Search
Asset 2

فصل ۵- تبانی جیانگ ‌زمین و حزب کمونیست چین برای آزار و اذیت فالون ‌گونگ

 معیارهای اخلاقی والای فالون ‌گونگ، حزب کمونیست چین را شرمنده می‌کند

 پس از کشتار ”چهارم ژوئن“ در سال ۱۹۸۹ ایدئولوژی ح‌ک‌چ به شدت شکست خورد.

در ماه اوت ۱۹۹۱ حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید که تغییرات بسیار عمیقی را در کشورهای اروپای شرقی به همراه داشت. این امر باعث ترس و نگرانی شدید ح‌ک‌چ شد. قانونی بودن حکومتش و در عین حال ادامه‌ی حیاتش در آینده به واسطه‌ی بحران‌های به وجود آمده‌ی داخلی و خارجی به شدت به خطر افتاد.

استانداردهای اخلاقی والای تمرین‌‌‌‌‏کنندگان فالون گونگ، شرارت حزب کمونیست چین را آشکار می‌‌‌‌‏کند.

در آن زمان ح‌ک‌چ دیگر نمی‌توانست اعضایش را با مکتب و ایدئولوژی اصلی مارکسیسم، لنینیسم، و مائویسم، متحد و هماهنگ سازد. در عوض برای حفظ حزب دست اعضا را در انجام هرگونه فساد مالی و غیره باز گذاشت. به تعبیر دیگر هر کسی که از حزب پیروی می‌کرد اجازه داشت تا برای نفع شخصی‌اش به هر گونه فساد و اختلاس دست بزند، چیزی که برای افراد غیرعضو غیرممکن می‌نمود.

بخصوص بعد از سفر دنگ شیائوپینگ به جنوب چین در سال ۱۹۹۲ [۶]، سودجویی و فساد مالی مقامات دولتی در زمینه‌ی املاک و بازار بورس به نهایت رسید. در حال حاضر همسران دوم غیرقانونی و قاچاق در همه جا به چشم می‌خورد. فیلم‌ها و عکس‌های مستهجن، قمار و مواد مخدر در سرتاسر چین رواج دارد.

گرچه عادلانه نیست که گفته شود حتی یک فرد سالم و درستکار نیز در حزب کمونیست وجود نداشت، با این وجود مدت زمان مدیدی است که مردم اعتمادشان را به اقدامات ضد فساد حزب از دست داده‌اند و معتقدند که بیش از نیمی‌ از مقامات بلندپایه و میانی دولت چین درگیر فساد هستند.

حزب کمونیست چین می ترسید که ارزش ها و اخلاقیات سنتی مورد پذیرش مردم قرار گیرد.

همزمان با این رسوایی‌ها، معیارهای اخلاقی والای ارائه شده توسط تمرین‌کنندگان فالون ‌گونگ که ”راستی، شفقت، بردباری“ را عمل می‌کنند با مهربانی موجود در قلب مردم هم‌آوا شد. بیش از یکصد میلیون نفر جذب فالون ‌گونگ شده و تمرین آن‌را شروع کردند. فالون ‌گونگ همچون آینه‌ای ساخته شده از حق و انصاف است که بی‌عدالتی و ظلم ح‌ک‌چ را در خود منعکس کرده و به نمایش می‌گذارد.

ح‌ک‌چ به روش گسترش و اداره‌ی فالون ‌گونگ حسادت می‌ورزید

روش منحصر به‌فرد انتشار فالون ‌گونگ از شخصی به شخص دیگر و از قلبی به قلب دیگر است. نحوه‌ی مدیریت آن بسیار ساده و آزاد بود بطوریکه هرکسی می‌توانست به دلخواه وارد شود یا از آن منفک شود. از این لحاظ اختلاف فاحشی بین این مدیریت و ح‌ک‌چ که از سازمان‌دهی پیچیده و سختگیری برخوردار بود می‌توان یافت. علیرغم این ساختار سفت و سخت، مطالعات سیاسی و فعالیت‌های گروهی که هفتگی یا دوره‌ی طولانی‌تری انجام می‌شد فقط در ظاهر وجود داشت. اکثر اعضای حزب با ایدئولوژی آن موافق نبودند.

برعکس، تمرین‌کنندگان فالون ‌گونگ آگاهانه و بنا به میل باطنی از اصول آن مبنی بر ”راستی، شفقت، بردباری“ پیروی می‌کردند. بدلیل تأثیر عمیق فالون ‌گونگ بر بهبود وضعیت فکری و جسمی مردم، تعداد کسانی که آن‌را تمرین می‌کردند به طور تصاعدی افزایش می‌یافت.

تمرین‌کنندگان آن بطور داوطلبانه سری کتاب‌های آقای لی هنگجی (Li Hongzhi) را مطالعه کرده و به هزینه‌ی شخصی خود فالون ‌گونگ را ترویج می‌دادند. تنها در مدت ۷ سال تعداد تمرین‌کنندگان فالون ‌گونگ از هیچ به ۱۰۰ میلیون نفر رسید. هنگام ورزش صبحگاهی، موسیقی تمرینات ورزشی فالون ‌گونگ تقریبأ از تمام پارک‌ها به گوش می‌رسید.

تمرین در پارک کاملاً داوطلبانه بوده و آموزش تمرین‌‌‌‌‏ها رایگان هستند.

حزب کمونیست اذعان داشت که فالون ‌گونگ از لحاظ جذب توده‌ها با ح‌ک‌چ در ”رقابت“ است و آن را به عنوان یک ”مذهب“ نامید. در واقع آنچه که فالون ‌گونگ به مردم می‌دهد فرهنگ و راه و رسم زندگی است، آن یک فرهنگ آبا و اجدادی که ریشه در سنت‌هایی که چینی‌ها سال‌ها قبل از دست داده بودند دارد.

جیانگ‌ زمین و حزب کمونیست از فالون ‌گونگ در هراس بودند چرا که اگر این اصل اخلاقی سنتی توسط عامه‌ی مردم پذیرفته می‌شد، دیگر هیچ چیز نمی‌توانست جلوی گسترش سریع آن را بگیرد. اعتقادات سنتی چینی‌ها برای چندین دهه‌ی متوالی توسط حزب کمونیست سرکوب و تحریف شده بود. این انتخاب تاریخ بود که به سنت بازگردد.

این راه بازگشتی بود که توسط اکثریت مردم پس از مدت‌ها رنج و بدبختی انتخاب شده بود. زمانیکه چنین حق انتخابی به مردم داده شود آنها مسلماً درستی را از نادرستی تشخیص داده و به شرارت پشت می‌کنند. این چیزی بجز یک انکار آشکار و ترک آنچه حزب کمونیست سعی در اشاعه آن داشت نیست. مثل ضربه‌ای بود که به ساختار رو به زوال ح‌ک‌چ وارد شد. زمانیکه تعداد تمرین‌کنندگان فالون ‌گونگ از تعداد اعضای حزب پیشی گرفت، براحتی می‌توان تجسم کرد که حزب چه حسادت و ترسی را تجربه کرده است.

در کشور چین، ح‌ک‌چ به تمامی بخش‌های جامعه نظارت دارد. در مناطق روستایی و خارج از شهر، شعبات و شاخه‌های حزب حتی در روستاهای دور افتاده نیز تأسیس شده‌اند. در مناطق شهری دفاتر ح‌ک‌چ در تمامی ادارات و محله‌ها فعال هستند. در ارتش، دولت و بخش‌های تجاری شاخه‌های حزب ریشه‌های بسیار عمیق دوانده‌اند. انحصار طلبی مطلق و فریب و تقلب از ضروری‌ترین اقداماتی هستند که ح‌ک‌چ برای حفظ رژیم خود انجام می‌دهد.

این پدیده چنانکه با استفاده از کلمات زیبا در قانون اساسی ذکر شده ”پشتیبانی از رهبری حزب“ نام دارد. از طرف دیگر تمرین‌کنندگان فالون گونگ تمایل بیشتری برای قرار دادن ”راستی، شفقت و بردباری“ به عنوان اصول خود از خود نشان داده‌اند. ح‌ک‌چ این را چیزی کمتر از انکار رهبری حزب نمی‌دانست، چیزی که مطلقاً برای حزب نپذیرفتنی بود.

 حزب کمونیست اعتقاد داشتن فالون ‌گونگ به خدا را تهدیدی در برابر مشروعیت رژیم کمونیستی تلقی می‌کند

 هر اعتقادی که بر پایه‌ی یکتا پرستی باشد مبارزه‌ای جدی با حزب کمونیست محسوب می‌شود. از آنجا که مشروعیت حزب کمونیست بر پایه‌ی ”ماتریالیسم دیالکتیک“ و آرزوی ساختن بهشت به روی زمین است، تنها می‌تواند متکی بر رهبر ”پیشگام در دنیا“ یا به‌عبارت دیگر حزب کمونیست باشد.

حزب کمونیست چین می ترسید که ارزش ها و اخلاقیات سنتی مورد پذیرش مردم قرار گیرد.

در عین حال اشاعه‌ی کفر و الحاد این قدرت را به حزب ‌کمونیست داد تا هر طور که می‌خواهد خوب و بد را تعریف کند. در نتیجه عملاً تمایز و برتری اخلاق بین آنچه خوب و بد نامیده می‌شود وجود ندارد. تنها چیزی که مردم باید به یاد داشته باشند اینست که حزب همواره ”بزرگ، با شکوه و بر حق“ است.

این در حالی است که خدا شناسی به مردم معیارهای غیر قابل تغییری از خوب و بد ارائه می‌کند. تمرین‌کنندگان فالون ‌گونگ خوب و بد را بر اساس ”درستکاری، شفقت و بردباری“ ارزیابی می‌کنند. چنین اعتقادی آشکارا مانعی است در راه تلاش‌های بی‌وقفه‌ی ح‌ک‌چ در جهت ”یکی کردن افکار مردم“.

در ادامه‌ی این تحلیل به دلایل دیگری نیز برمی‌خوریم. به هرحال هر یک از پنج دلیل ذکر شده برای ح‌ک‌چ سرنوشت‌ساز است. در حقیقت جیانگ‌ زمین نیز بنا به همین دلایل به سرکوب آن اصرار ورزید. او دوران کاری خود را با دروغ درباره‌ی گذشته‌اش آغاز کرد چرا که از ”حقیقت“ هراس داشت. با سرکوب و کشتار مردم به موفقیت و قدرت آنی رسید بنابرین جای شک نیست که او از ”شفقت“ متنفر است. او قدرتش را از طریق درگیری و مبارزه با اعضای دیگر حزب حفظ کرد. پس واضح است که از ”بردباری“ نیز متنفر است.

از بررسی یک مورد کوچک می‌توانیم بفهمیم که جیانگ‌ زمین تا چه حد حقیر و حسود است. موزه‌ی خرابه‌های فرهنگی همودو (Hemudu Cultural Ruins) [۷] در بخش یویائو (Yuyao) (درحال حاضر به‌عنوان شهر طبقه‌بندی شده است)، از استان زجیانگ (Zhejiang) یکی از اماکن فرهنگی و تاریخی بسیار مهم تحت حفاظت دولت است.

“تمامی عوامل نامناسب را نابود کنید”

در اصل این چیائو شی (Qiao shi) [۸] بود که اولین بار دفتر بازدید این موزه را امضاء کرد. در ماه سپتامبر ۱۹۹۲ جیانگ‌ زمین زمانی که در حال باز دید از این موزه بود امضاء را دید و ناگهان چهره‌اش تیره شد و در هم رفت.

کسانی که او را همراهی می‌کردند بسیار مضطرب شدند چرا که می‌دانستند جیانگ از چیائو شی بیزار بود و دوست داشت که به هر کجا که می‌رود دفترهای بازدید را نوشته و امضاء کند، حتی زمانی که برای بازدید بخش پلیس راهنمایی و رانندگی اداره‌ی امنیت ملی در شهر جی‌نان (Jinan) و نهاد مهندسان بازنشسته‌ی شهر جِنگ‌جو (Zhengzhou) رفته بود.

کارکنان موزه جرأت بی‌اعتنایی به جیانگ‌ زمین حقیر را نداشتند. نتیجتاً در ماه می ۱۹۹۳ به بهانه‌ی نوسازی موزه‌، دفتر امضاء شده توسط چیائو شی را قبل از باز گشایی موزه با دفتر امضاء شده توسط جیانگ‌ زمین عوض کردند.

گفته می‌شود مائو زدانگ ”چهار جلد کتاب پر محتوا و دارای مفاهیم قوی و عمیق“ نوشته است و این در حالیست که کتاب ”آثار برگزیده‌ی دنگ شیائو پینگ حاوی مبحث کاربردی بنام ”تئوری گربه“ [۹] است. جیانگ‌ زمین مدت‌ها به مغز خود فشار آورد و تنها توانست سه جمله بنویسد که خود آنها را ”نمودهای سه‌گانه“ نامید.

این جملات به صورت کتابی منتشر شده و در رده‌های مختلف سازمان‌های دولتی توسط ح‌ک‌چ تبلیغ و عرضه شد. مردم آنرا می‌خریدند چرا که مجبور به اینکار بودند. با تمام این تفاسیر اعضای حزب کوچکترین احترامی برای آن قائل نبودند.

آنها درباره‌ی ارتباط او با یک خواننده، بخش‌های نامطلوب و خجالت آور آوازش”خورشید من“ (O Sole Mio) زمانی که به خارج سفر کرد و همچنین شانه کردن موهایش در حضور پادشاه اسپانیا شایعه پراکنی می‌کردند.

زمانی که بنیان‌گذار فالون ‌گونگ آقای لی هنگجی که خود از طبقه‌ی معمولی اجتماع بود سخنرانی می‌کرد، تالار سخنرانی مملو از اساتید دانشگاه، متخصصان و دانشجویان چینی دانشگاه‌های خارجی بود. بسیاری از تحصیل‌کرده‌های دارای مدارک دانشگاهی دکترا یا فوق لیسانس هزاران مایل راه را با هواپیما می‌آمدند تا به سخنرانی او گوش فرا دهند.

آقای لی ساعت‌ها به فصاحت و شیوایی سخنرانی می‌کرد بدون آنکه از یاداشت استفاده کند. بعد از آن سخنرانی ضبط شده بروی کاغذ آورده‌ شده و به صورت کتاب چاپ می‌شد. تحمل چنین چیزی برای جیانگ‌ زمین که از شخصیت توخالی حسود و حقیری برخوردار بود غیر ممکن می‌نمود.

جیانگ‌ زمین زندگی بسیار پر ریخت و پاش، بی بندوبار و شهوانی و فاسدی دارد. او ۹۰۰ میلیون یوان (معادل ۱۱۰ میلیون دلار آمریکا) برای خرید یک هواپیمای شخصی بسیار تجملی پرداخت.

او بدفعات ده‌ها میلیارد یوان از حساب‌ها و ذخایر عمومی برداشت کرد تا در تجارت پسرش به کار برد. او تبارگماری را به حدی رسانده که تمامی اعضای خانواده و فامیلش از پست‌های بالای وزارتی برخوردارند و برای پوشش دادن جرایم و فسادش از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند.

همه‌ی آنچه گفته شد دلایلی بر ترس او از اقتدار اصول اخلاقی فالون ‌گونگ است و این ترس بیشتر از همه در زمینه‌ی اعتقاد به بهشت و جهنم و اصول اعمال خیر و شر و عواقب آنها به چشم می‌خورد چرا که به این مفاهیم در فالون ‌گونگ اشاره شده است.

اگر چه جیانگ دارای قدرتمندترین پایگاه ح‌ک‌چ بود، اما از آنجا که فاقد موفقیت‌های سیاسی و استعداد لازم بود همواره این نگرانی را داشت که در مبارزات حزبی بر سر قدرت از صحنه بدر شود. او حساسیت بالایی نسبت به موقعیت خودش به عنوان ”هسته‌ی“ قدرت حزب کمونیست داشت.

برای از بین بردن خطر چنین کشمکش‌هایی او اقدام به توطئه‌چینی بر ضد دشمنان سیاسی خود یعنی یانگ شانگ کون (Yang Shang Kun) و برادر او یانگ بای‌بینگ (Yang Baibing) کرد.

در پانزدهمین کنگره‌ی ملی کمیته‌ی حزب کمونیست (CPC) در سال ۱۹۹۷ و شانزدهمین کنگره در سال ۲۰۰۲، جیانگ رقبای خود را بزور وادار به ترک پست‌هایشان کرد ولی خود او به تمامی قوانین بی‌اعتنایی کرده و سِمت خود را با دو دست چسبید.

در سال ۱۹۸۹، دبیر کل جدید ح‌ک‌چ، جیانگ‌ زمین کنفرانس مطبوعاتی برای خبرنگاران داخلی و خارجی ترتیب داد. یک خبرنگار فرانسوی از او در مورد دانشجوی دختری پرسید که به علت شرکت در جنبش دانشجویی چهارم ژوئن در میدان تیان‌آن‌من به مزرعه‌ای در استان سی‌چوان (Sichuan) تبعید شده و به کار حمل آجر از محلی به محل دیگر گمارده شده بود و به کرات توسط کشاورزان آن منطقه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود.

جیانگ در پاسخ گفت: ”من نمی‌دانم آیا آنچه می‌گویید درست است یا غلط ولی آن زن یک شورشی است. حتی اگر این گفته‌ها حقیقت داشته باشد او سزاوار آن بوده است.“ در زمان انقلاب بزرگ فرهنگی جانگ جی‌شین (Zhang Zhixin) [۱۰] در زندان مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفت و قبل از اعدام گلویش را بریدند (تا نتواند حقیقت را برملا کند). به اعتقاد جیانگ‌ زمین احتمالاً او نیز سزاوار آنچه به سرش آمده، بوده است. با بررسی این افکار به سادگی می‌توان به ذهنیت رذل و منحرف و ظالم جیانگ‌ زمین پی برد.

بطور خلاصه می‌توان گفت که تشنگی جیانگ‌ زمین در زمینه‌ی قدرت خودکامه، ظلم و در عین حال ترس او از سه اصل ”درستکاری، شفقت و بردباری“ دلایل سرکوب بدون منطق فالون ‌گونگ است. این دیدگاه درست همان چیزی است که ح‌ک‌چ از آن پیروی می‌کند.

 پ- تبانی و توطئه‌ی مشترک جیانگ‌ زمین و ح‌ک‌چ

جیانگ‌ زمین به تظاهر و به کارگیری حیله‌های سیاسی معروف است. بی‌لیاقتی و جهالت او نیز از کسی پوشیده نیست. گر چه او از ته دل قصد داشت تا از روی بغض و کینه‌ی شخصی فالون ‌گونگ را ریشه‌کن کند ولی کار چندانی از پیش نبرد چرا که فالون ‌گونگ در فرهنگ سنتی چین ریشه داشته و از چنان محبوبیتی برخوردار شده که در میان جامعه پایگاه محکمی یافته است. جدای از آن، مکانیزم ستمگری و شقاوت ح‌ک‌چ نیز که در طی جنبش‌های بی‌شمار به حد اعلای خود رسیده بود با تمام قدرت شروع به کارکرد و حزب نیز کمر به ریشه‌کن کردن فالون ‌گونگ بست. جیانگ‌ زمین از موقعیت خود به عنوان دبیر کل حزب کمونیست سوء استفاده کرده و مبارزه علیه فالون ‌گونگ را آغاز کرد. تأثیر این تبانی ح‌ک‌چ و جیانگ‌ زمین همچون بهمن بزرگی بود که بدلیل فریاد یک کوهنورد فرود آید.

قبل از آنکه جیانگ فرمان مبارزه علیه فالون ‌گونگ را رسماً صادر کند، ح‌ک‌چ سرکوب، نظارت و جاسوسی، بررسـی و دروغ پراکنی به منظور اتهام سازی علیه فالون ‌گونگ را شروع کرده بود. ذات پلید ح‌ک‌چ بنا به غریزه، از اصول ”راستی، شفقت، بردباری“ هراس داشت چه برسد به گسترش بسیار سریع آن در بین مردم. عُمّال امنیتی لباس شخصی ح‌ک‌چ از سال ۱۹۹۴ به درون فالون ‌گونگ رخنه کرده بودند ولی قادر به یافتن هیچ‌گونه خطایی نشده بودند و کار به جایی رسیده بود که بعضی از همین افراد به فالون ‌گونگ گرویده بودند.

در سال ۱۹۹۶ روزنامه‌ی گوانگ‌مینگ (Guangming) سیاست اجتماعی ”سه محدودیت“ درخصوص چی‌گونگ را نقض کرد، (به این معنی که بر اساس این سیاست، دولت فعالیت‌های چی‌گونگ را ”نه تبلیغ کرده، نه در آن دخالت می‌کند و نه آن را سرکوب می‌نماید“) و در پی آن مقاله‌ای چاپ نمود و در آن ایدئولوژی فالون ‌گونگ را محکوم کرد.

در پی آن سیاست‌مدارانی که سابقه‌ی کارهای امنیت عمومی‌ داشتند با عنوان دانشمند و محقق شروع به آزار و اذیت فالون ‌گونگ کردند. در اوایل سال ۱۹۹۷، لوئو گان (Luo Gan) دبیر کمیته‌ی سیاسی و قضایی کمیته‌ی مرکزی ح‌ک‌چ با استفاده از مقامش به اداره‌ی امنیت عمومی فرمان داد تا یک بررسی همه جانبه در سطح کل کشور به منظور یافتن اتهامات لازم برای ممنوع کردن فالون ‌گونگ صورت گیرد.

لائو گان، قاتل افراد بی‌‌‌‌‏گناه

پس از آنکه از همه جای کشور گزارشات مبنی بر عدم وجود مدرکی علیه فالون ‌گونگ دریافت شد، لوئو گان بخشنامه‌ی شماره‌ی ۵۵۵ با عنوان ”اخطاریه جهت آغاز بررسی فالون ‌گونگ“ را از اداره‌ی اول وزارت امنیت عمومی (که اداره‌ی امنیت سیاسی نیز نامیده می‌شود) صادر کرد.

او در ابتدا فالون ‌گونگ را به عنوان یک ”فرقه‌ی شیطانی“ مورد اتهام قرار داد و سپس به تمامی ‌ادارات پلیس همه جای کشور فرمانی داد تا بطور منظم فالون ‌گونگ را تحت پیگرد قرار داده و در این کار از افراد مخفی و لباس شخصی برای جمع آوری مدارک استفاده کنند. این بررسی‌ها نیز مدرکی دال بر محکومیت فالون ‌گونگ ارائه نکرد.

قبل از آنکه ح‌ک‌چ، این نهاد پلید و شیطانی بتواند سرکوب فالون ‌گونگ را آغاز کند، باید فردی را می‌یافت که مکانیزم عمل سرکوب را آغاز نماید. چگونگی اتخاذ این عمل توسط رئیس ح‌ک‌چ از حساسیت بالایی برخوردار بود. به عنوان یک فرد، رئیس حزب دارای هر دو خصلت خوبی و زشتی بود – دو وجه متضاد موجود در فطرت انسان. اگر او از بُعد نیک خود پیروی می‌کرد، می‌بایست که غلیان فطری حزب را بطور موقت فرو می‌نشاند؛ اگر به بُعد پلید آن عمل می‌کرد، طبیعت و فطرت شیطانی حزب به طور کامل هویدا می‌شد.

در جریان جنبش‌های خواستار دمکراسی دانشجویی در سال ۱۹۸۹، جائو زیانگ (Zhao Ziyang) که در آن زمان دبیر کل کمیته‌ی مرکزی ح‌ک‌چ بود قصد سرکوب کردن دانشجویان را نداشت. هشت نفر دیگر از مقامات رده بالای حزب در امر سرکوب دانشجویان اصرار ورزیدند.

دنگ شیائوپینگ در آن زمان گفت: ”ما دویست هزار نفر را در مقابل ۲۰ سال ثبات حکومت می‌کشیم.“ ۲۰ سال ثبات در حقیقت به معنی ۲۰ سال حکومت ح‌ک‌چ بود. این عقیده با ذات خودکامه‌ی ح‌ک‌چ تطابق داشت بنابرین توسط ح‌ک‌چ پذیرفته شد.

از میان هفت عضو دائم کمیته‌ی مرکزی ح‌ک‌چ، جیانگ‌ زمین تنها کسی بود که تأکید زیادی بر سرکوب‌کردن فالون گونگ داشت.

در برخورد با قضیه‌ی فالون ‌گونگ از میان هفت عضو دائم کمیته‌ی مرکزی ح‌ک‌چ، جیانگ‌ زمین تنها کسی بود که تأکید زیادی بر سرکوب‌کردن داشت. بهانه‌ای که او برای این کار تراشید ”نجات حزب و کشور“ بود. با این کار او بر نقطه‌ی حساس حزب انگشت گذاشت و حزب را به مبارزه تحریک نمود. تلاش جیانگ‌ زمین برای حفظ قدرت شخصی‌اش و تلاش ح‌ک‌چ برای حفظ دیکتاتوری و حکومت تک حزبی‌اش در اینجا هم راستا و متحد گردید.

در عصر روز نوزدهم جولای ۱۹۹۹، کنفرانسی توسط مقامات بلند پایه‌ی ح‌ک‌چ به ریاست جیانگ‌ زمین تشکیل شد. او با استفاده از قدرت سیاسی‌اش قانون را زیر پا گذاشته، شخصاً به افکار اعضاء جهت داد و تصمیم بر آغاز یک سرکوبی و مبارزه‌ی همه جانبه علیه فالون گونگ اتخاذ کرد. او فالون ‌گونگ را به نام دولت چین ممنوع اعلام کرده و عامه‌ی مردم را فریب داد. ح‌ک‌چ، دولت چین و مکانیزم خشن تحت کنترل حزب همگی در یک سرکوبی همه جانبه و تمام عیار علیه میلیون‌ها تمرین کننده‌ی بی‌گناه فالون ‌گونگ به کار گرفته شدند.

اگر در آن زمان دبیر کل ح‌ک‌چ هر کس دیگری بجز جیانگ‌ زمین بود، سرکوبی فالون ‌گونگ صورت نمی‌گرفت. در این مورد خاص می‌توانیم بگوییم که ح‌ک‌چ از جیانگ‌ زمین بهره برد.

از طرف دیگر اگر ح‌ک‌چ چنان جرایم و ستم‌هایی را بواسطه‌ی ذات رذل، پست و وحشی خود مرتکب نشده بود هرگز فالون ‌گونگ را تهدیدی علیه خود نمی‌دانست. بدون نظارت و کنترل همه‌جانبه‌ای که ح‌ک‌چ بر تمامی‌ بخش‌های جامعه اعمال می‌کرد، نقشه‌ی جیانگ‌ زمین برای سرکوب فالون ‌گونگ نمی‌توانست از برنامه‌ریزی منظم، پشتیبانی مالی و تبلیغی، و هواداری دیپلمات‌ها و پرسنل، تجهیزات، هماهنگی زندان‌ها، پلیس، دپارتمان امنیت ملی، ارتش، پشتیبانی‌های تحت نام مجامع مذهبی، علمی و تکنولوژی، احزاب دموکراتیک، اتحادیه‌ی کارگری، کمیته‌های جوانان، جامعه‌ی زنان و غیره برخوردار گردد.

[divide]

[۶] در سال ۱۹۹۲، دنگ شیائوپینگ از حالت نیمه بازنشسته‌ی خود خارج شده و در سفری به شن جن (Shen Zhen) در جنوب چین در نزدیکی هنگ کنگ رفت و سخنرانی‌هایی در جهت ارتقاء اقتصاد بازار سوسیالیست در چین ایراد کرد سفر دنگ یکی از مهم‌ترین عوامل رونق مجدد اصلاحات اقتصادی چین پس از رکود آن که از زمان کشتار میدان تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹ آغاز شده بود به شمار می‌رود.

[۷] خرابه‌های فرهنگی‌ همودو (Hemudu) با قدمت ۷۰۰۰ سال که در سال ۱۹۷۳ کشف شد یکی از خرابه‌های باستانی مهم از یک روستای دوران عصر جدید سنگ چین است.

[۸] رئیس اسبق کنگره‌ی ملی- مردمی ‌چین

[۹] دنگ یک بار گفت ”چه گربه سیاه باشد چه سفید تا زمانی که موش می‌گیرد خوب است“ به این معنی که هدف اصلاحات اقتصادی بهبود وضع مالی مردم است. چه این نظام سوسیالیستی باشد چه سرمایه‌داری.

[۱۰] یک زن روشنفکر که به علت گفتن حقیقت و افشاگری در زمان انقلاب فرهنگی بزرگ زیر شکنجه ح‌ک‌چ کشته شد.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی