نویسنده: گریگوری کاپلی
متعاقب تأیید دوباره توافقنامه دفاعی مسکو و پیونگیانگ در ۱۹ ژوئن، قیل و قابل زیادی در واشینگتن دیسی، سئول و دیگر پایتختها به راه افتاد.
این «پیمان» زنگ خطرِ دیگری است که درباره فروپاشی احتمالی و شاید قریبالوقوعِ ائتلاف کنونی چین و روسیه هشدار میدهد؛ درست مثل ائتلاف چین و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۲ که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، آن را درهم شکست.
وزارت امور خارجه آمریکا و دولت جمهوری کره، معاهده جدیدی را که در جریان سفر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به پیونگیانگ، پایتخت کره شمالی، به امضا رسید، تهدیدی برای غرب و جمهوری کره دانستند. اما اینطور نیست. به نظر من، این پیمان بیانیهای علیه جمهوری خلق چین است. درواقع، تا آنجا که به مسکو مربوط میشود، این پیمان بیانیهای جدی و قاطع علیه پکن محسوب میشود.
این پیمان در حد و اندازهای نیست که دو کشور را به جنگیدن برای حفاظت از حاکمیت یکدیگر متعهد کند و عملاً تأیید دوباره پیمان ۱۹۶۱ شوروی و جمهوری دموکراتیک خلق کره است که به سلطه مسکو در سرزمینهای خاور دور کمک میکند که شی جینپینگ، رهبر جمهوری خلق چین، بیش از یک سال پیش در سفر به مسکو در مارس ۲۰۲۳ گفته بود به جمهوری خلق چین تعلق دارند و پکن روزی آنها را به تصرف خود درخواهد آورد. این اظهارنظر موجب ناراحتی پوتین شد اما ایندو در مقابل دوربینها ایستادند و یکدیگر را «دوست عزیز» خطاب کردند. مترجم روسی خاطرنشان کرد که دوستی آنها صمیمانه بوده است.
دولت کره جنوبی اعلام کرد که سند همکاری جمهوری دموکراتیک خلق کره و روسیه بهقدری حائز اهمیت است که سئول قصد دارد کمک تسلیحاتی به اوکراین را در جنگ علیه روسیه در دستور کار خود قرار دهد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در تلاش برای به رخ کشیدن قدرت جو بایدن در ماههای منتهی به انتخابات جدید گفت که این پیمان تهدیدی جدی برای صلح و ثبات شبهجزیره کره است و آمریکا «اقدامات مختلفی» را در پاسخ به آن در دستور کار خود قرار خواهد داد.
اما پوتین بهخوبی میداند که شی به دنبال سلطه بر روسیه است، درحالیکه مسکو تحت تأثیر جنگ اوکراین و تحریمهای اقتصادی غرب قرار دارد. از این گذشته، پوتین از مهمات کره شمالی در جنگ اوکراین سود برده و بهخوبی واقف است که برای ممانعت از تهاجم جمهوری خلق چین به خاور دورِ روسیه به پیونگیانگ نیاز دارد. کره شمالی شکلگیری خود را مدیون مسکو- رهبر شوروی، جوزف استالین- است و دینی به گردن جمهوری خلق چین ندارد؛ هرچند که نیروهای جمهوری خلق چین برای کمک به کره شمالی در جنگ دو کره در این کشور مستقر شده بودند. پیونگیانگ همیشه به مسکو نزدیکتر بوده تا به پکن، درحالیکه تصور غربیها همیشه این بوده که پیونگیانگ نزدیکی بیشتری به پکن دارد.
این قضیه چیز جدیدی نیست اما شکاف عمیق و بنیادین بین چین و روسیه دوباره به اوج خود رسیده است؛ این درحالی است که مناسبات جهانی به شکلی مصلحتی باعث شده که مسکو و پکن با اکراه به همکاری با یکدیگر متوسل شوند. روسیه در این فضای دوستانه روابط راهبردی جدید و قابلتوجهی با هند برقرار کرده است (در زمینه تسلیحاتی و در کریدور حملونقل بینالمللی شمالجنوب که باعث شده هند با دور زدن کانال سوئز به یک مسیر جدید تا اقیانوس اطلس دست پیدا کند و روسیه هم یک کریدور جدید تا آسیااقیانوسیه به دست آورد). اما باید توجه داشت که:
- خاستگاه امپراتوریهای تاریخی بزرگ روسیه و کره بهطور مشابه با نوادگان بزرگ چنگیزخان مغول (۱۲۲۷-۱۱۶۲) گره خورده است. خاستگاه روسها به سوئد و وایکینگها بازمیگردد اما این اردوی زرین مغول (۱۴۸۰-۱۲۵۹) بود که بخش بزرگی از روسیه امروزی- از جمله مسکو و کییف- را به تصرف خود درآورد. این درحالی است که کوبلای خان، از نوادگان چنگیز، از دیگر نوادگان فاصله گرفت تا بر چین سلطه یابد و دودمان بزرگ یوآن (۱۳۶۸-۱۲۷۱) را ایجاد کند.
- آمریکا در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ احساس میکرد که اتحاد جماهیر شوروی فقط روی جنگ با غرب تمرکز دارد اما تعداد نیروهای شوروی در مرزهای چین بسیار بیشتر از نیروهای مستقر در مرزهای اروپایی ناتو بود. استفان پوسونی، راهبردشناس، در سال ۱۹۷۰ نشان داد که شوروی در گفتوگوی محدودسازی جنگافزارهای راهبردی با آمریکا وارد مذاکره شد تا دست این کشور را بسته نگهدارد اما خودش به تلاش برای تسلط بر جمهوری خلق چین ادامه دهد. پوسونی افزود: «مسکو پیش از جنگ جهانی دوم از معاهدات عدم تعرض بهعنوان مقدمهای برای آغاز جنگ استفاده میکرد.» هرطور که میخواهید، تفسیرش کنید.
از اینرو، معاهده مسکو و پیونگیانگ فقط به آمریکا مربوط نمیشود.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
گریگوری کاپلی رئیس انجمن مطالعات راهبردی بینالمللی واشینگتن و سردبیر مجله آنلاین دفاع و سیاست راهبردی خارجی است. کاپلی که در استرالیا متولد شده، نشان استرالیا را دریافت کرده و بهعنوان کارآفرین، نویسنده، مشاور دولتی و سردبیر نشریه دفاعی فعالیت داشته است. آخرین کتاب او تحت عنوان «جنگ تمامعیار جدید در قرن بیستویکم و عامل همهگیری ترس» منتشر شده است.