Search
Asset 2

مسیر بازگشتم از زن شدن به مرد بودن: نزدیک بود هورمون‌‌‌‏های تغییر جنسیت جانم را بگیرند

دیوید بیکن که پس از تغییر جنسیت نام خود را به لیزا بیکن تغییر داد. (Courtesy of David Bacon)

مردی با مشکل قلبی می‌گوید قرص‌‌‌‏های ضد استروژن و تستسترون که بخاطر تغییر جنسیتش به یک زن باید بطور مرتب مصرف می‌‌‌‏کرد نزدیک بود او را به کشتن دهد.

در سال ۲۰۱۷ پزشک‌‌‌‏ها به دیوید بیکن آمریکایی ساکن کالیفرنیا گفتند که اگر داروهای تغییر جنسیت را که از سال ۲۰۱۴ مصرف می‌‌‌‏کرد کنار نگذارد، دو هفته بیشتر زنده نخواهد ماند.

بیکن که حالا ۳۲ ساله است در گفتگو با بخش انگلیسی اپک تایمز گفت: نزدیک بود هورمون درمانی من را به کشتن دهد. تجربه من خیلی وحشتناک و خطرناک بود.

قبل از آنکه داروها برایش تجویز شود دو روان درمانگر به او گفته بودند که اگر تغیر جنسیت ندهد ریسک خودکشی‌‌‌‏اش خیلی بالاست.

مشکل قلبی

بیکن از یک نقص ریوی مادرزادی رنج می‌‌‌‏برد. بر اثر شکل نگرفتن دریچه‌‌‌‏ای از قلب که جریان خون را از قلب به شش‌‌‌‏ها کنترل می‌‌‌‏کند، جریان خون به شش‌‌‌‏ها برای گرفتن و حمل اکسیژن در بدنش به خوبی انجام نمی‌‌‌‏شد.

دیوید بیکن در ۵ سالگی. (Courtesy of David Bacon)

او مجبور شده بود نُه بار عمل جراحی قلب باز برای پیوند دریچه‌‌‌‏هایی را انجام دهد که از بافت حیواناتی مانند خوک و گاو ساخته شده بودند که به مرور زمان بسته شده یا فرسوده می‌‌‌‏شدند.

بیکن زمانی که خیلی کوچک بود بخاطر جراحی ها به PTSD یا «اختلال استرس پس از سانحه» مبتلا شد.

بیکن به اپک تایمز گفت: «وقتی سیزده ساله بودم، وسط عمل ناگهان به هوش آمدم که اضطراب را هم به ترسم اضافه کرد. خیلی ترسناک بود. من از قبل «اختلال استرس پس از سانحه» داشتم، این اتفاق تشدیدش کرد. من از معدود آدمایی هستم که میتوانم بگویم که داخل قلبم را دیدم.»

بیکن در بچگی به عنوان یک پسر همان کارهایی را انجام می دادم که پسرهای دیگر انجام می‌‌‌‏دادند.

«از درخت بالا می‌‌‌‏رفتم. دوچرخه سواری می‌‌‌‏کردم. توپ بازی می‌‌‌‏کردم، به ماشین‌‌‌‏ها سنگ می‌‌‌‏زدم و یک تفنگ ساچمه‌‌‌‏ای داشتم. من تنها پسر خانواده و بچه وسطی بین خواهر بزرگ و خواهر کوچکم بودم.»

در مدرسه، به دلیل شرایط پزشکی‌‌‌‏اش قادر به انجام فعالیت‌‌‌‏های شدید و ورزش‌‌‌‏های خاصی نبود. تا کلاس پنجم در خانه درس می‌‌‌‏خواند و وقتی وارد مدرسه عمومی شد برنامه آموزش فردی مخصوص کودکان دچار معلولیت به او ارائه شد.

«یادگیری من به شکل منحنی بود. حواس و توجهم معمولا پرت بود … مادرم همیشه شک داشت که اوتیسم  یا بیش فعالی داشته باشم، ولی آزمایش ندادم.»

نارضایتی جنسی

بیکن وقتی کلاس پنجم بود به یک مدرسه عادی در ایالت جورجیا می‌‌‌‏رفت. یک روز که از مدرسه به خانه برگشت، درباره جنسیتش ناراضی و ناراحت بود. سر شام میخواست به خانواده‌‌‌‏اش راجع به این مسئله بگوید، اما جرات نداشت.

دیوید بیکن در ۹ سالگی. (Courtesy of David Bacon)

«آنجا نشسته بودم و نمی‌‌‌‏دانستم بهتره به پدر و مادرم بگم یا نه. مطمئن نبودم، و در نهایت نگفتم.»

مادرش که متوجه چیزی شده بود به اتاق بیکن رفت تا ببیند حالش خوب است یا نه.

«به مادرم گفتم که نمیخواهم پسر باشم. مادرم کاملا شوکه شده بود. بعد بهش گفتم که من را ببرد دکتر تا برایم داروهای هورمونی ضد بلوغ تجویز کند. دهان مادرم باز مانده بود. یادم می‌‌‌‏آید مادرم خیلی دعا کرد، به کلیسا رفت، انجیل خواند و از دیگران مشاوره گرفت. او با تغییر جنسیتم موافق نبود و فکر می‌‌‌‏کرد این فقط یک مرحله گذراست.»

با آنکه مادرش او را به فعالیت‌‌‌‏های اجتماعی تشویق می‌‌‌‏کرد، بیکن همچنان اضطراب داشت و حس می‌‌‌‏کرد وصله ناجور است.

او می‌‌‌‏گوید: من دوستان زیادی نداشتم. خودم داشتم خودم رو طرد می‌‌‌‏کردم.

خاطرات مدرسه

سال بعد، بیکن سه مدرسه مختلف را عوض کرد. قبل ازاینکه خانواده‌‌‌‏اش به کالیفرنیای جنوبی نقل مکان کنند، بیکن  ترم اول پایه ششم را در مدرسه عادی در جورجیا گذراند. پایه هفتم که بود به ایالت مونتری در شمال امریکا رفت و سال بعد به مدرسه دیگری در همان منطقه جابجا شد.

وقتی در دوازده سالگی به بلوغ رسید، حتی بیشتر نسبت به جنسیتش گیج و نامطمئن بود.

«چیزی در بدنم درست نبود. چیزی کم بود. آن زمان دلیلش را نمیدانستم. نمی دانستم که فقط بخاطر دوران بلوغ بود.»

برخی پسرها در مدرسه اذیتش می‌‌‌‏کردند و او را «گِی»، به معنی همجنس باز صدا می‌‌‌‏زدند. دلیلش این بود که دور و بر دخترها می‌‌‌‏پلکید و تنها یک دوست پسر داشت که او هم آخر گِی از آب درآمد.

«من کتک می‌‌‌‏خوردم. کاملا دوران مدرسه را به خاطر دارم. وحشتناک بود. مورد آزار قرار گرفتن و گی خوانده شدن کم کم بذر این فکر را در سرم پروراند که نکند من واقعا گی هستم. آزار و اذیت در طی دوران دبیرستان هم ادامه پیدا کرد.»

بیکن به یاد می‌‌‌‏آورد که تابلوی رنگین کمانی ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی‌‌‌‏ را که رویش نوشته بود، «مهربان باشیم» در مدرسه دیده و اعلامیه‌‌‌‏های انجمن گِی‌‌‌‏ها که احترام گذاشتن به گی‌‌‌‏ها و لزبین‌‌‌‏ها را تشویق می‌‌‌‏کرد. منظور از ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی، افراد همجنس گرا، دو جنس گرا،ترنسجندر و برخی گرایشات جنسی دیگر است که رنگ‌‌‌‏های رنگین کمان را به عنوان پرچم خود انتخاب کرده‌‌‌‏اند.

او در دوران راهنمایی به دخترها علاقه داشت و وقتی اول دبیرستان بود با دختری هم دوست شد ولی از آنجا که در مدرسه اذیتش می‌‌‌‏کردند دوستی‌‌‌‏اش را خاتمه داد.

در سال یازدهم و دوازدهم دیگر با هیچ دختری قرار نمی‌‌‌‏گذاشتم. با دختری که دوست بودم هم به‌‌‌‏هم زدم. فکر می‌‌‌‏کنم شاید به‌‌‌‏دلیل آن‌‌‌‏همه اذیت شدن بود. نمی‌‌‌‏دانستم چی و کی هستم و به آن دختر گفتم که بخاطر مشکل شخصی‌‌‌‏ست که با او به‌‌‌‏هم می‌‌‌‏زنم.

اذیت‌‌‌‏ شدن‌‌‌‏ها در مدرسه تمرکز او را در درس هم تحت تاثیر قرار داد. میانگین نمراتش در سال آخرآنقدر پایین بود که آن سال را پاس نکرد و مجبور به شرکت در برنامه آموزش در خانه شد. بیکن در سال ۲۰۰۹، فارغ التحصیل شد.

«معدلم بسیار بالا رفت. افت درسی‌‌‌‏ام بخاطر اذیت و آزارهای در مدرسه بود»

می‌‌‌‏خواستم زن باشم

بیکن به‌‌‏عنوان کوئیر یعنی کسی تمایلات جنسی عجیبی دارد، تشخیص داده شده بود. اما با گذشت زمان شروع به پوشیدن لباس‌‌‌‏های زنانه کرد و در هجده سالگی در فکر تغییر جنسیتِ کامل مطمئن بود.

«می‌‌‌‏خواستم زن باشم. می‌‌‌‏خواستم سینه داشته باشم و آلت مردانه‌‌‌‏ام برداشته شود. می‌‌‌‏خواستم برای بقیه زندگی‌‌‌‏ام زن باشم. واقعا احساس می‌‌‌‏کردم که زن هستم. کاملا حس می‌‌‌‏کردم که یک زن بودم. بیکن در ۲۳ سالگی شروع به مصرف قرص‌‌‌‏های ضد استروژن و تستسترون می‌‌‌‏کند. او تا بزرگسالی هیچ‌‌‌‏وقت به پدر یا دو خواهرش راجع به سردرگمی‌‌‌‏اش نسبت به جنسیتش چیزی نگفت.

دیوید بیکن در ۲۳ سالگی وقتی هرمون استروژن دریافت می‌‌‌‏کرد. (Courtesy of David Bacon)

«پدرم اصلا در این مورد نمی‌‌‌‏دانست. مادرم هیچوقت چیزی به او نگفته بود.»

بیکن حدود یک سال و نیم بعد از درمان تغییر هورمونی، به اداره «والدین شدن برنامه ریزی شده» در سالیناسِ کالیفرنیا رفت تا با تیم جراحی متخصصین تغییر جنسیت ملاقات کند.

«ظاهرا شرایط لازم برای ایمپلنت سینه و باسن را داشتم. ۲۳ ساله بودم که شروع به پوشیدن سوتین کردم. وقتی به ۲۶ سالگی رسیدم و رشد سینه متوقف شد، کاپ بزرگ‌‌‌‏تر می‌‌‌‏پوشیدم. آنها حدود چهل نوع و سایز سینه داشتند که می‌‌‌‏توانستی از بین آنها انتخاب کنی. واقعا عجیب بود. متخصصان در مورد جراحی باسن هم پیشنهاد می‌‌‌‏دادند. در مورد برداشتن آلت تناسلی‌‌‌‏ مردانه‌‌‌‏ام هم صحبت می‌‌‌‏کردند. به آن وارونگی آلت می‌‌‌‏گفتند. حتی جدول جنیست تک شاخ (Gender Unicorn Chart) که جنسیت شخص را بر اساس معیارهای تعریف شده‌‌‌‏ای شناسایی می‌‌‌‏کند نشان دادند. همچنین ۲۷ تصویر مختلف از آلت تناسلی زنانه‌‌‌‏ای که می‌‌‌‏توانستم داشته باشم به‌‌‌‏من نشان دادند.»

«وقتی متخصصان اتاق را ترک کردند، یک پرستار ماند تا توضیح بیشتری از جزییات جراحی ها ارائه دهد. او گفت بیشتر از ۹۰ درصد بیماران ترنس مرد که تمایل به زن شدن دارند، آلت مردانه خود را نگه می‌‌‌‏دارند و از طریق وارونگی آلت مردانه یا جراحی پلاستیک آلت زنانه را می‌‌‌‏سازند که آن هم مشکلات و روندهای درمانی پیچیده خودش را دارد.»

«آنها این پروسه را گشاد کردن می‌‌‌‏نامیدند چون باید روزی چهار یا پنج بار چیزی را در آنجا قرار می‌‌‌‏دادی تا از بسته شدن گوشت و پوست آن دهانه جلوگیری کنی، زیرا آن اصولا تنها یک زخم باز بود.»

بعد از این مکالمات، بیکن از هر دو جراحی صرف نظر کرد.

شخصیت زنانه

سال ۲۰۱۵، بیکن رسما اسم کوچکش را تغییر داد و در کالج پنینسولای مونتری با نام لیزا بیکن حاضر شد.

با وجود مشکلات پزشکی و مشغولیاتش با جنسیتش تمرکزی بر دروس دانشگاه برایش باقی نماند و موفق به گذراندن کالج نشد.

او می‌‌‌‏گوید: «من واقعا پایه و اساسی برای چیزی که می‌‌‌‏خواستم، نداشتم. به عنوان یک زن، شروع به رابطه برقرار کردن با مردانی کردم که در سایت دوستیابی گِی‌‌‌‏ها پیدا کرده بودم. تجربه‌‌‌‏ای که عمیقا بابتش پشیمانم.»

«از سر تا پا یک زن شده بودم. موهایم هم بلند بود و با هد بند یک‌‌‌‏طرف می‌‌‌‏بستم، مژه‌‌‌‏های مصنوعی و همه چیز داشتم. داشتم نقشم را بازی می‌‌‌‏کردم. با مردی وارد رابطه شدم و با او به ایالت واشینگتن نقل مکان کردم. اما وقتی به سیاتل رسیدم، آن مرد را از خانه‌‌‌‏اش بیرون انداختند و هر دو بی‌‌‌‏خانمان شدیم. چندین ماه در ماشین بیکن خوابیدیم.»

«من در خیابان و ماشینم زندگی می‌‌‌‏کردم. بی‌‌‌‏خانمان بودم و دو جا کار می‌‌‌‏کردم. رابطه با آن مرد تقریبا هشت ماه ادامه پیدا کرد. واقعا دوست داشتم رابطه‌‌‌‏ام را ادامه بدهم ولی او نمی‌‌‌‏خواست و ترکم کرد. قلبم شکسته بود و بعد از اون دیگر با هیچکس رابطه‌‌‌‏ای برقرار نکردم.»

برگشت به خانه

بیکن پس از جدایی و قبل از آنکه با مادرش تماس بگیرد و درخواست بازگشت به خانه را کند، حدود چهار ماه در واشینگتن ماند. تازه ۲۵ سالش شده بود.

دیوید بیکن، در حالی که استروژن مصرف می کرد، در ۲۵ سالگی کنار گذاشت.(Courtesy of David Bacon)

«همه چیز را از دست داده بودم. ماشینم را فروخته بودم و هیچ چیزی نداشتم. وقتی به خانه برگشتم، شک‌‌‌‏هایی در ذهنم در مورد تغییر جنسیت دادنم شروع شد.»

«انگار یک چیزی درست نبود. یه چیزی سر جاش نبود.»

والدینش پیشنهاد دادند که از یک روانشناس خصوصی مشاوره بگیرد. این‌‌‌‏بار با روانشناس صحبت کرد نه روانپزشک.

درمانگرش به او گفت که شاید اوتیسم داشته باشد.

«من واقعا هیچوقت آشفتگی جنسی (ناشی از عدم تطابق جنسیتی) نداشتم. روانشناسم گفت که یکی از دلایلی که در من این تغییر جنسیت را به وجود آورد، پورنوگرافی (خواندن یا تماشای موضوعات شهوت انگیز) بود. آن زمان مرتبا این کار را می‌‌‌‏کردم. الان دیگر نگاه نمی‌‌‌‏کنم. پورن را از زندگی‌ام بیرون انداخته‌ام. دو سال است که هیچ فیلم پورنی نگاه نکرده‌‌‌‏ام. می‌‌‌‏خواهم آن را به ده سال برسانم.»

او در نوجوانی، ساعت‌‌‌‏های بی‌‌‌‏شماری را در اینترنت به کار بر روی کد نویسی گذراند تا بالاخره راهش را به شبکه دارک‌‌‌‏وِب (وب سیاه- شبکه‌‌‌‏ای که فروشندگان کارهای غیرقانونی از جمله پورن کودکان در آن فعالیت می‌‌‌‏کنند) باز کرد.

«هرطور که بود به دارک‌‌‌‏وِب راه یافتم. نمی‌دانم چطوری ولی نباید هیچوقت اینکار رو انجام می‌‌‌‏دادم چون تماشای چیزهایی که اونجاست به هیچ وجه برای یک بچه خوب نیست.»

لحظه مواجه شدن با حقیقت

وقتی بیکن ۲۷ ساله بود، اوضاع سلامتی‌‌‌‏اش بدتر شد و برای آزمایشات به دپارتمان قلب و عروق دانشگاه کالیفرنیا رفت.

نتایج بسیار ناامیدکننده بود. دکترها به او گفتند اگر فورا مصرف داروهای تغییرِهورمونی را قطع نکند، به زودی خواهد مرد. او گفت: درست تا زمانی که دکترها گفتند تنها دو هفته زنده خواهم بود، داشتم به عنوان یک زن زندگی می‌‌‌‏کردم. پس از آن، بین مرگ و زندگی، زندگی را انتخاب کردم.

بیکن زودتر از آنچه انتظار داشت مجبور به نهمین جراحی قلب شد؛ زیرا داروهای تغییرِهورمونی دریچه‌‌‌‏های قلبش را بسته و به آنها آسیب رسانده بودند.

«به من گفتند که دریچه‌‌‌‏های قلبم کاملا از بین رفته‌‌‌‏اند. شوکه بودم. اینبار واقعا بیدار شدم.»

جدا از اینکه مصرف استروژن به قلبش آسیب رسانده بود، داروی ضد تولید تستسترون آسیب جبران ناپذیری را ایجاد کرده بود.

«این دارو بیضه‌‌‌‏هایم را کوچیک کرد. متاسفانه احتمالا عقیم شده‌‌‌‏ام. قطع داروی استروژن مثل برگشتن به دوران بلوغ بود.»

استخوان‌‌‌‏هایم درد می‌‌‌‏کرد. حجم عضلاتم داشت بیشتر می‌‌‌‏شد چون هورمون تستسترون در حال افزایش بود. با اینکه بزرگسال بودم، دوباره بلوغ را تجربه کردم.

بازسازی و تأمل

اگرچه بیکن بابت گذشته افسوس می‌‌‌‏خورد ولی در گذشته زندگی نمی‌‌‌‏کند و تمام لباس‌‌‌‏های زنانه‌‌‌‏اش را دور انداخت. او می‌‌‌‏گوید: «همه لباس‌‌‌‏ها را از خانه انداختم بیرون تا دیگر جذبشان نشوم. تصمیم حیاتی‌‌‌‏ای بود و برای بهتر شدن بود.»

بیکن معتقد هست که پیام دروغین «مهربان باشیم» تابلوی رنگین کمانی LGBTQ در مدرسه بذر سردرگمی جنسیتی را در ذهن او کاشت.

آن پیام «مهربان باشیم» همان بذر بود. پشتش علامت ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی‌‌‌‏کیو داشت. آن رنگین کمان و تابلو درست وقتی وارد بعضی از مدارس که می‌‌‌‏شوید درست دم در ورودی قرار دارد. معتقدم بخاطر اون بود که این اتفاق برام افتاد و دلم نمی‌‌‌‏خواهد برای هیچ بچه دیگری پیش بیاید.

تصویر اخیر دیوید بیکن پس از بازگشت از تغییر جنسیت. (Courtesy of David Bacon)

از نظر بیکن نظریه تراجنسیت دقیقا همین است: یک نظریه. او می‌‌‌‏گوید: «یک مرد نمی‌‌‌‏تواند خود را به زن تبدیل کند و بچه‌‌‌‏دار شود. همه‌‌‌‏اش همین است. یک زن هم نمی تواند حقیقتا یک مرد شود.»

بیکن می گوید حالا که به گذشته نگاه می‌‌‌‏کند به نظرش واقعا نگران کننده است که وقتی پسر کوچکی بوده راجع به قرص‌‌‌‏های ضد بلوغ می‌‌‌‏دانسته است.

«بچه بودم و فریب خوردم. حتی نمی‌‌‌‏دانم چی شد که گول خوردم. رسما فریب خوردم. همه چیزهایی که انجام دادم به‌‌‌‏عنوان یک بزرگسال انجام دادم. به عنوان یک بزرگسال تصمیم گرفتم و بابتش احساس حماقت می‌‌‌‏کنم. اما می‌‌‌‏دانید، ما همه اشتباه می‌‌‌‏کنیم. ما همه انسانیم.»

بیکن از وقتی که کاملا به جنسیت اصلی مردانه‌‌‌‏اش بازگشته، ترجیح می‌‌‌‏دهد به جای واژه مصطلح «به جنسیت اصلی عقبگرد کرده» خودش را «تراجنسیتی سابق» بخواند. او افزایش تعداد زنانی که راجع به عقبگرد به جنسیت اصلی‌‌‌‏شان برای عموم صحبت می‌‌‌‏کنند را تحسین می‌‌‌‏کند. مردان بیشتری را تشویق می‌‌‌‏کند که قدم جلو بگذارند.

او می‌‌‌‏گوید: «اینکار شجاعت می‌‌‌‏طلبد. مردها از اینکه  در این باره صحبت کنند می‌‌‌‏ترسند. بعضی از آنها هنوز به نوعی ترس دارند.»

می‌‌‌‏فهمم که با توجه به نفرت و خشمی که وجود دارد اصلا کار آسانی نیست. بیکن از بعضی فعالان جامعه ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی‌‌‌‏کیو ناامید است که صدای آنانی که به جنسیت اصلی‌‌‌‏شان برگشته‌‌‌‏اند را منعکس نمی‌‌‌‏کنند … حس می‌‌‌‏کنم آن‌‌‌‏زمان همه اینها به نوعی داشت به من تلقین می‌‌‌‏شد.»

با این حال بیکن تحمل و احترام بیشتر افراد در همه جنبه‌‌‌‏های بحث تراجنسیت را توصیه می‌‌‌‏کند. «این به این معنی نیست که من با دیدگاه آنها موافقم. فقط به این معناست که به آنها به عنوان انسان احترام می‌‌‌‏گذارم. ما نیاز داریم که با همدیگر با احترام بیشتری رفتار کنیم.»

پذیرش و کنار آمدن با ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی‌‌‌‏کیو

بیکن هنوز از اضطراب اجتماعی رنج می‌‌‌‏برد و کمی احساس «عصبی و اذیت» شدن در گروه‌‌‌‏های بزرگ به او دست می‌‌‌‏دهد. با این حال می‌‌‌‏گوید: «مشکل از آنها نیست. مشکل از من است.»

بیکن می‌‌‌‏گوید که آماده است که با زنان وارد رابطه شود چون همیشه مرد بوده است و کاملا دگرجنس گرا است.

بیکن اسم قانونی‌‌‌‏اش را از لیزا به دیوید برگرداند و اسم گواهینامه رانندگی‌‌‌‏اش و مدارک دیگرش را به اسم شناسنامه‌‌‌‏ای قبلش تغییر داد. اکنون در حال گذراندن واحد‌‌‌‏های آنلاین است تا در نهایت بتواند به کالج بازگردد.

«صادقانه بگویم؛ نصف زمانی که به دانشگاه می‌‌‌‏رفتم فکر می‌‌‌‏کردم که مغزم مرده چون تحت تاثیر داروها بودم. اما از وقتی داروهای تغییر هورمون را کنار گذاشته بیشتر احساس هوشیاری می‌‌‌‏کنم.»

«از آنجا بود که شروع به زیر سوال بردن همه چیز کردم. حالا ورزش می‌‌‌‏کنم تا احساس بهتری داشته باشم و بدنم بیشتر فرم مردانه پیدا کند. موهای صورتم در حال رشد است و قرص‌‌‌‏های مکمل استفاده میکند تا سطح تستسترونش را افزایش دهد.»

او با پشتکار تلاش می‌‌‌‏کند تا زندگی‌‌‌‏اش را دوباره بسازد و طرز زندگی سالم‌‌‌‏تری داشته باشد.

پس از بهبود یافتن از تجربه تراجنسیت، بیکن دیگاه جدیدی به زندگی و علاقه دوباره به مسیحیت پیدا کرد.

« فرشته‌‌‌‏های نگهبان تمام زندگی مواظبم بودند. واقعا به این ایمان دارم. من پیرو عیسی مسیح هستم. سعی می‌‌‌‏کنم از اصول و توصیه‌‌‌‏های ایشان پیروی کنم. می‌‌‌‏دانم که من بی‌‌‌‏نقص نیستم و در طول سفر زندگی‌‌‌‏ام اشتباه‌‌‌‏هایی خواهم کرد. من به خدا ایمان دارم. نظمی در این دنیا وجود دارد. برای همین است که در انسان‌‌‌‏ها و حیوانات جنس مذکر و مونث وجود دارد. من به نظم و اصول طبیعی هر چیزی اعتقاد دارم.»

تشویق کودکان به تغییر جنسیت در مدارس

بیکن نامزد نماینده هیات آموزش در مدرسه پنینسولای ایالت مونتری شد.

در کمپینش متوجه شد که مدرسه قطعنامه‌‌‌‏ای را تصویب کرده تا ماه جون را به عنوان ماه شناساندن ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی‌‌‌‏کیو و رژه پراید (افتخار) به کودکان پیش دبستانی نامگذاری کند.

« وقتی آن را فهمیدم، گفتم نه نه نه، مدرسه ابتدایی نه، مدرسه راهنمایی هم نه.»

به نظر بیکن، ابتدایی زمان درستی برای معرفی جنسیت و مسائل جنسی نیست.

«مدرسه ابتدایی برای یادگرفتن الفبا و اعداد هست. این چیزیست که بچه‌‌‌‏ها نیاز دارند یاد بگیرند، نه اینکه یاد بگیرند که «همه می‌‌‌‏توانند امروز تک شاخ باشند، «امروز می‌‌‌‏توانی یک زن باشی» یا «فردا می‌‌‌‏توانی لباس مردانه یا زنانه بپوشی». نه. بیایید اینکارها را نکنیم. بیایید فقط به بچه‌‌‌‏ها رنگ بدیم، اسباب بازی بدیم، حروف را یاد بدهیم، چیزهایی بدهیم که یاد بگیرند اجتماعی باشند.»

«من معتقدم این آموزش تغییر جنسیت نباید در دبیرستان هم باشد … نه تا زمانی که شما یک بزرگسال هستید یعنی هجده سالگی.»

به گفته بیکن مدارس عمومی حقوق ال‌‌‌‏جی‌‌‌‏بی‌‌‌‏تی و دگرباش‌‌‌‏ها را بالاتر از حقوق والدین قرار می‌‌‌‏دهند.

«آنها درحال شکستن کد آموزشی و حقوق والدین هستند که در قانون اساسی کالیفرنیا و درقانون اساسی آمریکا نوشته شده است. من می‌‌‌‏خواهم از حقوق والدین دفاع کنم؛ چون اگر حالا از آنها دفاع نکنیم چیزی به نام حقوق والدین در آینده وجود نخواهد داشت.»

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی