زندگی در بلاتکلیفی و احساس گرفتاری یا زندگی مملوء از فعالیت و اعتمادبهنفس؛ کدام را انتخاب میکنید؟
ما انسانها اغلب گرفتارِ چرخهای تکراری هستیم. هیچ چیز راه به جایی نمیبرد، هر روز کارهای تکراری انجام میدهیم و با دودلی، بلاتکلیفی، ترس و تردید، جلوی پیشرفت خودمان را میگیریم.
هیچ اشکالی ندارد! ماندن در نقطه ای که احساس امنیت میکنید، رفتاری انسانی است. اما میل به پیشرفت و حرکت در مقطعی از زندگی در درون انسان شکل میگیرد. تصمیم میگیریم از وضعیت فعلی خارج شویم و کارها را به سرانجام برسانیم.
رهایی از این چرخه دلهرهآور است. تصمیمات زیادی باید بگیریم و کارهای مختلفی را باید به سرانجام برسانیم که میتواند پیچیده و بغرنج باشد.
اما این روند لزوماً پیچیده نیست. ما میتوانیم مسیر حرکت را سادهتر کنیم.
تعهد تمامعیار به خویشتن
تصور کنید در زمینههای مختلف زندگی به بنبست خوردهاید؛ نه ورزش میکنید، نه تغذیه درستی دارید، محیط زندگیتان درهم و برهم است، پروژه بزرگی را که سالها قبل در ذهن داشتهاید، به تعویق انداختهاید و اوضاع مالیتان هم نابسامان است. ترسناک است.
اما ناگهان تصمیم میگیرید که خودتان را به آن پروژه بزرگ متعهد کنید. با خود و دیگران عهد میبندید که پروژه را به پایان برسانید. هر روز جلساتِ تمرکزی میگذارید و برای پاسخگویی هفتگی برنامهریزی میکنید. با تمام توان و تعهد به پیش میروید.
و بهیکباره، به پشتوانه همین تعهد تمامعیار، پیشرفت میکنید. احساس میکنید شجاع هستید، وارد عمل میشوید و هیجانِ پیشرفت را در وجودتان احساس میکنید.
هرچه کار جلوتر میرود، اعتمادبهنفستان بیشتر میشود و آمادگیتان برای مواجهه با سختیها و اقدام عملی افزایش پیدا میکند. به ورزش روی میآورید و احساس بهتری پیدا میکنید. این شور و انرژی باعث میشود که آخر هفتهها به مرتب کردن محیط زندگیتان برسید.
اثر گلولهبرفی شروع میشود.از یک گولهبرفی کوچک تا یک گولهبرفی عظیم. تغذیهتان سالمتر میشود، خوابتان بهبود پیدا میکند و بهتدریج سراغ امور مالی میروید و به آنها هم سروسامان میدهید.
میدانید که زندگی همیشه با چالش همراه است، اما حالا آمادهاید که با چالشها روبهرو شوید و واقعاً زندگی کنید.
و همه اینها از همان قدم اول آغاز شده است: تعهد تمامعیار به یک چیز. وقتی خودتان را به چیزی متعهد میکنید، میدانید که همیشه راهی برای رسیدن به آن وجود دارد.