نگاهی به جنبه پنهان یک غول اقتصادی
نام اردوگاهکار اجباری، معمولاً یادآور اردوگاههای مخوف «گولاگ» در شوروی سابق یا «آشویتس» در آلمان نازی است. هرچند پرونده آن اردوگاههای بدنام سالها پیش بسته شده است، اما در سرزمین چین داستان متفاوتی است و نظام کار اجباری در حجم وسیعی سالها است که به کار خود ادامه داده است. تنها با این تفاوت که در سالهای اخیر نام و ظاهری متفاوت به آن داده شده است.
سابقه اردوگاههای کار اجباری در چین به دهه ۱۹۵۰، در دوران مائو برمیگردد. در دهه ۱۹۸۰، حزب کمونیست چین این نظام کار اجباری را مجدداً احیاء کرد و از سال ۱۹۹۹ با شروع آزار و شکنجه روش معنوی فالونگونگ (فالون دافا)، فعالیت این اردوگاهها به اوج خود رسید. به طوری که صدها اردوگاه جدید به اردوگاههای پیشین افزوده شد. گزارش سال ۲۰۰۵ وزارت امور خارجه ایالات متحده درباره چین، خبر از وجود ۳۴۰ اردوگاه کار اجباری در این کشور میداد. اردوگاههایی که گنجایش نگهداری هزاران نفر را داشتند. طی سالهای اخیر گروههای مختلفی، شامل مخالفان سیاسی، اقلیتهای مذهبی و عقیدتی، وکلا و روزنامهنگاران در اردوگاههای کار اجباری چین حبس بودهاند. اما طبق آمار و مستندات، تمرینکنندههای روش معنوی «فالون دافا» بزرگترین گروهی بودهاند که در اردوگاههای کار اجباری چین حضور داشتهاند. در آن زمان تخمین زده شد که نیمى از زندانیان ثبت شده در اردوگاههاى کار اجبارى چین از تمرینکنندههای فالونگونگ (فالون دافا) باشند.
فالون گونگ ( فالون دافا ) یکی از روشهای مراقبه و تزکیه چینی است، که از سال ۱۹۹۲ به دلیل فواید چشمگیر در بهبود سلامت روحی و جسمی، در چین محبوبیت زیادی پیدا کرد. در سال ۱۹۹۸ یک بررسی دولتی نشان داد که بیش از ۷۰ میلیون نفر، شامل مقامات رده متوسط و بالای حکومتی و مقامات نظامی چین به انجام این تمرین روی آوردهاند. در فوریه ۱۹۹۹ یکی از مقامات رسمی کمیسیون ملی ورزش چین، اذعان داشت که ثمربخشی فالوندافا باعث شده است که یکصد میلیارد یوآن در هزینههای پزشکی دولت چین صرفهجویی شود. در نهایت رهبران حزب کمونیست چین که نگران بودند گسترش فالوندافا باعث حذف باورها و ایدههای کمونیستی از جامعه شود، در ژوئیه ۱۹۹۹ آزار و سرکوب شدید این روش معنوی را در پیش گرفتند و هزاران نفر از مردمی که این تمرینات را انجام میدادند روانه زندانها و اردوگاههای کار اجباری شدند. آزار و سرکوبی که تا امروز ادامه دارد.
سال گذشته حزب کمونیست چین، به خاطر فشارهای بینالمللی اعلام کرد که اردوگاههای کار اجباری را برچیده است. اما سازمان عفو بینالملل و دیگر گروههای حامی حقوق بشر معتقدند که این اقدام چین صرفاً یک تغییر شگرد است و در واقع تظاهر به بهبود اوضاع است. به طوری که این اردوگاهها با همان روشهای سابق، اکنون تحت نام مراکز بازپروری، زندان، مراکز آموزش و… به فعالیت خود ادامه میدهند.
اوایل سال گذشته سیانان، نامهای را منتشر کرد که از یک اردوگاه کار اجباری در چین به بیرون درز پیدا کرده بود. نامهای که باعث شد توجه رسانهها به این موضوع بیشتر جلب شود. سیانان گزارش داد که یکی از شهروندان آمریکایی در یکی از روزهای کریسمس ۲۰۱۳، پس از خرید یک جعبه تزئیناتی، متوجه شد که داخل آن یک نامه جاسازی شده بود. نگارنده نامه نوشته بود که این جعبه در اردوگاه کار اجباری «ماسانجیا» واقع در استان لیائونینگ چین ساخته شده است. در این نامه آمده بود که هزاران نفر در این مکان حبس هستند که بسیاری از آنها تمرینکنندگان شکنجه شده فالون دافا هستند و زندانیان ۱۵ ساعت در روز کار میکنند. نویسنده نامه، خواسته است که نامهاش به سازمانهای حقوق بشر فرستاده شود. پس از انتشار این نامه در رسانهها، گفتگویی با برخی زندانیان سابق اردوگاه ماسانجیا انجام شد و آنان ادعاهای این نامه را تأیید کردند. یک از آنان به نام «دای لیگوا» گفت: «سال ۱۹۹۹ به ماسانجیا فرستاده شدم و مورد شکنجه قرار گرفتم. از ساعت ۵ صبح تا ١١ شب باید کار میکردم. اکثر اجناس از پلاستیک سمی ساخته میشد.»
زمانی که «بو شیلای»، سیاستمدار خلع شده حزب کمونیست، فرماندار استان لیائونینگ بود، بیش از صد میلیون دلار صرف گسترش زندانها و اردوگاههای کار اجباری در آنجا کرد. تحت نظر او، استان لیائونینگ به یکی از مرگبارترین نقاط کشور برای فالوندافا شد. اردوگاههای کار اجباری «ماسانجیا» در این استان به «دخمه شیطان» معروف شده است. «بو شیلای» یکی از پنج مقام چینی بود که در نوامبر ۲۰۰۹ در دادگاهی در اسپانیا به اعمال مجرمانهاش متهم شناخته شد.
نیویورکتایمز در ماه ژوئن سال گذشته به انتشار مصاحبههایی از دهها تن از قربانیان اردوگاه کار اجباری ماسانجیا و دیگر اردوگاهها در چین دست زد. در این گزارش ذکر شد که بیشترین و شدیدترین برخوردها با تمرینکنندگان فالون دافا صورت گرفته است. سال گذشته همزمان با تعطیل شدن نمایشی اردوگاههای کار اجباری، بسیاری از تمرین کنندگان روش معنوی فالوندافا به مراکز شستشوی مغزی و یا مراکز بازپروری منتقل شدند. در واقع «بستهشدن» اردوگاه کار اجباری صرفاً به معنی بازگشایی نوع جدیدی از آن بود. بهعنوان مثال، اردوگاه کار اجباری بدنام ماسانجیا به «مرکز بازپروری اجباری ماسانجیا» تغییر نام داد و ساختمان و تجهیزات آن به شعبهای از زندان زنان شهر شنیانگ اختصاص یافت.
زندان نامبرده عمدتاً در کار تولید پوشاک است و اکثر محصولات برای صادرات تولید میشود. نگهبانهای زندان همزمان که زندانیان را مورد آزار و شکنجه قرار میدهند، آنان را مجبور میکنند تا تولید پوشاک را در حد طاقتفرسا و فشرده انجام دهند. در میان محصولات کار اجباری، ژاکتهای اسکی دخترانه و پسرانه برای صادرات به اروپا و تزئینات کریسمس به چشم میخورند. گزارشها از این اردوگاه حکایت از آن دارد که چنانچه افراد نتوانند تولید محصول را به حد کفایت انجام دهند به شدت مورد ضرب و جرح قرار میگیرند. آنها به یک صندلی آهنی بسته میشوند و از غذا، آب، خواب و استفاده از حمام محروم میشوند. در بخش دهم اردوگاه کار اجباری شنیانگ، در کنار تولید پوشاک به تولید محصولات آرایشی نیز پرداخته میشود.
آقای «لینگ شنلی» پس از آزاد شدن از یک اردوگاه کار اجباری به کانادا پناه برد و آنجا طی یک کنفرانس خبری اظهار داشت: «کار ما ساخت توپهای ورزشی با مارک آدیداس و چند مارک معروف دیگر بود. برای این کار از سوزنهای آهنی استفاده میکردیم. نخ را از سوراخ ها عبور میدادیم و دو سر آن را کشیده و محکم میکردیم. تکرار این کار برای مدت طولانی باعث میشد دستهایم بریده شوند و خونریزی کند. نخها آغشته به مادهای سمی بود. به همین دلیل هر دو دستم ورم کرده و دچار عفونت شده بود. حتی در چنین شرایطی هنوز مجبور بودم ساعتها کار کنم.» از سال ۱۹۹۹ مرگ نزدیک به ۴۰۰۰ تمرینکننده بیگناه فالوندافا در اردوگاههای کار اجباری و زندانها زیر شکنجه عوامل حزب کمونیست چین، به طور رسمی ثبت شده است. منابع غیررسمی این آمار را تا دهها هزار نفر برآورد میکنند.
در سال ۲۰۰۶ افشا شد که از افرادی که در زندانها و اردوگاههای کار اجباری چین حبس هستند به عنوان منبع اعضای پیوندی بدن استفاده میشود. مجله ویکلی استاندارد به نقل از «اتان گاتمن» روزنامهنگار و محقق آمریکایی، اظهار میدارد که طبق شواهد دستکم ۶۵ هزار تمرینکننده روش معنوی فالوندافا، قربانی تجارت سیاه اعضای بدن در چین شدهاند.» دو وکیل کانادایی به نامهای دیوید ماتاس و دیوید کیلگور تحقیقات گستردهای را در این خصوص انجام دادهاند. آنها با سفر به کشورهای مختلف و دیدار با افرادی که در زندانهای چین به سر بردهاند و گفتوگو با پزشکان، متخصصان و شاهدان عینی، موفق شدند دستکم به ۵۲ مدرک معتبر دست پیدا کنند که نشان میداد ادعای جداسازی اعضای بدن اسنانهای زنده در چین حقیقت دارد. آنان در گزارش خود میگویند: «آنچه از شاهدان شنیدیم به حدی تکاندهنده بود که بیشتر ترجیح میدادیم دروغ باشد تا حقیقت.»
اردوگاههای مرگ محلهایی است که قربانیان، پیش از آنکه اندام بدنشان خارج شود در آنجا نگهداری میشدند. بنابراین این اردوگاههای کار اجباری، نقطه شروع عمل هولناک جداسازی اعضای بدن تمرینکنندههای فالونگونگ بوده است. طی سالهای اخیر، این اردوگاهها با بیمارستانهای نظامی و دولتی همکاری مستمری داشتهاند. در این میان، پلیس و نیروهای امنیتی نیز نظارت و کنترل کاملی داشتهاند. طبق گزارش شاهدان، کسانی که در این اردوگاهها حبس میشدند، مرتباً مورد آزمایشهای پزشکی قرار میگرفتند. سپس مطابق تقاضای افراد خواهان عضو پیوندی، قربانی انتخاب شده و روی تخت جراحی قرار میگرفت.
«ادوارد مکمیلان اسکات»، نایب رئیس پارلمان اروپا در سفری به چین، با شاهدی به نام کائودونگ دیدار کرد. وی میگوید: «او اردوگاههایی را میشناسد که در آنجا اعضای بدن را در میآورند. وی جسد یکی از دوستانش را دیده بود که بخشهایی از آن شکافته شده بود.» اما نخستین شاهد، همسر سابق یک جراح مغز و اعصاب در بیمارستان «سوجیاتون» واقع در شهر «شنیانگ» بود. این خانم که خود نیز از پرسنل بیمارستان بود گفت که همسرش، از سال ۲۰۰۳، حدود دو هزار قرنیه را از تمرینکنندگان فالونگونگ را خارج کرده است. هیچ کدام از قربانیان زنده نماندند، زیرا جراحانی دیگر، سایر اعضای بدن را خارج می کردند.
چندی بعد پزشکی از ارتش چین ضمن تأیید گفتههای این شاهد، مدعی شد که در ۳۶ اردوگاه کار اجباری در سراسر چین، چنین جنایاتی در حال وقوع است. وی گفت که شاهد این بوده است که در شب و تحت کنترل نیروهای امنیتی، جمع کثیری از تمرینکنندگان فالونگونگ توسط قطارهای حمل احشام انتقال داده میشدند.
«مانفرد نوآک» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور شکنجه در گزارشی جداسازی اعضای بدن تعداد بسیار زیادی از تمرینکنندگان فالوندافا را تأیید میکند. «اسماء جهانگیر» فرستاده ویژه سازمان ملل در زمینه آزادی مذاهب نیز در گزارش خود از ۲۵۰ منطقه یاد میکند که سرقت اعضای بدن در آن روی داده است.
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.