نویسنده: مارک هندریکسن
در طول زندگیام، در اواسط قرن بیستم، اکثر آمریکاییها هیچ ذهنیتی نسبت به گرینلند نداشتند. اگر هم آمریکاییها چیزی درباره گرینلند میدانستند، در پاسخ به چیستانها بود: «بزرگترین جزیره جهان چه نام دارد؟»
کنشگران اقلیمی در چند دهه اخیر بهطور مرتب هشدار دادهاند که به دلیل ذوب شدن یخچالهای طبیعی گرینلند و پوشش یخ، سطح آب دریاها به شکل خطرناکی بالا خواهد آمد. از شانس بدِ دلواپسها، طی ده سال گذشته به حجم یخچال معروف پیترمن در گرینلند اضافه شده و این یخچال از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۴ حدود ۱۶ کیلومتر بزرگتر شده است. کاهش حجم یخ در گرینلند در ده سال گذشته به میزان دو سوم کاهش یافته که تقریباً معادل پنجهزارم درصد از کل یخ گرینلند است و بهقدری نیست که بتواند روند جهانی افزایش سطح آب دریاها را که هر ده سال ۳ سانتیمتر افزایش مییابد تغییر دهد.
با اینحال، گرینلند در سال ۲۰۲۵ به سرخط خبرها تبدیل شده است. دونالد ترامپ با اشاره به موقعیت راهبردی گرینلند که برای امنیت آمریکا و امنیت بینالمللی حیاتی قلمداد میشود و با توجه به ثروت معدنیِ تقریباً دستنخورده این جزیره به شکل علنی درباره الحاق آن به خاک آمریکا صحبت کرده و حتی گفته که شاید به زور متوسل شود.
ممکن است پیشنهاد بیملاحظه ترامپ برای تصاحب قهریِ جزیره خودمختار دانمارک که تنها ۵۷ هزار نفر جمعیت دارد ترسناک باشد، اما او در بیان اینکه گرینلند از نظر راهبردی حائز اهمیت است حق دارد. این جزیره از مدتها پیش حائز اهمیت بوده است.
اگر صفحات فراموششده تاریخ جنگ سرد را ورق بزنیم، با توسعه موشکهای بالستیک قارهپیمای مجهز به کلاهک اتمی در دهه ۱۹۵۰، ایالات متحده به دنبال راهی بود که از خود در برابر تهدیدات شوروی محافظت کند. تاکتیکهای دفاعی از انجام رزمایش در مدارس ابتدایی آغاز میشد که بچهها را مجبور میکردند خودشان را به شکل توپهای کوچک و نحیفِ گوشتی دربیاورند و زیر نیمکتهای کلاس پنهان شوند، و تا توسعه سامانه هشدار فوری ادامه پیدا میکرد. این سامانه شامل دهها ایستگاه راداری در دورترین بخش شمالی قاره آمریکا بود که تا شرق گرینلند ادامه داشتند.
برای ما که به نقشه مسطح جهان چشم میدوختیم و تصور میکردیم که شوروی موشکهای بالستیک قارهپیمای خود را از طریق اقیانوس اطلس به سمت آمریکا روانه خواهد کرد، دور از عقل به نظر میرسید. با اینحال، واقعیت نهفته در پسِ جغرافیای کره زمین این است که کوتاهترین مسیر از پایگاههای هستهای روسیه به مواضع آمریکا از ناحیه قطبی و اقیانوس قطب شمال میگذرد. رادارهای سامانه هشدار فوری به این منظور طراحی شده بودند که مردم آمریکا زمان کافی برای حمله متقابل داشته باشند و (امیدوارانه) دستکم بخشی از موشکها رهگیری شوند.
گرینلند مانند آلاسکا و کانادا مقر راهاندازی ایستگاههای سامانه هشدار فوری بود. سامانه هشدار فوری در سال ۱۹۹۳ تعطیل شد. ماهوارهها در مقایسه با رادارهای زمینی که دامنه دیدشان به انحنای زمین بستگی دارد، خیلی زودتر میتوانند موشکهای پرتابی را رهگیری کنند. اما گرینلند از نظر راهبردی حائز اهمیت است و شرایط خوبی برای شرارتهای روسیه و چین دارد. با توجه به پتانسیل اقتصادی ذخایر معدنی گرینلند، واضح است که چرا ترامپ میخواهد گرینلند را به مدار آمریکا نزدیک کند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده: مارک هندریکسن یک اقتصاددان است که از هیئت علمی کالج گروو سیتی در پنسیلوانیا بازنشسته شده است، اما همچنان در حوزه سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در مؤسسه ایمان و آزادی فعالیت دارد. او چندین کتاب با موضوعات مختلف به نگارش درآورده که از جمله میتوان به تاریخ اقتصادی آمریکا، اشخاص ناشناس کتاب مقدس، مقوله نابرابری در ثروت و تغییرات اقلیمی و دیگر مسائل اشاره کرد.