جنگ علیه ژاپن- حکچ با کشتار توسط سلاحهای عاریتی رشد کرد
زمانیکه در سال ۱۹۳۷ جنگ علیه ژاپن آغاز شد، KMT دارای بیش از ۷/۱ میلیون سرباز مسلح، کشتیهایی با ظرفیت ۱۱۰ هزار تن و حدود ۶۰۰ هواپیمای جنگی در انواع مختلف بود.
کل تعداد نیروهای ارتش حکچ بعلاوهی ارتش چهارم جدید که در نوامبر سال ۱۹۳۷ نظام یافته بود روی هم رفته به ۷۰ هزار نفر نمیرسید. این در حالی بود که مقدار زیادی از نیرویش توسط سیاستهای جناحی داخلیاش نیز تحلیل رفته بود و این خطر وجود داشت تا تنها با یک درگیری نظامی بهکلی نابود گردد.
حکچ دریافت که اگر با نیروهای ژاپنی درگیر شود قادر نخواهد بود که حتی از پس یک لشکر آنها برآید و شکستش حتمی است. از نگاه حکچ، مرکز توجه تأکید او بر ”اتحاد ملی“ حفظ قدرت خود بود نه بقای ملت.
جنبش اصلاحات در یانآن یکی از بزرگترین، سیاهترین، و ننگینترین بازیهای قدرتی بود که در دنیای بشریت بهوقوع پیوسته است.
از اینرو در زمان همکاریاش با KMT ، سیاست داخلی ”دادن اولویت نخست به مبارزه برای قدرت سیاسی، که بهصورت داخلی آشکار شود و در عمل تحقق بخشیده شود“ را اتخاذ کرد.
پس از آنکه ژاپنیها در ۱۸ سپتامبر ۱۹۳۱ شهر شنیانگ را اشغال کردند و بدین وسیله توانستند کنترل و سلطهی خود را بر بخشهای وسیعی از شمال شرق چین توسعه دهند، حکچ شانه به شانه همراه غارتگران ژاپنی برای شکست KMT جنگید. در بیانیهای که در پاسخ به اشغال ژاپنیها نوشته شد، حکچ از مردم مناطق تحت کنترل KMT خواست تا شورش کنند، درخواست کرد ”کارگران اعتصاب کنند، کشاورزان مشکلآفرینی کنند، دانشآموزان به سر کلاسها نروند، فقرا دست از کار بکشند و سربازان شورش کنند“ تا دولت ملیگرا را سرنگون سازند.
حکچ شعار مقاومت در مقابل ژاپنیها را سرمیداد حال آنکه آنها تنها دارای ارتشهای محلی و نیروهای شبه نظامی در اردوگاههای دور از خط مقدم بودند. بجز تعداد محدودی نبرد از جمله جنگ ”گذرگاه پینگشینگ“، حکچ درگیری دیگری با نیروهای ژاپنی نداشت. بلکه درعوض انرژی خود را صرف گسترش پایگاه خود کرد. زمانیکه ژاپنیها تسلیم شدند، حکچ سربازهای تسلیم شده را در ارتش خود بکار گرفت و ادعا کرد که ارتش خود را گسترش داده و در حال حاضر دارای ۹۰۰ هزار سرباز دائمی و ۲ میلیون جنگجوی شبه نظامی است. ارتش KMT در خط مقدم کاملاً تنها میجنگید که در خلال این جنگ بیش از ۲۰۰ مارشال خود را از دست داده بود. افسران فرماندهی حکچ تقریباً متحمل هیچگونه آسیبی نگشته بودند. با این حال کتابهای حکچ بطور مداوم ادعا دارد که KMT در مقابل ژاپنیها مقاومتی نکرده و این حکچ بودکه جنگ بر ضد ژاپنیها را به پیروزی رسانده است.
اصلاحات و یکسوسازی در یانآن (Yan’an)- بکارگیری هراسانگیزترین روشهای آزار و شکنجه
حکچ جوانان وطنپرست بیشماری را تحت عنوان نبرد در مقابل ژاپنیها به یانآن کشید ولی در زمان جنبش اصلاحات و یکسوسازی در یانآن دهها هزار نفر از آنان را مورد آزار و شکنجه قرار داد. حکچ از زمان بدستگیری قدرت در چین همواره یانآن را ”سرزمین مقدس“ انقلابیون نامیده ولی هیچگاه از جرایم و جنایاتی که در خلال اصلاحات در آن انجام گرفته سخن نگفته است.
جنبش اصلاحات در یانآن یکی از بزرگترین، سیاهترین، و ننگینترین بازیهای قدرتی بود که در دنیای بشریت بهوقوع پیوسته است. حزب کمونیست به بهانهی پاکسازی لوث وجود خرده سرمایهدارها، اخلاقیات، استقلال فکری، آزادی عمل، بردباری و شرافت را از بین برد.
اولین قدم در این اصلاحات تشکیل یک آرشیو شخصی برای هر فرد بود که شامل موارد زیر میشد: ۱- مشخصات فردی ۲- گزارش زندگی سیاسی فرد ۳- پیشینهی خانوادگی و ارتباطات اجتماعی ۴- دگرگونیهای ایدئولوژیکی و زندگی شخصی ۵- ارزشیابی برطبق سرشت حزبی
افراد ملزم بودند که در آرشیو شخصیشان نام تمامی دوستان و آشنایانشان از زمان تولد را ذکر کرده و در مورد تمامی اتفاقات مهم زندگیشان با ذکر تاریخ و محل رخداد به تفصیل توضیح دهند. از مردم خواسته میشد که به کرات آرشیو خود را باز نویسی کنند و هرگونه جا افتادگی یا تغییر بین نسخهها حمل بر دروغگویی و ناپاکی میگشت. اشخاص میبایست تمامی فعالیتهای اجتماعی را که در آن شرکت نموده بودند توصیف میکردند، بویژه آن دسته از فعالیتهایی که مربوطه به ملحق شدن به حزب بود. تأکید اصلی بر روند تفکر اشخاص در طول این فعالیتهای اجتماعی بود. مهمتر از آن ارزیابی بر اساس سرشت حزبی بود و اشخاص ملزم میشدند که به تمامی افکار ضد حزبی و یا رفتارهای در خلاف جهت حزب در سطح آگاهی، سخن، عقیدههای کاری، زندگی روزمره و یا فعالیتهای اجتماعی اعتراف کنند.
برای مثال در ارزیابی آگاهی افراد، از آنها خواسته میشد که بطور کامل توضیح دهند که آیا تا آن زمان کاری در جهت منافع شخصی خود انجام دادهاند، آیا شخص کار با حزب را جهت کسب منافع فردی انتخاب کرده، آیا تا بحال در اعتماد به آیندهی انقلاب شک کرده، آیا در زمان جنگ از مرگ ترسیده و یا اینکه آیا پس از گرویدن به حزب یا ارتش دلتنگ خانواده و همسر خود شده است یا خیر. معیارهای معینی وجود نداشت برای همین هم تقریباً تمامی پروندهها مشکلدار بودند.
برای از بین بردن ”خائنین مخفی“، اعمال فشار برای گرفتن ”اعتراف“ از اعضای کادر حزب که مظنون به خیانت بودند بهکار میرفت. این روش به تعداد بیشماری پروندهسازی و اتهامهای غلط و نادرست منجر شد و تعداد بسیاری از این اعضاء تحت شکنجه قرار گرفتند. در زمان اصلاحات یانآن را ”محل پاکسازی فطرت آدمی“ مینامیدند. یک تیم بررسی کننده به ”دانشگاه امور نظامی و سیاسی“ اعزام گشت تا پیشینهی افراد را مورد بررسی قرار دهد که دو ماه ترس و وحشت را برای اعضای کادر بههمراه داشت. برای گرفتن اعتراف از روشهای گوناگونی استفاده شد، از جمله: اعترافگیری فیالمجلس و بدون آمادگی قبلی، اعترافگیری اثباتی، ”متقاعد سازی گروهی“، ”متقاعدسازی ۵ دقیقهای“، توصیهی شخصی، گزارشات کنفرانسی و شناسایی ”تربچهها“ (یعنی کسانی که ظاهری قرمز و باطنی سفید دارند).
”گرفتن عکس“ و به صف کردن افراد جهت امتحان نیز از دیگر کارهای بکار گرفته شده بود. کسانی که مضطرب میشدند بعنوان مظنون شناسایی گردیده و تحت بررسی بیشتر قرار میگرفتند.
افراد شرور یعنی کسانیکه خود شیرینی کرده، دروغ گفته و به دیگران توهین میکردند ارتقاء یافته و تشویق میشدند.
در مقابل روشهای بکار گرفته شده در روند اصلاحات، حتی نمایندگان سازمان جهانی احزاب کمونیست نیز ابراز ناخرسندی کرده و اوضاع را در یانآن مأیوس کننده خواندند. مردم جرأت معاشرت با یکدیگر را نداشتند. همه مشغول مخفیکاری بوده و عصبی و وحشتزده بودند. هیچکسی جرأت به زبان آوردن حقیقت و یا دلجویی و حمایت از دوستانش را که مورد ظلم و آزار قرار گرفته بودند نداشت چرا که هر کسی به فکر نجات زندگی خودش بود.
افراد شرور یعنی کسانیکه خود شیرینی کرده، دروغ گفته و به دیگران توهین میکردند ارتقاء یافته و تشویق میشدند؛ تحقیر در یانآن بخشی از زندگی مردم شده بود، این تحقیر میتوانست در مورد دیگر رفقا و یا حتی در مورد خود شخص انجام گیرد. مردم را به مرز دیوانگی کشانده بودند چرا که از ترس جان و شغل خود مجبور بودند شرافت، حیا، حرمت و عشق به یکدیگر را ترک گویند. مردم از ابراز نظرات خود اجتناب کرده و تنها جملات رهبران حزب را تکرار میکردند.
اینگونه نظام سرکوبسازی بطور مشترک از ابتدای به قدرت رسیدن حکچ در تمامی فعالیتهای سیاسیاش بکار گرفته شده است.
سه سال جنگ داخلی- خیانت به کشور به منظور کسب قدرت
“انقلاب سرمایهداری روسیه“ در فوریه ۱۹۱۷ را میتوان بطور نسبی یک طغیان معتدل نامید. تزار (Tsar) خواستههای ملت را در اولویت قرار داده و بجای مقاومت، تاج و تخت خود را تسلیم کرد. لنین با عجله از آلمان به روسیه برگشت، کودتای دیگری را برپا کرد و تحت عنوان انقلاب کمونیستی، انقلابیون طبقهی سرمایهدار را که تزار را سرنگون کرده بودند به قتل رساند و بدینوسیله انقلاب سرمایهداری روسیه را در نطفه خفه کرد. حکچ نیز مثل لنین میوههای انقلاب ملیگرایی مردم را چید. پس از آنکه جنگ ضد ژاپنی به پایان رسید، حکچ جنبشی را تحت عنوان ”جنگ آزادی“ (۱۹۴۹-۱۹۴۶) بر پاداشت تا دولت KMT را واژگون کند و بلای جنگ و درگیری را یکبار دیگر در چین بهراه انداخت.
حکچ به اتخاذ ”استراتژی جمعیت عظیم“ مشهور است که عبارتست از دادن تلفات و کشته بسیار برای پیروزی در یک نبرد. در چندین نبرد انجام شده با KMT از جمله جنگهای لیائوشی- شنیانگ (Liaoxi-Shenyang)، پکن- تیانجین (Tianjin) و هوای های (Huai Hai) [۲۰]، حکچ از ابتداییترین، وحشیانهترین و غیر انسانیترین تاکتیکها استفاده کرد که به فدا شدن تعداد بسیار زیادی از مردم خودش منجر گردید. زمانیکه شهر چانگچون (Changchun) در استان جیلین (Jilin) در شمال شرق چین را به محاصره خود در آوردند برای اینکه شهر از نظر مواد غذایی در مضیقه قرار گیرد به ارتش آزادی بخش مردمی فرمان داده شد تا از خروج مردم عادی از شهر جلوگیری شود.
در طول دو ماه محاصره شهر چانگچون تقریباً ۲۰۰ هزار نفر در اثر گرسنگی و یخزدگی جان سپردند. ولی با اینحال ارتش آزادی بخش مردمی همچنان از خروج مردم از شهر جلوگیری میکرد. پس از آنکه جنگ به پایان رسید، حکچ بدون هیچگونه احساس شرم و حیا ادعا کرد که آنها ”شهر چانگچون را حتی بدون شلیک یک گلوله آزاد ساختهاند.“
از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۸، حکچ ”پیمان هاربین (Harbin)“ و ”پیمان مسکو“ را با اتحاد جماهیر شوروی امضاء کرد که طی این دو پیمان، حزب اموال ملی و ذخایر طبیعی شمال شرق کشور را در عوض حمایت کامل اتحاد جماهیر شوروی از حکچ در زمینهی روابط خارجی و امور نظامی بذل و بخشش کرد. براساس این توافقنامهها شوروی پذیرفت که ۵۰ هواپیما برای حکچ تأمین کرده و سلاحهای بجای مانده توسط ژاپنیها پس از تسلیم را در دو مرحله در اختیار چین قرار داده و همچنین تسلیحات در اختیار خود در شمال شرق چین را با قیمت نازل به حکچ بفروشد و اگر KMT از طریق آب یا خاک به بخشهای شمال شرق وارد شد شوروی بهطور محرمانه از ارتش حکچ حمایت کند. بعلاوه، شوروی به حکچ کمک کند تا قدرت را در شینجیانگ (Xinjiang) در شمال شرق چین بدست گیرد؛ حکچ و شوروی نیروی هوایی مشترکی را ایجاد کنند؛ شوروی به تجهیز یازده لشکر حکچ کمک کند و یک سوم از سلاحهای آمریکایی (به ارزش ۱۳ میلیارد دلار) را به شمال شرق چین انتقال دهد.
حکچ برای بهرهگیری از حمایت شوروی به او قول اهدای امتیازات خاص در زمینهی حمل و نقل هوایی و زمینی در شمال شرق کشور را داد، اطلاعات در مورد تحرکات دولت KMT و ارتش آمریکا را در اختیار شوروی قرار داد، محصولات کشاورزی قسمت شمالشرق (پنبه و سویا) و لوازم جنگی را در مقابل سلاحهای پیشرفته با شوروی مبادله کرد، امتیاز استخراج معادن در چین را به شوروی داد، به شوروی اجازهی استقرار واحدهای نظامی در شمال شرق و شینجیانگ را داد و همچنین به شوروی اجازه داد تا ”ادارهی اطلاعات و امنیت خاور دور“ خود را در چین برپا کند. قرار شد تا اگر جنگی در اروپا بهراه افتاد، حکچ ارتش ۱۰۰ هزار نفری بعلاوه ۲ میلیون کارگر را برای حمایت از شوروی اعزام کند. علاوه بر این، حکچ قول داد تا در صورت نیاز، بعضی از بخشهای خاص در استان لیائونینگ را به کره شمالی الحاق کند.
پ- به نمایش گذاشتن ویژگیهای شیطانی
ترس دائمی بعنوان مشخصهی تاریخچهی حزب
بارزترین مشخصهی حکچ، ترس دائمی آن است. ادامهی حیات همواره بزرگترین علاقهی حکچ از زمان شکلگیریاش بوده است. این علاقه توانست بر ترس مخفی در زیر ظاهر ملون حزب فائق آید. حکچ همچون سلولی سرطانی است که منتشر شده و به تمام اعضای بدن نفوذ کرده، سلولهای عادی را کشته و بطور بدخیم و خارج از کنترل توسعه مییابد. در این دورهی تاریخی ما، جامعه قادر به از بین بردن این عامل بدخیم بهنام حکچ نبوده و اجازه داده تا به میل خود تکثیر شده و انتشار یابد. این عامل آنقدر قدرتمند و وسیع شده که دیگر چیزی در سطح و محدودهی گسترشاش قادر به متوقف کردن آن نیست. بخش بزرگی از جامعه به آن آلوده گردیده و بخشهای وسیع و وسیعتری تحت نفوذ سیل کمونیسم و عوامل کمونیست قرار گرفتهاند. این عوامل بیشتر تقویت شده و توسط حکچ مورد استفاده قرار گرفته شده و بهطور اساسی اخلاقیات و جامعه بشری را به زوال کشانده است.
حکچ به هیچیک از اصول اخلاقی و عدالتی مورد قبول پایبند نیست. تمامی اصول او صرفاً در جهت منافع خودش مورد استفاده قرار میگیرند. حزب اساساً خودخواه است و هیچ اصولی برای محدود کردن و کنترل امیالش وجود ندارد. براساس اصول خودش، حزب میبایست مرتباً تغییر ظاهر داده و پوست جدیدی را بپوشد. حزب در اوایل پیدایش و زمانیکه ادامهی حیاتش در خطر بود خود را به ”حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی“، KMT، دولت KMT و ”انقلاب ملی“ چسباند. پس از بدست گرفتن قدرت در اشکال مختلف فرصتطلبی کرد، از احساسات و افکار شهروندان، از ابزارها و ساختارهای اجتماعی و از هرآنچه که میتوانست دست آویز قرار دهد. حزب از تمامی بحرانهای بوجود آمده سود جست و از آنها بهعنوان فرصتی برای قدرت طلبی و تقویت ابزار کنترل خود استفاده کرد.
——————————————————————————————————————————————————————-
[۱۴] لشکرکشی شمالی یک مبارزه نظامی به رهبری چیانگ کایشک در سال ۱۹۲۷ بود که به قصد متحد کردن چین تحت حکومت KMT و خاتمه دادن به حکومت قلدران محلی بود. این عملیات با موفقیت اهداف مذکور را کسب کرد. در زمان انجام این عملیات حکچ نیز متحد KMT بود.
2 دیدگاه دربارهٔ «فصل ۲- چگونگی پیدایش حزب کمونیست چین»
درود
این کتاب فوق العاده است.آیا امکان دارد به صورت PDF با همین وضعیت و تصاویر رنگی در سایت قرار گیرد؟
سپاس
آگاهی از فرآیندتوسعه حزب کمونیست در چین برای من جای سوال داشت با قدمتی بیش از چند هزار سال چگونه مردم چین پذیرای این ایدیولوژی شدند درحالی که تجربه بینالمللی از آن نداشتند اگر میشود کتاب را بصورت pdfجهتدانود در سایت قرار دهید
دیدگاهها بسته شدهاند.