نجات بهرامی، روزنامهنگار و فعال سیاسی میگوید که یکی از پیامدهای کشته شدن ابراهیم رئیسی و همراهانش، شدت گرفتن ریزش نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی است.
مراسم تشییع جنازه ابراهیم رئیسی و هیئت همراهش روز چهارشنبه در دانشگاه تهران برگزار شد و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بر جنازههای کشتهشدگان نماز خواند.
ابراهیم رئیسی یکی از پرحاشیهترین روسای دولت جمهوری اسلامی در چهار و نیم دهه اخیر بود. بعد از تایید کشته شدن او در حادثه سقوط هلیکوپتر، تعدادی از رسانههای جهان او را «قصاب تهران» نامیدند.
جمعی از ایرانیان در واکنش به این خبر در مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی در کشورهای اروپایی و کانادا به رقص و شادی پرداختند. همچنین تعدادی از کاربران ایکس نیز با اشاره به دیده شدن پرنده «همای سعادت» در ابتدای سال، سقوط هلیکوپتر حامل او را یکی از نشانههای آمدن روزهای بهتر برای ایران دانستند. ابراهیم رئیسی از مسئولین هیئت مرگ در دهه شصت بود.
اکنون نیز با گذشت چند روز از کشته شدن او و همراهانش، گمانه زنیهای مختلفی درباره امکان خرابکاری یا سانحه بودن سقوط هیلیکوپتر حامل او و همراهانش مطرح شده است. با گذشت هر روز، ابهامات و سوالات بیشتری درباره چگونگی این حادثه و اتفاقات آینده ایران در میان افکار عمومی ایران و فعالان رسانهای بوجود میآید. سوالاتی که همچنان بیپاسخ مانده است.
سانحه یا خرابکاری؟
نجات بهرامی در گفتگو با اپکتایمز درباره این گمانه زنیها میگوید که درباره علت کشته شدن ابراهیم رئیسی چون شواهد کافی وجود ندارد و زمان کوتاهی به فاصله چند روز از حادثه گذشته است، نمیتوان به طور قاطع گفت که سقوط هلیکوپتر و کشته شدن او و همراهانش سانحه یا خرابکاری بوده است.
او میافزاید که دست داشتن اسرائیل در سقوط هلیکوپتر حامل رئیسی، یکی از گمانهزنیهایی است که توسط افکار عمومی مطرح میشود، اما اسرائیل براساس اشراف اطلاعاتی که به سازوکارهای سیاسی و امنیتی در داخل ایران دارد، میداند که اگرچه ریاستجمهوری یک منصب عالی اجرایی است، اما در ساختار جمهوری اسلامی تصمیمگیر اصلی نیست که بخواهد درباره حمله به اسرائیل یا سمت و سوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد. هدف قرار دادن یک فرمانده موشکی سپاه برای امنیت اسرائیل مهمتر است.
این فعال سیاسی با اشاره به احتمال خرابکاری در حادثه سقوط هلیکوپتر میگوید که احتمال دیگر درباره نقش رقابتهای باندهای داخل جمهوری اسلامی است که میتوان مدنظر داشت، بخصوص در ساختار امنیتی نظام، کسانی هستند که مخالفتهای ضمنی با موروثی شدن جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی دارند. آنها میتوانستند رئیسی را به عنوان گزینه رهبری مطرح کنند. اکنون با حذف رئیسی، باند امنیتی که قدرت زیادی در جمهوری اسلامی دارد، ثابت کرده است که کسی غیر از مجتبی خامنهای برای رهبری وجود ندارد. گزینههای احتمالی رهبری در سالهای گذشته به تدریج حذف یا بیاعتبار شدهاند.
وبسایت زیتون وابسته به یکی از جریانهای سیاسی داخل ایران نیز در تحلیلی با اشاره به این ابهامات نوشته است که محمدعلی آلهاشم، نماینده خامنهای در تبریز در حکم جعبه سیاه این حادثه بود.
این رسانه در ادامه به اظهارنظرهای متفاوت تعدادی از مقامات جمهوری اسلامی از تماس تلفنی امام جمعه تبریز در محل سقوط هلیکوپتر پرداخته و افزوده است که امام جمعه تبریز در چند تماس خود، اطلاعاتی بیش از آنچه که این مقامات از او نقل میکنند، ارائه کرده است. این اطلاعات میتوانست بهترین سرنخ برای پیدا کردن هلیکوپتر و نحوه سقوط آن باشد، سقوطی که اگر نتواند جمهوری اسلامی جزئیات آن را برملا کند، انگشت اتهام ارتکاب این حادثه را به سوی خود برمیگرداند.
الگوگیری از کمونیستهای روسیه
نجات بهرامی با اشاره به تجربه چند دهه ترور مقامات جمهوری اسلامی میافزاید که جمهوری اسلامی از ابتدای حیاتش، چهرههای سیاسی و امنیتی را از طریق مسمومسازی یا سوانح هوایی حذف کرده و این موضوع تازهای نیست. سران جمهوری اسلامی این شکل از حذف را تا حد زیادی از شوروی سابق و روسیه الگوبرداری کردهاند. بنابراین احتمال دارد که در حذف رئیسی نیز از این شیوه استفاده شده باشد.
به گفته او اکنون با توجه به نارضایتی گسترده مردمی و بحران عمیق اقتصادی و سیاسی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، بسیاری از کسانی که ممکن بود به هر دلیلی در کنار جمهوری اسلامی بمانند، بعد از این «بی سروصدا پشت جمهوری اسلامی را خالی میکنند» و از جمهوری اسلامی فاصله خواهند گرفت.
اختلافات و ریزشها
این روزنامهنگار میافزاید که حتی اگر احتمال خرابکاری و تسویهحسابهای داخلی هم در این حادثه نباشد، زمانی که هلیکوپتر یک رئیسجمهور در محلی سرنگون شود و جمهوری اسلامی از پیدا کردن جنازهاش ناتوان شود و یک کشور خارجی با پهپادش، جنازهها را پیدا کند، همین موضوع باعث ناامیدی در بین هواداران رژیم میشود. حتی کسانی که در ساختار قدرت هستند و اسم و رسمشان را از جمهوری اسلامی گرفتند، ممکن است سرنوشتی بهتری از سرنوشت رئیسی برای خودشان در جمهوری اسلامی نتوانند تصور کنند. همین موضوع هم باعث ریزش نیروها از بدنه جمهوری اسلامی میشود.
او با بیان اینکه با مرگ رئیسی اختلافات درون نظام بیشتر خواهد شد، میگوید که در میان ردههای بالای جمهوری اسلامی، اختلافات درون نظام بیشتر در قالب تلاش برای تصاحب جایگاه ریاستجمهوری خود را نشان میدهد. کسانی که سالها منتظر کسب کرسی ریاستجمهوری بودند، حتی در آن دورانی که نظارت استصوابی و تیغ شورای نگهبان، بسیاری را از میان برمیداشت، تلاش خودشان را برای گرفتن کرسی ریاستجمهوری انجام میدادند. محمد باقر قالیباف، محسن رضایی و علیرض زاکانی از جمله همین نیروهای سیاسی هستند که بعد از کشته شدن رئیسی، ریاستجمهوری را «لقمه آمادهتری» تصور میکنند؛ چون انتخابات ریاستجمهوری در شرایط کنونی متعارف نیست و میتوان با حداقل آرا و لابی کردن در ساختار امنیتی و سیاسی، این پست را بدست آورد.
به گفته او، مسابقهای میان این جریانهای سیاسی برای تصاحب ریاستجمهوری به راه خواهد افتاد، این نیروها حتی اگر در میان افکار عمومی علیه همدیگر اقدامی نکنند، اما در پشت پرده جبههبندیهای شدیدی علیه یکدیگر ترتیب خواهند داد و این کار به تشدید اختلافات و شکافهای سیاسی در جمهوری اسلامی دامن میزند.
امیدواری مردم به آینده
نجات بهرامی با اشاره به واکنشهای افکار عمومی ایران درباره این حادثه میگوید که تجربههای تاریخی نشان میدهد که در دورههای سخت تاریخ، مردم ایران با الهام از اسطورهها و نمادهای ملی، کشورشان را از زیر آوار تهاجم بیرون آوردند و سر پا ایستادند. اکنون نیز توجه افکار عمومی به اسطورههای تاریخی نشاندهنده غیر عادی بودن اوضاع ایران است و خواست عمومی برای ایجاد تغییر در کشور است.
به گفته او، هر چند دیده شدن پرنده همای سعادت یک اتفاق غیرعادی برای متخصصان محیط زیست نیست، اما توجه مردم به دیده شدن این پرنده اسطورهای در ارتفاعات ایران نشان میدهد که مردم آمادگی برای رقم زدن یک تغییر بزرگ را دارند.