جان مَکآفی بنیانگذار نرمافزاری که نام او را برخود دارد، پس از فرار از اجرای قانون در کشور بِلیز، در گواتمالا دستگیر شد.
مکآفی برای بازجویی در مورد قتل همسایه خود احضار شدهبود. وی در حال گریز از دست مقامات، مصاحبههای متعددی با رسانهها انجام دادهبود و حتی در مورد آن در وبلاگ خود نوشتهبود.
چاد اِسلی فیلمساز در وبلاگ شخصی مَکآفی چنین نوشت که مَکآفی به او گفته که رفتار مسئولین گواتمالایی با او “مانند یک پادشاه” است.
اِسلی نوشت: “او تاکنون تعدادی دوست در زندان پیدا کرده و برای آنها دستنوشته نیز امضا کردهاست.” وی افزود: “جان گفتهاست هیچکس نگران نباشد.”
مَکآفی در وبلاگش نوشت که با بودن در گوآتمالا “تجربه من از داخل این تشکیلات، بدبینی طبیعی مرا از بین برده و به میزان امید من برای بشریت افزودهاست.” او همچنین افزود که دوست دخترش سَم مسئول ارتباط با وکیل وی و چندین “محافظ اسرائیلی” او است که “دارای چهرههایی جدی و خشن و بدنهایی تنومند” هستند.
به گزارش اَسوشیتدپرس، جان مَکآفی،در حالیکه در گوآتمالا به دلیل ورود غیرقانونی به کشور دستگیر شده، گفت که به دنبال درخواست پناهندگی از این کشور بودهاست. پلیس اینترپُل او را در هتلی در شهر دستگیر کرده و به ساختمانی منتقل کردهاست که محل ویژه مهاجرین غیرقانونی میباشد.
مکآفی به خبرگزاری گفت که نگران ایمنی خود است زیرا او اطلاعاتی مربوط به فساد اداری در کشور بِلیز دارد. او گفت که حاضر به دادن رشوه به سیاستمداران نشدهاست.
بنیانگذار نرمافزار ضد ویروس در پاسخ به اینکه چرا به دنبال پناهندگی است به اِیپی گفت: “ما این را بیان میکنیم و میخواهم واضح و مبرهن باشد که بهخاطر آزار و اذیت است نه بهخاطر قتل.”
به گزارش اِیپی، ماریسیو لوپِز بولینا وزیر کشور گوآتمالا گفت که دفتر او “منتظر دستورالعمل از وزارت خارجه است، بخش وزارت خارجه است که در مورد این موضوع تصمیم میگیرد.”
مأمورین کشور بلیز گفتهاند که او تنها به دلیل مورد سوء ظن بودن در قتل همسایه خود گریگوری ویانت فال احضار شده، که در حالیکه به ضرب گلوله کشته شده در اوایل نوامبر در خانه جزیرهای خود پیدا شدهاست. آنها ادعاهای مطرح شده را که مَکآفی در خطر است رد کردند و افزودند که هیچ حکمی برای دستگیری وی صادر نشدهاست.
مَکآفی در حال فرار توجه جهانی را با نوشتن مداوم مطالب در وبلاگش جلب کرد که در مورد تجربهاش میگفت و حتی مصاحبهای را نیز با مجله وایس انجام داد. او ادعا کرد که برای فرار از چنگ پلیس لباس مبدل میپوشید و حتی یکبار خود را در شن و ماسه نزدیک خانهاش پنهان کرد تا از پلیسی که به دنبالش بود مخفی بماند.