کارشناسان میگویند که جبهه ضدطالبان در ماهیت شکلگیریاش میتوانست کارساز باشد، اما هنوز اپوزیسیون ضدطالبان نتوانسته است روایتی مشخص از ایجاد جبهه واحد ملی علیه طالبان ارائه کند تا حامیانی از سوی شهروندان افغانستان را به سوی خود جذب کند.
شرکتکنندگان در نشست دوم وین با صدور اعلامیهای از جامعه جهانی خواستند تا موافقتنامه دوحه که زمینهساز آمدن طالبان به قدرت شد را باطل اعلام کنند و تمام اشکال مبارزه علیه طالبان را به رسمیت بشناسند.
آنها همچنین اعلام کردند که ایجاد یک «چتر واحد ملی» در برابر طالبان با در نظرداشتن تنوع دیدگاههای سیاسی و فکری از اولویتهای کاری آنان است.
به باور آگاهان، بعد از به قدرت رسیدن طالبان در اوت ۲۰۲۰، نبود انسجام و اتحاد در میان مخالفان طالبان یکی از مهمترین مشکلات جبهه اپوزیسیون علیه طالبان بوده است.
دومین نشست دو روزه وین با حضور تعدادی از فعالین مدنی، احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت، رنگین دادفر اسپنتا، وزیر خارجه پیشین، منیژه باختری سفیر دولت پیشین در اتریش و تعدادی از چهرههای سیاسی روز چهارشنبه با صدور اعلامیهای خطاب به جامعه جهانی و سازمان ملل به پایان رسید.
در این نشست محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان از رهبران هزاره از طریق ویدیو کنفرانس و نماینده ژنرال دوستم از رهبران ازبیک حضور داشتند.
شرکتکنندگان به طور تلویحی از حضور نداشتن آنچه نمایندگان واقعی مردم افغانستان میدانند، در نشست هفته آینده دوحه انتقاد کردند و از برگزارکنندگان این نشست خواستند که از هر گونه بحثی که منجر به تداوم سلطه طالبان و پیچیدهتر شدن اوضاع افغانستان شود، خودداری کنند.
اپوزیسیون قوی و استراتژی مبارزاتی
این نشست با واکنشهایی از سوی برخی از استادان دانشگاه، فعالان سیاسی و فعالان جامعه مدنی همراه بود.
حسن رضایی، صاحبنظر در امور سیاسی درباره شرایط فعلی اپوزیسیون ضدطالبان به اپک تایمز میگوید: «تغییری که در نتیجه توافق ایالات متحده و طالبان صورت گرفت، تمام نیروهای سیاسی و نظامی افغانستان را غافلگیر کرد و در نتیجه نظام موجود وقت از هم پاشید. طبیعی است که انتظار نمیرفت در این شوک و غفلت یک اپوزیسیون قوی سر برآورد. یک اپوزیسیون سیاسی در رژیم گذشته وجود داشت که میتوانست در تغییرات سیاسی بعدی فعالتر عمل کند، اما دلیل اینکه این اپوزیسیون نتوانست فعال شود و خود را بازسازی کند، نحوه رویکرد نظامی خشن و افسارگسیخته طالبان است که هنوز بر اساس بسیاری از معیارهای داخلی و بینالمللی یک گروه تروریستی با حداقل پاسخگویی به شمار میرود. در این مدت ۱۹ ماهه در صورتی اپوزیسیون میتوانست موثر عمل کند که نیروهای نظامی از هم نمیپاشید تا به تسلط همهجانبه و پیشروی طالبان پاسخ مناسب میداد.»
وی با آسیبشناسی دو جبهه مبارزاتی در اپوزیسیون ضد طالبان خاطرنشان میکند: «در مجموع اپوزیسیون طالبان که شامل جبهه آزادی و جبهه مقاومت نیز میشود، فاقد یک داعیه موثر و جذاب برای تمام کسانی است که طالبان و نظام طالبانی یا سلطه تکقومی و تکجنسیتی آنها را نمیخواهند و به طور بالقوه با آن مخالف هستند. مخالفین طالبان تاکنون قادر به طرح یک داعیه عمومی نشدهاند و به همین سبب فاقد استراتژی مبارزاتی هستند. اکنون کار جبهه مخالفان طالبان در دو زمینه متحد کردن اقشار و اقوام کشور و تاکتیک مبارزاتی دچار مشکل شده است. جبهه مخالف طالبان برای موفق شدن در مبارزه با طالبان، باید دارای داعیه روشن برای تمام مردمی باشند که سلطه طالبان را به هیچ قیمتی نمیخواهند.»
به گفته وی، آنها هنوز از جهاد صحبت میکنند، در حالیکه جهاد را گروههای افراطی چون طالبان و داعش از آنها ربودهاند و جهادگران و جهادخواهان در صفوف افراطیون احساس سنخیت بیشتری میکنند. بنابراین تا زمانیکه جبهه مخالف طالبان با یک دید روشن، یک داعیه واضح را بر محور حقوق اساسی مردم افغانستان یا گروههای قومی که به صورت بالقوه از طالبان ناراضی هستند و هر روز از خانههایشان رانده میشوند و مورد تحقیر و تبعیض قرار می گیرند، ارائه نکنند، به وحدت و هماهنگی لازم دست نمی یابند.
موفقیت طالبان مدیون ضعف اپوزیسیون
ملک ستیز، کارشناس سیاسی در تارنمای فیسبوکش در اینباره نوشته است که گفتوشنود سیاسی یعنی ایجاد اجندای ساختارمند که پیامآور دگرگونیها باشد. گفتوشنود سیاسی باید جذاب باشد تا حامیان خود را از میان شهروندان بدست آورد. گفتوشنود سازنده این نیست که شما پیوسته آرزوهایتان را در آن تکرار کنید.
محمد محق، پژوهشگر دینی و روزنامهنگار نیز در این مورد واکنش داده و نوشته است که «در نشست ویانا/وین نمایندگان همه جریانها تاکید داشتند که باید به پراکندگی کنونی نیروهای ضد طالب پایان داده شود و این تنها راهی است که طلسم سلطه بلا منازع طالبان شکسته خواهد شد و دریچهای به سوی فردا گشایش خواهد یافت. موفقیتهای طالبان بیش از همه، چه در دوران جمهوریت و چه پس از آن، مدیون ضعف طرف مقابل بوده است نه قوت این گروه. طالبان به لحاظ طرح و برنامه از ناکارآمدترین و بدنامترین گروههای موجود در منطقه است و اگر ضعفهای نظام جمهوری در گذشته و پراکندگی نیروهای ضد طالب پس از آن نمیبود، این گروه نه در داخل و نه در خارج به موفقیتی نمیرسید.»
فضل احمد معنوی از وزرای سابق افغانستان نیز در اینباره به صدای امریکا گفته است که اینگونه نشستها زمینه جمع شدن تمام اقشار افغانستان را در زیر یک چتر ملی فراهم میکند. همچنین کشورهای جهان نیز به این نتیجه رسیدهاند که با طالبان نمیتوان وارد تعامل شد، هر چند در ابتدا کشورهای جهان انتظار داشتند که طالبان تغییر کرده است، اما این گروه نه تنها تغییری نکرده بلکه ظلم و خشونت طالبان علیه مردم افغانستان بیشتر شده است. بنابراین من باور دارم وقتی صدای مردم افغانستان واحد شود و به گوش جهانیان برسد ما شاهد یک تغییر مثبت در افغانستان خواهیم بود.
به گفته وی، مساله افغانستان و حاکمیت طالبان در این کشور یک موضوع داخلی نیست بلکه مساله جهانی است.
مخاطبهای نشست وین و مساله اقوام
مریم شاهی، روزنامهنگار نیز در اینباره میگوید که آنچه در این نشست و نشستهای قبل، اهمیت داشت این بود که این نشست سه مخاطب مهم داشت. یکی گروههایی از شهروندان افغانستان که میخواهند حکومت طالبان سرنگون شود تا آنها نیز به حقوق اولیه شهروندیشان برسند. دوم کشورهای دخیل در امور افغانستان و سومین مخاطب، سازمان ملل است که هر سه مخاطب، قطعنامهها و سطح مذکرات و تحلیلهای ارائه شده در این جلسات را به روش خودشان مورد ارزیابی قرار میدهند تا بفهمند که آیا میتوان روی اپوزیسیون ضد طالبان سرمایهگذاری جانی و مالی کرد یا خیر.
به گفته وی، محتوای اعلامیه نشست دوم نشان میدهد که همچون نشستهای گذشته تنها به کلیگویی اکتفا شده است. زمانیکه از اصطلاح «چتر ملی» برای توصیف انسجام ملی در مبارزه با طالبان سخن گفته شده هیچ نامی از اقوام به میان نیامده است، درحالیکه افغانستان کشوری با سابقه جنگ داخلی و برخورد اقوام بوده است، نمیتوان این حقیقت را پوشیده نگه داشت که برای نجات افغانستان از گروگان گروههای تروریستی و رادیکال ابتدا باید استراتژی مشخصی با درک واقعیتهای اقوام افغانستان طراحی و به کار برده شود و بر اعتمادسازی بین قومی و تاکید بر مشترکات اقوام کار شود. با توجه به ناکامی پروژه ملت-دولت سازی در ۲۰ سال گذشته، نمیتوان امیدوار بود که بتوان یکشبه به اتحاد ملی رسید اما میتوان با درک مسایل قومی صف واحدی از اقوام را برای مبارزه با تهدید مشترک تشکیل داد.