Search
Asset 2

به مناسبت سالگرد درگذشت رضاشاه و محمدرضاشاه؛ اگر خاندان پهلوی به قدرت نمی‌رسیدند، چهره امروز ایران چگونه بود؟ (قسمت دوم)

با قدرت‌گیری کمونیسم در بلوک شرق و نفوذ روز افزون آن در جوامع اسلامی از جمله ایران، پایانی بر اهداف شاه برای تبدیل ایران به یک قدرت صنعتی بود. موج انقلاب اسلامی مارکسیستی به مثابه یک سیل ویرانگر معادلات را تغییر داد.
رضا شاه و محمدرضا پهلوی. (Cafetarikh.com)

نویسنده: مریم نیکپور

به گواه تعدادی از کارشناسان، اگر رضاشاه و محمدرضاشاه در یک قرن گذشته ایران را اداره نمی‌کردند، کشوری به نام «ایران» وجود نداشت.

همان‌طور که در قسمت اول این نوشتار به نقش رضاشاه در ساختن ایران نوین اشاره شد، مقاله حاضر به مناسبت هشتادمین سالگرد درگذشت رضاشاه پهلوی و چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت محمدرضاشاه پهلوی به دنبال پاسخ به این سوال است که اگر خاندان پهلوی در تاریخ معاصر ایران، اداره این کشور را برعهده نمی‌گرفتند، چهره امروز ایران چگونه بود؟

محمدرضاشاه به عنوان دومین شاه خاندان پهلوی بعد از پدر، قدرت را در دست گرفت. او تلاش داشت تا اقدامات زیربنایی پدرش را توسعه بدهد. او همان‌طور که در کتاب‌هایش بخصوص در کتاب «به سوی تمدن بزرگ» نیز ذکر کرده بود، به دنبال تبدیل ایران به یک کشور توسعه‌یافته صنعتی بود، به همین دلیل سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی را ایجاد کرد تا خدمات صنعتی، آموزشی و بهداشتی را در سراسر ایران ارائه دهد.

شاه همچنین سازمان اوپک را تشکیل داد و ریاست آن را برعهده گرفت. اوپک نقش تعیین‌کننده‌ای در قیمت نفت جهان داشت. در دوره او صنایع سنگین شکل گرفت و چرخ صنعت به کار افتاد و مجموعه‌ای از کارخانجات مشغول به کار شدند.

در ۳۷ سال حکومت محمدرضا شاه، ارتش ایران تبدیل به پنجمین نیروی قدرتمند نظامی جهان شد.

در سال ۱۳۴۳، شاه به دلیل میانجی‌گری در مناقشه هند و پاکستان به عنوان یکی از نامزدهای جایزه صلح نوبل شناخته شد، در نهایت مارتین لوترکینگ این جایزه را بدست آورد.

او با تاکید بر توجه جامعه ایران به سنت‌ها و تاریخ باستانی، جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را برگزار کرد و مبدا تاریخ ایران را از هجری شمسی به آغاز سلطنت کوروش بزرگ تغییر داد.

همچنین برج شهیاد نمادی از ایران نوین و بنای یادبود جشن‌های ۲۵۰۰ ساله بود، به عبارتی این بنا تجلی آرزوی شاه برای ورود به تمدن بزرگ بود.

این‌ها بخشی از اقداماتی است که در دوره محمدرضا شاه پهلوی انجام شد، اما با قدرت‌گیری کمونیسم در بلوک شرق و نفوذ روز افزون آن در جوامع اسلامی از جمله ایران، پایانی بر اهداف شاه برای تبدیل ایران به یک قدرت صنعتی بود. موج انقلاب اسلامی مارکسیستی به مثابه یک سیل ویرانگر معادلات را تغییر داد.

«به ایران فکر کنید»

محمدرضا شاه پهلوی در بخشی از آخرین نطق تلویزیونی خود در آبان ماه ۱۳۵۷ که بسیاری این سخنان او را با عنوان «من صدای انقلاب شما را شنیدم» به یاد می‌آورند، خطاب به انقلابیون گفت: «من از شما جوانان و نوجوانان که آینده ایران متعلق به شماست، می‌خواهم تا میهن‌مان را بخون و آتش نکشید و به امروز و خود و فردای ایران ضرر نزنید… من از همه شما هموطنان عزیزم می‌خواهم تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم. در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم و برای حفظ تمامیت ارضی وحدت ملی و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادی‌های اساسی و پیروزی و تحقق خواست‌ها و آرمان‌های ملت ایران همراه شما خواهم بود.» 

این سخنان شاه، آتش انقلاب را کاهش نداد و چند ماه بعد شاه ایران را ترک کرد.

شاه در شرایطی ایران را ترک کرد که سیاست خارجی او نقش تاثیرگذاری در امنیت منطقه و همسایگان ایران داشت.

به گفته حسین رضایی، جامعه‌شناس و کارشناس مسائل افغانستان، سقوط حکومت محمدرضا شاه پهلوی تاثیر مستقیمی بر لشکرکشی شوروی سابق به افغانستان داشت. در آن موقع حکومت شاه در ایران، توازن قدرت میان بلوک شرق و غرب در منطقه را برقرار می‌کرد. در شرایطی که کشورهای عربی به دلیل بحران فلسطین و اسرائیل روابط خوبی با غرب نداشتند، ایران در زمان حکومت محمدرضا شاه تنها کشور متحد آمریکا در منطقه به شمار می‌آمد که توانایی مقابله با توسعه کمونیسم و جریان‌های ناسیونالیستی اعراب را داشت.

یکسال بعد از خروج شاه از ایران، اتحاد جماهیر شوروی سابق در دی ماه ۱۳۵۸ به افغانستان حمله کرد و یکسال بعد از آغاز جنگ در افغانستان، دولت عراق در شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد.

بقایای ارتش شاه در مقابل حمله عراق ایستاد

هوشنگ صمدی از تکاوران سابق نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی که در جنگ ایران و عراق در خرمشهر حضور داشت، در گفتگویی با حسین دهباشی با اشاره به اینکه تعدادی از گروه‌های انقلابی به دنبال انحلال ارتش بودند، گفت که رهبران ارتش در ابتدای انقلاب همه اعدام شدند و راس هرم رهبری ارتش از بین رفت. بعد از آن ۱۳ هزار افسر ارشد از ارتش تسویه و کنار گذاشته شدند. رده‌های پایین ارتش فقط باقی ماندند. با این حال ۴۵ روز قبل از حمله عراق، استاندار وقت خوزستان ۱۹ نفر از افسران ارشد را اعدام کرد، در چنین شرایطی سروان و ستوان ارتش با چه روحیه بماند و بجنگد؟ 

به گفته او، بقایای ارتش (از دوره شاه) در مقابل حمله عراق مقاومت کرد. برخلاف ادعایی که گفته می‌‏شود ارتش غافلگیر شد، ارتش غافلگیر نشد و مدت‌ها قبل پیش‌بینی جنگ با عراق را کرده بود. با این حال کسانی بودند که می‌گفتند: «ما ارتش بی‌طبقه توحیدی می‌خواهیم. چرا سرهنگ صمدی درجه‌اش روی شانه‌اش باشد، ولی درجه من روی بازویم باشد. این‌ها چه کسانی بودند و چه اهدافی داشتند. اگر ارتش از بین رفته بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر ما (مردم ایران) می‌آمد. ارتش با همه مصیبت‌هایی که کشیده بود، در هفت روز اول جنگ،‌ بهترین کار را انجام داد و با استراتژی و تاکتیک پیش رفت.»

به گفته او، دولت مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی محموله ۲۰۰ فروند موشک هارپون که در دوره شاه خریداری شده بود، را تحویل نگرفت و همین باعث شد که این موشک‌ها به جای ایران به عربستان تحویل داده شود، در حالی‌که بهای نقدی این موشک‌ها را ایران پرداخته بود. اگر ارتش مجهز به ۲۰۰ فروند موشک هارپون می‌شد، جنگ با عراق بیش از هفت روز به طول نمی‌انجامید.

فرهاد نصیرخانی، خلبان بازنشسته و از اعضای سابق ارتش شاهنشاهی درباره خدمات محمدرضا شاه پهلوی،‌ مرداد ماه سال گذشته در برنامه «نکوداشت آٰیامهر» گفت: «محمدرضاشاه ارتش قدرتمند شاهنشاهی را درست کرد و اکنون مردم ایران حسرت داشتن سرباز صفرش را دارند. ارتشی که در بهمن ۵۷ سرش و دست و پایش را قطع کردند و تنها نیمه جانی از ارتش باقی ماند، اما همین بقایای ارتش شاهنشاهی، هشت سال در برابر عراق ایستادگی کرد و مملکتی را که از دست رفته بود و عراق بخش‌هایی از خاک ایران را تصرف کرد، بازپس گرفت. آن موقع نه سپاه و نه بسیج وجود داشت و اگر بود مزاحم و مانع کار ارتش می‌شد. در جبهه‌های جنگ (اعضای سپاه و بسیج) خودشان را به دردسر می‌انداختند و ارتش باید نجاتشان می‌داد. ارتش شاهنشاهی یکی از آخرین خدمات محمدرضاشاه به ایران بود.»

به گفته شاهزاده رضا پهلوی، رضاشاه و محمدرضاشاه «ایرانی ساختند که تا پیش از فاجعه خانمان‌سوز ۵۷، کمتر ایرانی حاضر به ترک همیشگی آن بود. اکنون رضاشاه و محمدرضا شاه نیستند که ببینند جمهوری اسلامی با وطن «جذاب و عزیز»شان کاری کرده که حتی فرزندان و وابستگان رهبران این رژیم نیز با وجود برخورداری از رانت‌های فراوان، زندگی در «خارجه» را به حضور در ایران ترجیح می‌دهند.»

اکنون بعد از گذشت آخرین نطق تلویزیونی محمدرضا شاه پهلوی که خطاب به تمام قشرهای جامعه ایران گفته بود که همه به ایران فکر کنند، شاهزاده رضا پهلوی نیز معتقد است تنها درسی که می‌توان از این دو شاه فقید آموخت این است که باید منافع ایران را بر منافع شخصی و گروهی ترجیح داد.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی