دو سال از کشتهشدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله کُرد ایرانی و زاده سقز، در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در بازداشت گشت ارشاد میگذرد. حادثهای که باعث ایجاد شکافی عمیق بین حکومت جمهوری اسلامی و مردم ایران شده و نهتنها به نظر نمیرسد به این راحتی از بین برود بلکه روز به روز عمیقتر میشود.
شرح روز واقعه
مهسا امینی، دختری جوان، در روز سهشنبه، ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ به همراه خانوادهاش از کردستان به تهران سفر کرد. او در مقابل ایستگاه مترو حقانی در شمال تهران توسط گشت ارشاد بازداشت شد. روز بعد، خبری منتشر شد که حکایت از به کما رفتن مهسا امینی داشت. پلیس با اظهارات ضد ونقیض و گمراه کننده بیانیه داد که او «به کما» رفته و علت را «سکته قلبی» عنوان کرد.
روز پنجشنبه، ۲۴ شهریور، تعدادی از مردم مقابل بیمارستان کسری تهران، که مهسا امینی در آن بستری بود، تجمع کردند. تصویری از او منتشر شد که نشان میداد به دستگاه تنفس مصنوعی متصل و وضعیت او وخیم است. عصر همان روز، برادر مهسا خبر فوت او را اعلام کرد و بیمارستان تمام دستگاههای متصل به او را قطع کرد.
حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، در توضیح مرگ مهسا امینی گفت: «هیچ قصوری از سوی پلیس صورت نگرفته و همه گفتهها درباره علت مرگ خانم امینی کذب محض است.» اما انتشار این خبر و تجمع مردم مقابل بیمارستان کسری منجر به برخورد خشونتآمیز نیروهای امنیتی و انتظامی با مردم شد. اعتراضات به شهرهای دیگر نیز گسترش یافت. روز ۲۶ شهریور، مهسا به خاک سپرده شد در حالی که زنان روسریهای خود را در هوا میچرخاندند و شعار میدادند.
روز ۲۸ شهریور، اعتراضات به سراسر ایران گسترش یافت و نیروهای حکومتی به مردم شلیک کردند.
میزان جانباختگان و توزیع استانی آن
سازمان حقوق بشر ایران در گزارش خود در ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ کشتهشدن ۵۵۱ معترض، از جمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن را ثبت و تأیید کرد. پیشتر، کانون حقوق بشر ایران در روز پنجشنبه، ۲۵ اسفند ۱۴۰۱، اسامی ۶۶۲ نفر از کشتهشدگان در اعتراضات سال ۱۴۰۱ را منتشر کرد.
همچنین، دستکم ۲۲ تن از معترضان، از جمله چهار کودک و هشت زن، با خودکشی یا مرگی مشکوک از دنیا رفتند. بر اساس این گزارش، کشتهشدگان خیزش سراسری ۱۴۰۱ از ۲۶ استان مختلف بودند و بیشترین کشتهها به ترتیب از استانهای سیستان و بلوچستان، تهران، کردستان، آذربایجان غربی و مازندران و در ماههای سپتامبر و نوامبر ۲۰۲۲ گزارش شده بودند. استانهایی که کشتهشدن معترضان در آنها گزارش شده، به شرح زیر است:
سیستان و بلوچستان ۱۳۶ نفر، تهران ۷۷ نفر، کردستان ۵۷ نفر، آذربایجان غربی ۵۶ نفر، مازندران ۴۲ نفر، البرز ۳۲ نفر، گیلان ۲۹ نفر، کرمانشاه ۲۴ نفر، اصفهان ۱۹ نفر، خوزستان ۱۸ نفر، فارس ۱۵ نفر، خراسان رضوی ۹ نفر، آذربایجان شرقی ۵ نفر، قزوین ۵ نفر، کهگیلویه و بویراحمد ۳ نفر، هرمزگان ۳ نفر، زنجان ۳ نفر، لرستان ۳ نفر، مرکزی ۳ نفر، همدان ۲ نفر، ایلام ۲ نفر، اردبیل ۲ نفر، بوشهر ۲ نفر، خراسان شمالی ۲ نفر، گلستان ۱ نفر و سمنان ۱ نفر.
احکام اعدام غیر عادلانه
پس از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، جمهوری اسلامی برای دهها تن از شرکتکنندگان در این اعتراضات حکم اعدام صادر کرد و تعدادی از آنها را نیز اعدام کرد.
ابتدای سال ۱۴۰۲، سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی اعلام کرد که ۱۰۵ نفر از معترضان در معرض خطر اعدام هستند و برای نزدیک به ۶۰ نفر از این افراد حکم اعدام صادر شده است. از این میان، حدود هشت نفر مانند محسن شکاری (در ۱۷ آذر ۱۴۰۱)، مجیدرضا رهنورد (در ۲۱ آذر ۱۴۰۱)، محمدمهدی کرمی (در ۱۷ دی ۱۴۰۱)، صالح میرهاشمی (در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲)، سعید یعقوبی (در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲)، مجید کاظمی (در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲) و محمد قبادلو (در ۳ دی ۱۴۰۲) اعدام شدند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در ارتباط با اعدام معترضان نوشت: «این گزارش نشان میدهد که جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان ابزار سرکوب سیاسی استفاده میکند. ما با حکومتی سرکوبگر، ناکارآمد و فاسد مواجهیم که توان حل مشکلات روزانه مردم را ندارد و فقط برای ادامه بقای سیاسی خود تلاش میکند. هراسافکنی در جامعه تنها راه این حکومت برای حفظ قدرت است و مجازات مرگ مهمترین ابزارش برای این کار است.»
چشمها را نشانه گرفتند
در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، دو ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری، نیویورک پست گزارش داد که چشمپزشکان سه بیمارستان بزرگ تهران – فارابی، رسول اکرم و لبافی نژاد – تخمین زدهاند که بخشهای آنها از زمان شروع اعتراضات بیش از ۵۰۰ بیمار با جراحات شدید چشمی پذیرش کردهاند. بنابراین، تعداد صدمات چشمی قطعاً بسیار بیشتر از ارقامی است که سازمانهای حقوق بشری یا رسانهها توانستهاند گزارش کنند.
گفتنی است که آمار دقیق معترضانی که از ناحیه چشم هدف شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند مشخص نیست، اما روزنامه نیویورکتایمز اما روز ۲۸ آبان از آسیب دیدن چشم دستکم ۵۸۰ نفر از معترضان خبر داده بود. برخی فعالان حقوق بشر این تعداد را تا ۷۰۰ نفر هم تخمین زدهاند.
اسامی برخی از آنها به این شرح است:
نیلوفر آقایی، حمیدرضا پناهی، مرسده شاهینکار، محمد فرضی، علی طاحونه، راحله امیری، کیارش پوررسول، عسل جزیده، میلاد صفری، حسین حسینپور، مصطفی مطلبی، بهزاد همراهی، امیر ولایتی، حسین اشتری، علی دلپسند، یاسر الوندیانی، علی زارعی، غزل رنجکش، الهه توکلیان، هرش نقشبندی، امیرحسین باقرپور، صادق صوفی، کوثر افتخاری، متین منانی، پارسا قبادی، حسین نادربیگی، حمید پارسا، علی محمدی، آرتین احمدی، کیمیا زند، مهبانو خشنودی، ضحا موسوی، ایوب عبداللهی، کمال پیشوند، محسن کفشگر، حصین عابدینی، مصطفی طالبی، سپهر خالقی، محمد وکیلی، زانیار تندرو، متین چکاو، سامان همتی، امیرمهدی میقانی، حسین نوری نیکو، فیروز میرانی، هلیا بابایی، سالار وطن، صادق محمودنژاد، وحید عباسی، میثم دهقانی، سیدمحمد حسینی و متین حسنی.
همچنین سازمان حقوق بشر ایران، مستقر در نروژ، در گزارش مفصلی نوشت که ۱۳۸ نفر بهطور جدی دچار آسیب چشمی شدهاند. بر اساس تعاریف دیوان کیفری بینالمللی و ماده هفت اساسنامه رم، این اقدام جمهوری اسلامی علیه شهروندان جنایت علیه بشریت محسوب میشود. این بخش میگوید: «بخشی از جنایت علیه بشریت اعمال غیرانسانی با ماهیت مشابه است که عمداً باعث رنج بزرگ یا آسیب جدی به بدن یا سلامت روانی یا جسمی میشود.»
اثرگذارترین جنبش در سه دهه اخیر
اما مهمترین موضوعی که برای تمامی کارشناسان سیاسی و اجتماعی محرز است، اثرگذاری این جنبش بر ایران است. تا جایی که از آن بهعنوان موثرترین جنبش در سه دهه اخیر ایران نام میبرند.
رامتین رضایی، استاد علوم سیاسی دانشگاهی در تهران، در مصاحبه با اپک تایمز فارسی گفت: «جنبشهایی که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ در ایران شکل گرفتند، جنبشهایی گذرا و غیرماندگار بودند. حتی جنبش دانشجویی سال ۱۳۷۸ یا اعتراضات به انتخابات ۱۳۸۸ و آبان ۱۳۹۸، جنبشهای گذرایی بودند که ماندگاری در فضای سیاسی ایران نداشتند. اما جنبش زن، زندگی، آزادی حتی سبک زندگی را تغییر داده است. شاید سطح اعتراضاتی که در سال ۱۴۰۱ رخ داد، در آینده کمتر تکرار شود، اما این جنبش توانست تغییرات اساسی ایجاد کند.»
رضایی در ادامه گفت: «در حقیقت، مهمترین تحول این جنبش تغییر در سطح جامعه بود. مثلاً این روزها که صحبت از گرانتر کردن بنزین است، نشان میدهد که اعتراضات آبان ۱۳۹۸ که به دلیل گرانی بنزین بود، نتوانست اثرگذاری داشته باشد. اما درباره جنبش زن، زندگی، آزادی نمیتوان این حرف را زد.»
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.