نویسنده: میلتون ازراتی
پکن در تمام این مدت نتوانسته اقدام مؤثری در قبال بحران املاک چین انجام دهد. قبل از هرچیز باید بدانیم که رهبری چین این بحران را به شکلی نابخردانه نادیده گرفت.
پکن به مدت دو سال پس از شروع بحران در سال ۲۰۲۱، به شکلی رفتار کرد که گویی مسئله خاصی نیست و هیچ کاری برای کمک به شرکت ورشکسته اورگراند و مشتریانش نکرد و برنامهای برای محافظت از بازارهای مالی چین در قبال پیامدهای بحران نداشت. این باعث شد که بحران مسکن در کل اقتصاد و امور مالی چین اشاعه پیدا کند و سایر شرکتهای ساختوساز نیز ورشکست شوند.
پکن سال گذشته بالاخره متوجه شد که با مشکل بزرگی روبهروست و با اقدامات کوچک وارد عمل شد. حتی اکنون که به نظر میرسد پکن دست به کار بزرگی زده باشد، تدابیر آن راه به جایی نمیبرند.
آخرین راهحلی که پکن ارائه کرده، صدور ۱ تریلیون یوان (حدود ۱۴۰ میلیارد دلار) بدهی بلندمدت جهت تخصیص ۵۰۰ میلیارد یوان برای خرید خانههای خالی و عرضه مسکن ارزانقیمت بوده است.
هدف پکن از بازخرید خانهها، احیای اعتماد چینیها به سرمایهگذاری در حوزه املاک از سه طریق است: اطلاعرسانی به چینیها مبنی بر اینکه پکن آخرین مرجع خرید خواهد بود؛ اعطای غیرمستقیم منابع مالی به توسعهدهندگان درمانده املاک؛ و صرفهجویی مالی با استفاده از املاک موجود بهجای ساختن خانههای نو.
در مقایسه با بیتوجهی اولیه پکن، از این اقدامات استقبال میشود. اما هرچه هم که این اقدامات در نگاه اول عظیم به نظر میرسند، کفاف نیازهای فعلی را نمیدهند، چه رسد به آنکه اهداف بلندپروازانه برنامه مسکن پکن را محقق کنند. برای درک بهتر اوضاع، به این فکر کنید که برنامه پکن چقدر با زیان ۳۰۰ میلیارد دلاری اورگراند فاصله دارد. اقدامات پکن در مقایسه با زیان اورگراند کماثر هستند، چه رسد به اینکه سایر ورشکستگیهای اخیر از جمله ورشکستگی شرکت بزرگ کانتری گاردن چین را هم به آن اضافه کنیم. کسانی که در دلِ این ماجرا حضور دارند، معتقدند که یک اقدام مؤثر به چندین تریلیون یوان منابع مالی دولتی نیاز دارد.
مشکل بزرگتر این است که موقعیت مکانی واحدهای مسکونی مازاد با نقاطی که به مسکن مقرونبهصرفه نیاز دارند، یکی نیست. پکن واحدهایی را برای تبدیل به مسکن مقرونبهصرفه بازخرید میکند اما ممکن است این واحدها در شهرها و مناطقی باشند که مشکل کمبود مسکن مقرونبهصرفه ندارند. توجه داشته باشید که مشکل مسکن ارزانقیمت در شهرهای تراز اول و تراز دوم شدیدتر است اما واحدهای خالی عمدتاً در شهرهای کوچکتر قرار دارند. واحدهای خریداریشده حتی درصورت بازسازی نیز ممکن است خالی بمانند، درحالیکه خرید بسیاری از خانهها در شهرهای بزرگتر برای طبقه کارگر غیرممکن است.
یکی از دلایل این امر، پایین بودن بازدهی اجارهبها است. در شهرهای تراز اول و تراز دوم، که مشکل استطاعت مالی در آنها شدیدتر است، کمبود مسکن قیمتها را آنقدر بالا برده که به گفته آژانس املاک سنتالین، بازدهی اجارهبها تا ماه مه سال جاری به ۱.۶۴ درصد کاهش یافته که از نرخ بهره وامِ بازخرید خانهها کمتر است. از اینرو، کمتر کسی از انگیزه لازم برای مشارکت در طرح پکن برخوردار است.
این مشکل پیشتر در طرح آزمایشی بانک خلق چین مشهود بود. از طرح ۱۰۰ میلیارد یوانی اولیه این بانک، فقط حدود ۲ میلیارد یوان مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه که پتانسیل طرح عظیم پکن را کاهش میدهد، عدم تمایل بانکها به مشارکت است، زیرا آنها پیش از این نیز شاهد افزایش وامهای غیرجاری خود بودهاند.
اگر اینها برای شناخت برنامه جدید پکن در مواجهه با نبرد طاقتفرسایی که این کشور با آن روبهروست کفایت نمیکنند، این را هم اضافه کنید که دولتهای محلی چین نیز تمایلی به مشارکت ندارند. از آنجا که پکن در سالهای اخیر دولتهای محلی را به تأمین مالی پروژههای زیربنایی واداشته- که بسیاری از آنها نیز چنانکه تبلیغ میشد بازدهی نداشتند- دولتهای محلی در سراسر چین با بدهیهای سنگین مواجه شدهاند. برخی از آنها آنقدر بدهی بالا آوردهاند که در ارائه خدمات اولیه به مردم خود با مشکل مواجه شدهاند. این مشکل بدون شک دلیلِ تأمین مالی اولیه طرح پکن از طریق اعتبارات دولت مرکزی بوده است. از اینرو، واضح است که چرا مقامات محلی بهرغم اعطای این تسهیلات تمایلِ چندانی به مشارکت در طرحهای بدهیآفرین ندارند.
خلاصه آنکه مقامات چین نهتنها باید تلاش بیشتری برای رهاییِ اقتصاد چین از بحران املاک به خرج دهند، بلکه حتی بهترین راهکارها نیز بسیار دیرتر از آنچه که پکن میخواهد به این بحران هولناک پایان دهد، نتیجه میدهند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
میلتون ازراتی کمکویراستار نشریه نشنال اینترست، وابسته به مرکز مطالعات سرمایه انسانی دانشگاه بوفالو، و اقتصاددان ارشد شرکت ارتباطاتی وستد در نیویورک است. او قبل از پیوستن به وستد بهعنوان استراتژیست بازار و اقتصاددان ارشد برای لرد، ابت و شرکا کار میکرد. او اغلب برای سیتی ژورنال و بهطور مرتب برای فوربس مقاله مینویسد. آخرین کتاب او «سی فردا: سه دهه آتی جهانیشدن، جمعیتشناسی و چگونه زندگی خواهیم کرد» نام دارد.