Search
Asset 2

بدون تغییر نظام سیاسی، اقتصاد چین همواره درجه دوم خواهد بود

چین کمونیستی پژوهش و خلاقیت اصیل را پرورش نمی‌دهد و در عوض به کپی‌برداری از کارهای دیگران اتکا دارد.
مردی به همراه دوچرخه و یک عدد روغن پخت‌و‌پز از سوپرمارکتی در پکن خارج می‌شود، ۱۲ ژوئن ۲۰۲۴ (Wang Zhao/AFP via Getty Images)

تحلیل

نویسنده: دکتر متیو آگیلوی

خبرهای جدید از مشکلات اقتصادی چینِ کمونیست حکایت دارند و برخی «فروپاشی اقتصادی» را پیش‌بینی می‌کنند.

بیشترین توجهات به چند و چونِ مشکلات اقتصادی چین معطوف است. اما سؤال مهم‌تر این است که چرا این فاجعه اقتصادی در آستانه ظهور است.

پاسخ، حکومت تمامیت‌خواه و نگاهِ معیوب آن به جهان و طبیعت انسان است.

تمدن چین توانست ادبیات و فلسفه غنی و نوآوری‌هایی مثل چرخ، قطب‌نما، پول کاغذی، ماشین چاپ و باروت را به جهان عرضه کند.

اما چینِ کمونیستی از زمان انقلاب مائوئیستی چیز زیادی خلق نکرده است؛ مگر آن‌که نوآوری در اردوگاه‌های بازپروری، سرکوب و کنترل جمعیت را در نظر بگیریم.

اگر چین را با تایوان- یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان– مقایسه کنیم، فاجعه اقتصادی این کشور کمونیستی شکلِ واضح‌تری پیدا می‌کند.

تایوان خلاقیت و نوآوری را پرورش داده و در زمینه تحقیق و توسعه پیشرفت کرده است. تایوان توانسته که صنعت تحسین‌برانگیز تراشه‌های کامپیوتری را راه‌اندازی کند. این صنعت آن‌قدر حائز اهمیت است که اگر تایوان مورد حمله قرار بگیرد، دنیای کامپیوتر به خطر خواهد افتاد.

با این‌حال، چین کمونیستی پژوهش و خلاقیت اصیل را پرورش نمی‌دهد و در عوض به کپی‌برداری از کارهای دیگران اتکا دارد.

زوال نوآوری

شاید کپی‌برداری از فناوری تلفن‌های هوشمند و پنل‌های خورشیدی کارساز بوده باشد اما سرکوب تحقیقات اصیل به دست حزب کمونیست چین باعث شده که توسعه «علوم پیشرفته» در این کشور غیرممکن شود. 

نتیجه این‌که به‌رغم وعده دنگ شیائوپینگ مبنی بر توسعه اقتصاد از طریق «سوسیالیسم به سبک چینی»، اقتصاد این کشور همچنان با شکست مواجه شده و به استقراض ناپایدار و سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر ساخت‌و‌ساز متکی است که به شکل‌گیری شهرهای ارواح منجر شده است.

آن‌چه که دنگ و جانشینان او قادر به درک آن نبودند، این بود که سوسیالیسم خود باعث و بانیِ مشکلات اقتصادی چین بود (و این‌که سوسیالیسم با ارزش‌های اصیل چینی مغایرت دارد).

اقتصادهای مرفه به نوآوری و راهکارهای اصیل متکی هستند. کمونیسم بر تفکر جمعی و کنترل دولتی تأکید دارد که فرمان‌برداری را به خلاقیت ترجیح می‌دهد.

این مسئله در واکنش چین کمونیستی به کووید-۱۹ مشهود است.

وقتی کووید شیوع پیدا کرد، راهکارهای خلاقانه محلی در قبال شیوع بیماری به احترامِ مقامات پکن در نطفه خفه شدند. به تعبیر دیگر، کمونیسم وابستگی به دولت را تقویت می‌کند. مسئله فقط وابستگی اقتصادی نیست، بلکه وابستگی فکری به دولت نیز مطرح است.

این روند فعالیت‌های فکری انفرادی را سرکوب کرده و تفکر خلاقانه را محدود می‌کند، درحالی‌که این‌دو می‌توانند یک اقتصاد آزاد درست کرده یا با همه‌گیری بی‌سابقه مبارزه کنند.

بهترین اقدامی که چینِ کمونیست توانست در مقابله با کووید-۱۹ انجام بدهد، تولید واکسنی بود که بسیار گران‌تر و ضعیف‌تر از رقبای غربی‌اش از آب درآمد.

مشکل در نگرش کمونیسم نهفته است

کمونیسم همچنین در تثبیت فناوری‌ها و راهکارهای مادی مشکل دارد. 

نگاهِ کمونیسم به واسطه مادی‌گراییِ انعطاف‌ناپذیر خود به ابعاد «سخت‌افزاریِ» اقتصاد دوخته شده و ابعاد «نرم‌افزاریِ» فرهنگ که یک اقتصاد موفق بر آن بنا می‌شود، نادیده گرفته شده است.

اقتصاد آمریکا به‌عنوان بالنده‌ترین اقتصاد جهان مدرن، به منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی یا دیگر عوامل مادی متکی نبوده است، بلکه این اقتصاد بالنده بر مبنای فلسفه‌ای انسانی و مجموعه‌ای از مضامین مرتبط با ماهیت بشر شکل گرفته است که مهم‌ترین‌شان این است که همه ما برابر هستیم و حقوق مشخصی از جانب پروردگار به انسان‌ها اعطا شده است.

به‌عبارت دیگر، این بالندگی به‌طور طبیعی از دلِ فلسفه انسانی، پذیرش حقوق بشر، ارتقای آزادی‌های فردی، آزادی بیان و آزادی اندیشه بیرون آمده است.

آن‌چه که فرهنگ و بالندگی اقتصادی کشورها را به پیش می‌برد، نه کنترل انسان‌ها است و نه خودکامگی متمرکز. کشورها به واسطه آزادی، مسئولیت فردی، استقلال و آزادی اندیشه و کرامت انسانی و حقوق فردی به رشد و بالندگی می‌رسند. اگر این‌ها نباشند، خبری از رشد و نوآوری نخواهد بود و تنها کپی‌برداری، سرقت دارایی‌های معنوی و رکود نصیب‌ آنها خواهد شد.

خلاصه آن‌که آزادی و روشنفکری به اقتصاد قوی و بالندگی منجر می‌شوند.

کمونیسم و سرکوب ​​عقاید مقصدی جز فقر و فروپاشی اقتصادی نخواهد داشت.

هرچه رهبران چین زودتر به این واقعیت پی ببرند، بهتر است.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

دکتر متیو آگیلوی، استاد دانشگاه و نویسنده استرالیایی است. او بیش از ۳۰ سال در دانشگاه‌ها و کالج‌های استرالیا و آمریکا تدریس کرده است. آقای آگیلوی در حال حاضر رهبری شورای ایالتی استرالیای غربی و شورای فدرال حزب لیبرال استرالیا را برعهده دارد. او در «اوقات فراغت» خود به تعلیم دفاع شخصی می‌پردازد و مارهای سمی شکار می‌کند.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی