نویسنده: وینسنت جلوسو
ماه گذشته ویدئویی در شبکههای اجتماعی وایرال شد که در آن یک خانم کانادایی توضیح میداد که برای انجام امآرآی و بررسی احتمال وجود تومور مغزی مجبور شد ۱۳ ماه منتظر بماند.
کاربران در شبکه اجتماعی ایکس، یا همان توئیتر سابق، با انتشار کامیونتی نوت یادآور شدند که ویدئوی این خانم گمراهکننده است. یکی از کاربران نوشت که «اولویت از سوی پزشکان تعیین میشود و ربطی به استانها ندارد.» کاربر دیگری نوشت که «زمان انتظار در هر استانی متفاوت است.»
با اینحال، هیچکدام از این موارد چیزی از حقیقتِ امر کم نمیکنند: نظام سلامت کانادا رایگان نیست و دو هزینه عمده دارد: مالیاتی که کاناداییها میپردازند و زمان انتظاری که مردم باید به دلیل سهمیهبندی خدمات پشت سر بگذارند.
نظام بهداشت عمومی کانادا برای مدیریت هزینهها مستلزم سهیمهبندی خدمات است. از آنجا که خدمات بهداشتی رایگان هستند، نرخ تقاضا با تعداد پزشکان، تجهیزات و امکانات همخوانی ندارد. اگر استانهای مختلف (که ارائه خدمات بهداشتی را مدیریت میکنند) بخواهند به تقاضای همه رسیدگی کنند، باید مالیاتها را به شکل قابلتوجهی افزایش دهند تا هزینه خدمات را تأمین کنند. نظام سلامت برای کاهش هزینهها (مدیریت ناترازیها در ارائه خدمات عمومی) و مالیاتها بر سهمیهبندی خدمات براساس زمان انتظار- بهجای هزینه- تمرکز دارد.
سهمیهبندی خدمات باعث میشود که بسیاری از بیماران از مراجعه به مراکز درمانی خودداری کنند یا از درمان مشکلات جزئی اما آزاردهنده خود منصرف شوند. این هزینه در مالیاتی که مردم بابت مراقبتهای بهداشتی میپردازند مشهود نیست، اما هزینهای واقعی محسوب میشود که برای مردم حائز اهمیت است.
شاید فکر کنید اقتصاددانها همه چیز را از «دریچه اقتصاد» میبینند، اما طراحان اصلی نظام بهداشت عمومی نیز چنین دیدگاهی دارند. کلود کستونگه که در زمان توسعه خدمات بهداشتی عمومی ریاست وزارت بهداشت کبک را برعهده داشت، در خودزندگینامه خود به این موضوع اعتراف کرده است. به گفته او، حقیقت این است که لغو سهمیهبندیها به منزله افزایش هزینهها خواهد بود؛ هزینههایی که سیاستمداران عموماً تمایل ندارند آنها را با افزایش مالیات توجیه کنند. در گزارشات دولتی متعدد نیز از این موضوع بهعنوان یک بخش جداییناپذیر در ارائه خدمات عمومی یاد شده است. البته این گزارشات به اندازه کافی صریح نیستند.
برای نشان دادن ابعاد سهمیهبندی (و روند آن) باید به سیر تکاملی زمان ارجاع از جانب پزشک عمومی و دریافت خدمات درمانی از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۴ نگاه بیاندازیم. زمان انتظار در سال ۱۹۹۳ در اکثر استانها (بهجز یک مورد) بهطور میانگین کمتر از ۱۲ هفته بود. این زمان در حال حاضر در اکثر استانها به ۳۰ هفته یا بیشتر رسیده است. مدت زمان انتظار در دو استان نیوبرانزویک و جزیره پرنس ادوارد بهطور میانگین بیش از ۶۹ هفته است. زمان انتظار برای بعضی از شیوههای درمانی مانند جراحی مغز و اعصاب در تمام استانها بیش از ۴۶ هفته به طول میانجامد.
برآورد هزینه کامل سهمیهبندی خدمات بهداشتی کار آسانی نیست. چالش اصلی در موازنه پایایی دادهها و دامنه بیماریهایی نهفته است که باید مورد بررسی قرار بگیرند. دادههای مربوط به بعضی از شیوههای درمانی و بیماریها بهخوبی ثبت و ضبط شدهاند، اما این دادهها صرفاً بخشی از بیماریهایی را پوشش میدهند که مشمول سهمیهبندی هستند. کیفیت دادهها درخصوص بسیاری از بیماریها محدود یا متناقض است که انجام بررسی جامع را دشوار میکند. از اینرو، مطالعات تجربی اکثراً بر مواردی متمرکز هستند که متر و معیار دقیقتری دارند. به همین دلیل است که از بخش زیادی از هزینههای کلی چشمپوشی میشود.
انجمن پزشکی کانادا در مطالعهای در سال ۲۰۰۸ هزینه اقتصادیِ زمان انتظار را برای چهار شیوه درمانی عمده برآورد کرد: تعویض کامل مفصل، جراحی آبمروارید، پیوند بایپس سرخرگ کرونری و اسکن امآرآی. انجمن پزشکی کانادا در سال ۲۰۰۷ برآورد کرد که هزینه انتظار به ۱۴.۸ میلیارد دلار کانادا رسیده است. این مبلغ نسبت به اندازه اقتصاد کانادا در آن مقطع معادل ۱.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور بود. به گفته یکی از رؤسای سابق انجمن، در این مطالعه به ۴.۴ میلیارد دلار درآمد ازدسترفته دولت به دلیل کاهش فعالیتهای اقتصادی هیچ اشارهای نشده است. هزینه زمان انتظار برای داروهای جدید نیز در این مطالعه مورد بررسی قرار نگرفته است.
این مطالعات به کل ابعاد تأخیر در نظام بهداشتی نمیپردازند و تنها با چند شیوه خاص سروکار دارند. تحلیلها نیز براساس تعریف دلخواه محققان از زمان انتظار «بیش از اندازه» صورت گرفتهاند. هیئت کنفرانس کانادا در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که اگر دو بیماری دیگر را هم در نظر بگیریم، هزینه انتظار از ۱۴.۸ میلیارد دلار به ۲۰.۱ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.
در یک مطالعه دیگر نیز از روش مشابهی استفاده شد، اما هزینهها از نظر حقوق ازدسترفته و اوقات فراغت مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعه برای سال ۲۰۲۳ به عدد ۱۰.۶ میلیارد دلار یا ۸ هزار و ۷۳۰ دلار بهازای هر بیمار دست پیدا کرد.
محققان در مطالعهای دیگر سعی کردند که هزینه سهمیهبندی خدمات را از منظر تلفات جانی برآورد کنند. شاید سنگدلانه به نظر برسد، اما از دست رفتن جان انسانها به منزله از دست رفتن بهرهوری است که جزو شاخصهای تخمینِ هزینه زمان انتظار است. محققان در یکی از مطالعات نشان دادند که هر یک هفته تأخیر از زمان معاینه پزشک عمومی و انجام جراحی باعث میشود که نرخ مرگومیر بیماران خانم به ۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر برسد. هزینه تلفات جانی ۶.۵ میلیون دلار کانادا برآورد میشود. از اینرو، این بهای اجتماعی از نظر تلفات جانی مبلغ کمی نیست.
و به چه دلیل؟ شاید بگویید زمان انتظار درنهایت به ارائه خدمات عالی میانجامد. اما چنین چیزی صحت ندارد.
با در نظر گرفتن سن جمعیت، کانادا از بین ۳۰ کشور در رتبههای زیر قرار دارد:
- رتبه ۲۸ از نظر تعداد پزشک
- رتبه ۲۴ از نظر تعداد تخت
- رتبه ۲۵ از نظر تعداد دستگاههای امآرآی
- رتبه ۲۶ از نظر تعداد دستگاههای سیتی اسکن
در مطالعهای قیاسی که نتایج خدمات درمانی- از جمله درمان سرطان، ایمنی بیماران و موفقیت در درمان- را بررسی میکرد، «کانادا از نظر پنج شاخص کیفیت بالینی عملکرد خوبی داشت، اما نتایج این کشور در شش شاخص باقیمانده متوسط یا ضعیف ارزیابی شد.» این درحالی است که اگر ساختار سنی جمعیت را هم در نظر بگیریم، میبینیم که کانادا در بین ۳۰ کشور مشابه بیشترین هزینه را میکند. واقعیت این است که هرچقدر هم که بخواهیم به جزئیات بپردازیم- چه با حسن نیت، چه از سرِ خردهگیری و چه از سرِ مخالفت- پیام اصلی ویدئوی وایرالشده همچنان به قوت خود باقی است: نظام بهداشت کانادا برای کسانی که امکان صبر کردن دارند، عالی است. و به نظر من، برای کسانی خوب است که میتوانند زمان خیلی زیادی منتظر بمانند.
از مؤسسه تحقیقات اقتصادی آمریکا
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
وینسنت جلوسو، پژوهشگر ارشد مؤسسه تحقیقات اقتصادی آمریکا و استادیار رشته اقتصاد در دانشگاه جرج میسون است. او از دانشکده اقتصاد لندن دکترای تاریخ اقتصاد گرفته است.