این کمیته میتواند کارگروههای مختلفی داشته باشد تا برروی این موارد کار کند: خشونت علیه آزادیهای مذهبی، سرکوب افرادی که برای احقاق حق خود پژوهشخواهی میکنند، کشاورزانی که از مزارع خودشان رانده شدند، و آزار و شکنجه افراد شرکتکننده در اعتراضات آزادیطلبانه پکن در سال ۱۹۸۹ که در چهارم ژوئن با قتلعام دانشجویان خاتمه یافت. ارزش و اعتبار یک حکومت برپایه دموکراسی به اینست که میتواند برای مردمی که از نقض حقوق بشر رنج میبرند، کاری انجام دهد.
به کسانی که میخواهند دراین مورد قدمی بردارند پیشنهاد میکنم که تمامی چینیهایی را که مخالف حکومت استبدادی هستند مثل گروههای قومی که درپی استقلال هستند، با هم متحد کنند. همچنین باید با استفاده از شبکههای خبری شهروندان را درجریان نکات مثبت اتحادیه خودمختاراستانها قرار دهند. بگذارند آنها آگاه شوند که بدین طریق خودمختاری گروههای قومی بطور طبیعی به تحقق خواهد پیوست.
این سیستم جدید همچنین لازم است مراقبتهای پزشکی، حقوق بازنشستگی و دیگر موارد مربوط به تامین اجتماعی را برای چین آینده توسعه دهد، سیستم قضایی مستقل تدارک ببیند، متعهد شود که سالیانه به قربانیان آزار و شکنجههای حکومت دیکتاتوری غرامت بپردازد، و برای جنایاتی که رهبران حزب کمونیست چین مرتکب شدند، گروه تحقیق تشکیل دهد.
ما باید همانند شیوه انتشار “نه شرح و تفسیر”، بطور مؤثری مردم را درجریان افکارمان قرار داده و مطلعشان کنیم.
از همه گروههای داخل و خارج کشور چین نیز تقاضا دارم که نهایت سعیتان را برای نجات گوئو چوآن و لیو شیائوبو بکنید. دستگیری لیو شیائوبو نهایت بیشرمی رژیم کنونی را نشان میدهد.
همچنین، من چارهای ندارم بجز اینکه از گروههای دمکرات و فعالان حقوق بشر در چین درخواست پژوهش کنم. درحال حاضر بسیاری از این چهرههای دموکرات و حقوق بشر دیگر چندان شخصیت های پرهیزکار و با تقوایی نیستند تا حامی این تحولات باشند؛ آنان در طلب شهرت هستند. چشمانشان را بر آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ توسط حزب کمونیست چین بسته اند، چنانچه گویی وجود ندارد، درحالیکه شکنجه و آزار آنان در زمره وحشتناکترین و ظالمانهترین شکنجه ها در تاریخ فجایع چین است.
پس از اینکه من آشکارا درباره تمرینکنندگان فالون گونگ لب به سخن گشودم، کسانی که بطور خصوصی با من تماس داشتند، برچسب افراطی به من زدند. این نظریه به اصطلاح افراطی بودن، خوراکی شد برای شدت بخشیدن به شیطانی ترین اعمالی که در چین بیسابقه بود. اعمالی که تاکنون کسی درچین مرتکب نشده بود ومنجر به این شد که آزار و شکنجه هموطنانشان حتی شدیدتر و وحشتناک تر شود.
اعتصاب غذایی که من برعلیه خشونت آغاز کردم صلحآمیز و قانونی بود، اما آن فعالان دمکرات طالب شهرت، بجای اینکه ازمن حمایت کنند، برای سرزنش من گردهمایی تشکیل دادند. نویسندگانی که دربین آنان بودند، حتی تحت نام عدالت مرا آماج حمله قرار دادند. آنها حتی وقتی پشت میلهها زندان بودم، دست از این کارشان برنداشتند؛ این موضوع واقعاً آهی از تاسف و اندوه برای من برجای گذاشته است.
چرا آنان اینگونه رفتار کردند؟ برای من فرصت حرف زدن به ندرت پیش می آید، اما امروز باید این موضوع را روشن کنم: آن اعمال از بخش تاریک سرشت بشری نشأت میگیرند! از سرشت خودخواهیشان! فوراً این کارتان را متوقف کنید! مهم نیست چقدر ماهرانه آن دیدگاههای شرمآورتان را به وضوح بیان میکنید، تمامی آنها بیفایده هستند، پس از سپریکردن آزار و شکنجه لب به سخن میگشایم و درباره آوای حقیقی درد و رنجم حرف میزنم. آین آوا هرچند خوشایند گوش نیست، اما قطعاً آوای خشم نیز نیست.
امروز، همه افرادی که در سراسر دنیا با حزب کمونیست چین همکاری میکنند، همه آنها باید از این امر آگاه باشند که حزب کمونیست چین سیاه ترین رژیم دراین برهه از زمان بوده، و دارای سرشتی مغایر با جهان متمدن است. با این وجود، بسیاری از این افراد مسامحه کار، درطلب منافع شخصیشان بخشی از این سیاستهای سیاه شده اند. برخی دیگر که فریب دروغهای پیچیده حزب کمونیست چین را خورده اند، سرشت شیطانی آنرا درک نکرده و حتی در تمجید از ادعاهای دروغین و شیادانه آن نوا سرمیدهند.
در پایان میخواهم از دوستانی که در خارج ازکشور بوده و حقیقتاً به مسائل حقوق بشر درچین توجه می کنند تشکر کنم. از اسکات [ادوارد مکمیلیان- اسکات، نایب رئیس، در پارلمان اروپا]، مانفرد نواک [گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در ارتباط با آزار و شکنجه] و دو دیوید [دیوید کیلگور و دیوید ماتاس، نامزدهای ویژه جایزه صلح نوبل و مؤلفان کتاب خرمن خونین: گزارشی درباره دعوی درآوردن اندامهای بدن تمرینکنندگان فالون گونگ در چین] در کانادا و خانمها و آقایان در اتحادیه اروپا قدردانی کنم. شما ما را از حمایت اخلاقی نوعدوستانه خودتان بهرهمند کرده و امید ما در جدال برای آزادی حقوق بشر هستید.
چاپ این مقاله باعت ربودهشدن دوباره من خواهد شد. حال، ربودهشدن بخشی از زندگی طبیعی من است. اگر دوباره اتفاق میافتد، بگذارکه بیفتد.
گائو جیشنگ
۱ ژوئن، ۲۰۰۹