زمانی نه چندان دور، مسئولین ایران در برابر مفهوم کمونیسم و حکومتهای کمونیستی، رویکردی انتقادی داشتند، و تجلی این رویکرد در شعار معروف «نه شرقی، نه غربی» دیده میشد، که در آن «شرق» کنایه به چپ و کمونیسم بود. اما به مرور زمان با چرخشی عجیب در مواضع، دیده میشود که امروزه نه تنها حکومتهای کمونیستی نزدیکترین شرکای حکومت ایران شدهاند، بلکه مقامات ایرانی در رسانهها آشکارا به مدح و تمجید از شیوههای اداره حکومتهای کمونیستی نظیر چین میپردازند، و گاه خواستار الگوگیری از آنان که همان «سوسیالیسم با خصوصیات چینی» است، میشوند.
شاید یکی از دلایلی که گفته میشود در جریان انتخابات فعلی ریاستجمهوری ایران، از سوی سطوح بالای حاکمیت، میل چندانی به ایجاد کردن موجی گسترده در میان مردم برای آمدن به پای صندوقهای رأی دیده نمیشود از همین نوع الگوگیریها باشد. چرا که در چین کمونیستی و نظام تکحزبی و مستبدانه آن، چیزی به نام انتخابات و نظر مردم، کمترین معنایی ندارد.
همه اینها میتواند تجلی همان «صدور انقلاب» باشد که شش دهه قبل، یکی از رویکردهای مائو زدانگ، بنیانگذار چین کمونیستم بود و در دورههای بعدی چین نیز تداوم یافت. صدور انقلابی که در کنار دیگر جنبشهای خشن و ایجاد قحطی از طریق سیاست غلط اقتصادی گام بزرگ رو به جلو، منجر به مرگ غیرطبیعی بیش از شصت میلیون نفر از مردم چین شد.
رهبر کنونی چین، امروزه همچنان به صدور انقلاب اعتقاد دارد، اما با ادبیاتی متفاوت که همان «رویای چینی» است که از طریق نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سایر کشورها محقق میشود. یکی از ابزار نفوذ چین در سایر کشورها طرح «یک کمربند، یک جاده» است که از مسیر ایران نیز میگذرد و امضای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین در همین راستا صورت گرفت. چین به نام توسعه، به کشورهای ضعیفتر میآید و با اعطای وامهای سنگین، آنها را مقروض کرده، و پس از آنکه آن کشورها از پس بازپرداخت بر نمیآیند، اقدام به تصاحب منابع آنان، نظیر نفت، معادن، زمین، بنادر و… میکند.
چندی پیش خانم فریال مستوفی، یکی از اعضای موسس اتاق بازرگانی ایران و چین، طی مصاحبهای ضمن تمجید از مائو، انقلاب فرهنگی چین را تحولی دانست که منجر به رشد اقتصاد چین و رفاه مردم شده است و تاکید کرد که اکثر مردم در چین به دلیل آنکه دولت برایشان رفاه ایجاد کرده است کمتر به دنبال مخالفت با آن هستند و به دولت اعتماد کامل دارند! در جایی دیگر دکتر عبدالمجید شیخی، از مقامات کشاورزی و تحلیلگر اقتصاد بینالملل، به تمجید از اعتماد بالای مردم چین به رهبری جامعهشان میگوید و افزود که «ما هم دنبال همین هستیم»!
امروزه در عالم سیاست، چشمپوشی روی فجایع و نقض حقوق بشر در کشوری دیگر، به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی امری مرسوم است. اما دردناکتر از آن این است که آشکارا اقدام به تحریف تاریخ آن کشور، و معکوس جلوه دادن واقعیتهایی کرد که برای تمام دنیا مثل روز روشن است.
مقامات ما یا نمیدانند، یا نمیخواهند بدانند که مردم چین نه تنها از حاکمان مستبدشان راضی نیستند، بلکه در جریان جنبشی به نام توئیدانگ، یا خروج از حزب کمونیست چین، تاکنون بیش از ۳۷۸ میلیون نفر از آنان رسماً خروج خود از حزب کمونیست چین و سازمانهای تابعه آن را اعلام کردهاند و اینگونه نشان دادهاند که دیگر هیچ تعلقی به این حزب ندارند.
الگوبرداری از کمونیستها متأسفانه حتی در اخلاق و منش سیاستمداران ایرانی نیز دیده میشود، تا جایی که علی ربیعی سخنگوی دولت، سال گذشته ضمن انتقاد از رویههایی نظیر افشاگری که در اجتماع سیاسی ایران باب شده است، آن را شیوه کمونیستها دانست.
چین فقط در دوران مائو شاهد کشتار و فقر و ویرانی نبود. دنگ شیائوپینگ، جانشین مائو عامل کشتار نظامی هزاران دانشجو چینی بود که به دنبال آزادی بیشتر در میدان تیانآنمن پکن در سال ۱۹۸۹ تجمع کرده بودند. زیر پوست به ظاهر مدرن چین امروزی، بحرانهای متعدد اجتماعی، از فقر و بیکاری گسترده مردم گرفته تا سقوط اخلاقی جامعه و شیوع ویروسهای انسانساخت و بحرانهای زیستمحیطی، دستپخت نظام کمونیستی حاکم بر این کشور است.
کسانی که مدعی هستند که رهبران چین مدرن نسبت به دوران مائو متحول شدهاند، کافی است که نگاهی به پروندههای متعدد نقض حقوق بشر این رژیم بیندازند. در سراسر چین بیش از دو دهه است که میلیونها تمرینکننده روش معنوی فالونگونگ، هدف آزار و شکنجه و سرکوب بسیار شدید قرار گرفتهاند، و تاکنون مرگ هزاران نفر از آنان در زندانها و اردوگاههای کار اجباری بر اثر آزار و اذیت رسماً اعلام شده است.
بیشتر بخوانید: بیستویک سال ایستادگی فالونگونگ در برابر آزار و شکنجه: عهد و پیمان به وجدان انسانی
فالونگونگ یک روش مدیتیشن، مراقبه و تزکیه چینی است که از سال ١٩٩٢ به دلیل فواید چشمگیر در بهبود سلامت روحی و جسمی، در چین محبوبیت زیادی پیدا کرد. اما رهبر وقت حزب کمونیست، جیانگ زِمین، در سال ۱۹۹۹ نگران شد که گسترش آن، باعث حذف باورها و ایدههای کمونیستی از جامعه شود، بنابراین راه آزار و سرکوب شدید آن را در پیش گرفت.
نظام فاسد پیوند عضو در چین، با جنایت برداشت اعضای بدن زندانیان عقیدتی که منجر به مرگ آنان میشود در هم تنیده شده است، که بیشترین قربانیان ثبت شده این جنایات مربوط به فالون گونگ میباشد، و شواهد نشان میدهد که مسلمانان استان شینجیانگ چین نیز قربانی این اعمال هستند. طبق یک برآورد از سوی سازمان ملل، حدود یک میلیون نفر از مسلمانان چین در اردوگاههای بازآموزی با هدف تخریب فرهنگی، حبس هستند.
سال گذشته میلادی، یک دادگاه مستقل مردمی در لندن پس از تحقیقی یک ساله به این نتیجه رسید که در چین زندانیان عقیدتی در مقیاسی وسیع، با هدف برداشت اندامهای حیاتیشان به قتل میرسند. این دادگاه با ارائه گزارشی ۱۶۰ صفحهای به همراه ۳۰۰ صفحه ضمیمه شامل اظهارات شاهدان، بیان کرد که هیچ نشانهای از توقف این جنایات توسط چین وجود ندارد.
روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین ایران و چین پیشینهای باستانی دارد، و در دوران ساسانیان، سیاستمداران، بازرگانان و دانشمندان ایرانی و چینی روابط عمیقی را بین دو کشور ایجاد کرده بودند. اما ماهیت حکومت ضدبشری و ضد الهیات چین امروزی، از پایه و اساس با ماهیت امپراطوریهای باشکوه چین کهن تفاوت دارد و تکیه کردن بر آن فرجام خطرناکی دارد.
امید میرود که رهبران ایران در روابط خود با چین و نگاه به این کشور، پیش از آنکه دیر شود، سرنوشت شوروی کمونیستی را به یاد آوردند. شوروی در حالی به یک ابرقدرت نظامی و امنیتی تبدیل شده بود، که از دید انسانی و شاخصهای مردمی از درون پوسیده بود و حتی بنیانهای اقتصادیاش سست و لرزان بود. شوروی نیز همانند چین، همزمان با سرکوب مخالفان خود در درون، سیاستهای خود را در راستای آمریکاستیزی، کمک به احزاب کمونیستی دنیا، صدور انقلاب کمونیستی به جهان و تداوم جنگ سرد ادامه داد تا اینکه در نهایت با وجود همه شکوه و عظمت ظاهری، یک شبه از درون فرو ریخت و در پی آن همه نظامهایی که در شرق اروپا که به آن تکیه داشتند، یکی پس از دیگری فروریختند.
مطالب دیگر:
فالون دافا، تمرینی معجزهآسا برای سلامتی جسم و ذهن
ویدئو: قرارداد ایران و چین و ارتباط آن با دریای جنوبی چین