Search
Asset 2

ایمان و عشق، هنر در فلورانس را هدایت می‌‌‌‌‌‏کرد

"صراف و همسرش"، سال ۱۵۴۰، رنگ و روغن روي چوب کاري از مارينوس‌‌‌‌‌‌‏وان ريمرز وال، ۱۵۶۷-۱۴۹۰ (دفتر نشريه قصر پالازو استروزی واقع در فلورانس)
"صراف و همسرش"، سال ۱۵۴۰، رنگ و روغن روی چوب کاری از مارینوس‌‌‌‌‌‌‏وان ریمرز وال، ۱۵۶۷-۱۴۹۰ (دفتر نشریه قصر پالازو استروزی واقع در فلورانس)

فلورانس، ایتالیا- سال ۱۴۷۵، جیووانی روکلای چنین بیان کرد: “پول در آوردن خوب است، اما بهتر این است که بدانیم چطور آن را خرج کنیم.”

وی به همراه چند خانواده دیگر از فلورانس تاجر بودند، ولی بعد‌‌‌‌‌‏ها نام وی به دلیل پشتیبانی و حمایت‌‌‌‌‌‏هایش از هنر، در تاریخ فلورانس ماندگار گردید. نه به دلیل ثروت هنگفتی که جمع آوری کرده بود، بلکه به دلیل دست و دلبازی‌‌‌‌‌‏هایش در راه هنر و فرهنگ رنسانس.

بنا بر گفته لودویکا سِبرِگوندی مورخ هنر و متصدی نمایشگاه، “پول و زیبایی، دو عنصری هستند که به نظر می‌‌‌‌‌‏رسد متضاد و نا‌‌‌‌‌‏سازگار باشند، اما نهایتاَ با خرج کردن پول در راه زیبایی، گویی مجدداَ به یکدیگر پیوند می‌‌‌‌‌‏خورند.”

نقاشی‌‌‌‌‏ها و آثار هنری متعددی از آن دوران به جای مانده است و در برخی نمایشگاه‌‌‌‌‏ها در ایتالیا در معرض دید عموم گذاشته می‌‌‌‌‌‏شوند. این آثار شامل، صندوقچه‌‌‌‌‌‏ها، کاغذ‌‌‌‌‌‏های حواله، اسناد اولیه حساب‌‌‌‌‌‏ها، سکه‌‌‌‌‌‏های فلورین طلا و سکه‌‌‌‌‌‏های طلای خالص ۲۴ عیار با وزن ۳.۵۳ گرم که در سال ۱۲۵۲ درضرابخانه فلورانس، مکانی که همه چیز از آن جا آغاز گردید، ساخته شده‌‌‌‌‌‏اند.

آثار و نقاشی‌‌‌‌‌‏ها، داستان سیستم سرمایه‌‌‌‌‌‏داری جهانی و چگونگی گسترده شدن پول در سراسر جوامع آن دوران را، چه خوب و چه بد، نقل می‌‌‌‌‌‏کنند.

 

فلاندری‌‌‌‌‌‏های پروتستانی

در آن زمان، حضور ربا خواران شکلی جدید در ساختار اجتماع اروپایی بود. در نقاشی‌‌‌‌‌‏ها، حالت پیچ و تاب خورده چهره‌‌‌‌‌‏ها و اندام‌‌‌‌‌‏ها به وضوح حاکی از مشغولیت ذهن افراد با پول است.

سِبرِگوندی که تاکنون مسئولیت برگزاری چند نمایشگاه در فلورانس را بر عهده داشته است، هنگام تفسیر زبان بدن که در آثار نقاشی “ربا خواران” اثر وان ریمرز‌‌‌‌‏وال  هلندی، به کار رفته است چنین بیان می‌‌‌‌‌‏کند: “در نقاشی “ربا خواران” برجسته‌‌‌‌‌‏ترین موارد، دستان کشیده، سایه‌‌‌‌‌‏های تیره، نگاه ربا‌‌‌‌‌‏خواران به پول، همراهی شمعی نیمه سوخته- نمادی از وانیتاس Vanitas و نیز حالت چهره‌‌‌‌‌‏هایشان است که گویی بیان می‌‌‌‌‌‏کند: “پول، مدفوع شیطان است.” “

موضوع ربا‌‌‌‌‌‏خواری در نقاشی دیگری از وی به نام “سرمایه‌‌‌‌‌‏دار و همسرش” نیز به تصویر کشیده شده‌‌‌‌‏است. سیمای صراف و همسرش زیبا‌‌‌‌‌‏تر از چهره‌‌‌‌‌‏های نقاشی شده در اثر “ربا‌‌‌‌‌‏خواران” است اما به گفته سِبرِگوندی، “ژست غارتگری که به خود گرفته‌‌‌‌‌‏اند، نمایانگر طبع واقعی افرادی است که زیاد با پول تجارت می کنند.”

ایتالیای کاتولیک                                                                     

در حالی‌‌‌‌‌‏که هنرمندان شمالی، بنا به داشتن اندیشه‌‌‌‌‌‏های پروتستانی، به لحاظ اصول اخلاقی ربا‌‌‌‌‌‏خواری را محکوم می‌‌‌‌‌‏کردند، کلیسای کاتولیک به سرعت آن را ممنوع کرد. باور مردم بر آن بود که “کلیسا، ربا‌‌‌‌‌‏خواری را ممنوع کرد، زیرا کتاب مقدس بر ما مقرر کرده است که زندگی خود را با کار سخت بسازیم؛ کار قسمتی از برنامه خداوند برای ما بود و ربا‌‌‌‌‌‏خواری معادل کار کردن نیست.”

از ابتدا در ایتالیا، ایده پول با گناه قویاَ به هم پیوسته بودند. این امر از کتاب “کمدی الهی” دانته، قسمتی که اهریمن‌‌‌‌‌‏ها، انسان‌‌‌‌‌‏ها را می‌‌‌‌‌‏بلعند و شیاطین از کیسه پول برای تازیانه زدن به بدن گناه‌‌‌‌‌‏کاران استفاده می‌‌‌‌‌‏کنند، سرچشمه می‌‌‌‌‌‏گیرد. در میان گناه‌‌‌‌‌‏کاران، پاپ، کاردینال و راهبه‌‌‌‌‌‏ای حضور دارند که به فسادی که کلیسا با رایج ساختن پول متحمل گردید، اعتراف می‌‌‌‌‏کنند.

سِبرِگوندی، هنگام تشریح پیوند قوی ما‌‌‌‌‌‏بین پول و کثیفی در آن زمان گفت: “موردی منحصر به فرد مربوط به للمو بالدوچی، سرمایه‌‌‌‌‌‏دار فلورانسی است که مشکوک به ربا‌‌‌‌‌‏خواری بود. وی تمام پول خود را برای ساخت بیمارستان سن‌‌‌‌‌‏متی (در حال حاضر، دانشگاه هنر‌‌‌‌‌‏های زیبا) به جای گذاشت. وی این بیمارستان را به منظور درمان بیماری‌‌‌‌‌‏های پوستی بنیان نهاد، زیرا باور بر آن بود که دست زدن به پول، منجر به بیماری‌‌‌‌‌‏های پوستی می‌‌‌‌‌‏گردد.”

 

حمایت‌‌‌‌‌‏های مالی در فلورانس

ما بین قرن‌‌‌‌‌‏های ۱۴ و ۱۶ میلادی، تعداد کار‌‌‌‌‌‏های هنری که سرمایه‌‌‌‌‌‏داران فلورانسی حامی آن‌‌‌‌‌‏ها بودند، به طرز قابل توجهی افزایش یافت.

سالواتور ستیس، باستان شناس نامدار و تاریخ‌‌‌‌‏دان هنر، در گزارشی می‌‌‌‌‌‏نویسد: “پول هنگفتی خرج کردند، کلیسا‌‌‌‌‌‏ها و صومعه‌‌‌‌‌‏های زیادی بنا نهادند، قصر‌‌‌‌‌‏ها ساختند، دستور ساخت مجسمه‌‌‌‌‌‏ها و نقاشی‌‌‌‌‌‏های زیادی را صادر کردند. خاندان مدیچی، قبل از مرگ لورنزو مدیچی باشکوه در سال ۱۴۹۲، سه مرتبه تمامی ارثیه پدربزرگشان، کازیمو را در راه ساخت بنا‌‌‌‌‌‏ها، کمک مالی به ساخت نقاشی‌‌‌‌‌‏ها و مجسمه‌‌‌‌‌‏ها و بخشش به همشهریان خرج کردند.”

سِبرِگوندی بیان کرد: “در کنار محسنات بخشش پول به منظور طلب مغرفت، یا بخشش در راه حمایت از کاری هنری با شکوه که  قدرتتان را نشان می‌‌‌‌‌‏دهد، عوامل دیگری نیز دست داشتند.”

وی افزود: “در هر شخص، عشق فراوانی به هنر وجود داشت. افتخار ورزیدن به شهر‌‌‌‌‌‏شان، زیبا‌‌‌‌‌‏تر ساختن آن را با اهمیت می‌‌‌‌‌‏نمود. زیبایی، فقط تلاشی عده‌‌‌‌‌‏ای افراد ثروتمند نبود، بلکه نیازی جمعی محسوب می‌‌‌‌‌‏شد.”

قصر‌‌‌‌‌‏های باشکوه آن زمان، به طرز قابل توجهی، نمای معماری کل شهر را تغییر داد. داستانی درباره قراردادن سنگ بنای قصر پالازو استروزی، چگونگی خشنودی فیلیپو استروزی را هنگامی که خواربار‌‌‌‌‌‏فروش سکه‌‌‌‌‌‏ای را به سمت سنگ پرتاب کرد، شرح می‌‌‌‌‌‏دهد و رابطه برابری نجیب‌‌‌‌‌‏زاده و فردی عادی را توصیف می‌‌‌‌‌‏کند.

سِبرِگوندی گفت: “فلورانس، همانند وِرسای نیست. اینجا قید و بند‌‌‌‌‌‏های رسمی، زیبایی مطلق، پاکیزگی و آراستگی وجود دارد، نه تجملات سلطنتی. نباید فروشگاه‌‌‌‌‌‏هایش را همانند بارگاه در نظر بگیریم. فلورانس بارگاه نبود، فلورانس جمهوری بود، یا بهتر بگویم، شهری که به جمهوری تبدیل گردید.”

وی افزود: “حتی خاندان مدیچی، فرمانروایان شهر، با تاثیر سیاسی عظیمی که داشتند، هرگز نخواستند که خیلی برجسته به چشم بیایند و بدین‌‌‌‌‌‏ترتیب نمایان‌‌‌‌‌‏گر روحیه سادگی و اعتدال بودند. سفارش بسیاری از آثار، تقریبا برای تمامی خوابگاه‌‌‌‌‌‏ها، از هزینه‌‌‌‌‌‏های شخصی پرداخت شدند.”

 

شکوه خداوند

فلیپو استروزی در سال ۱۴۶۶، پس از تبعیدی طولانی مدت به ناپل، هنگام بازگشت به زادگاهش چنین بیان کرد: “همیشه می‌‌‌‌‌‏اندیشم و برنامه ریزی می‌‌‌‌‌‏کنم، و آرزو می‌‌‌‌‌‏کنم اگر خداوند فرصتی در اختیارم بگذارد، آثار برجسته برای آینده خلق کنم.”

سِبرِگوندی گفت: “اگر الهام یا ایمانی نباشد، شخص چنین کار‌‌‌‌‌‏هایی را انجام نمی‌‌‌‌‌‏دهد. اگر هر چیزی بی‌‌‌‌‌‏اندازه منطقی باشد، غیر ممکن است شاهکار‌‌‌‌‌‏هایی همچون آثار فرا آنجلیکو به‌‌‌‌‌‏وجود آید.

در آن زمان به برخی از نقاشان دستمزدی پرداخت نشد. درازای آن اجناسی برای غرامت به معابدی که در آن کار می‌‌‌‌‌‏کردند پرداخت شد.

آیا در آن دوران، ایمان محکم آن‌‌‌‌‌‏ها نبود که هنر فلورانسی را به سمت زیبایی برتر هدایت می‌‌‌‌‌‏کرد؟ ممکن است لورنزو مدیچی را فردی سرد و خشک بدانید، شخصی که بر علیه ساونارولا، کشیش دومینیکن مبارزه می‌‌‌‌‌‏کرد، اما بر طبق آنچه سِبرِگوندی در سرگذشت وی یافت، دفعات زیادی در هفته به صومعه می‌‌‌‌‌‏رفت و در طول شب خود را تازیانه می‌‌‌‌‌‏زد.

سِبرِگوندی درباره عواملی که یکی از عالی‌‌‌‌‌‏ترین دوران تاریخی را به‌‌‌‌‌‏وجود آورد چنین گفت: “نمی‌‌‌‌‌‏توانیم با اندیشه‌‌‌‌‌‏های امروزی به قضاوت گذشته بنشینیم. توانایی شناسایی جایگاه خود را در میان تفکرات مذهبی، که در گذشته بسیار عمیق‌‌‌‌‌‏تر از امروز بود، از دست داده‌‌‌‌‌‏ایم.”

اپک‌‌‌‏تایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر می‌‌‌‏شود.

اخبار بیشتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی