یکی از بازماندگان از حمله شبه نظامیان حماس به مناطق مسکونی جنوب اسرائیل در توصیف حمله این سازمان تروریستی گفت: ما یک کشتار را پشت سر گذاشتیم. آنها ما را سلاخی کردند، آمده بودند ما را سلاخی کنند. تعداد زیادی کشته و گروگان وجود دارد.
اوری صباح که ساکن شهرک کیبوتز بیری است این اتفاق را به «شب شیشههای شکسته» تشبیه کرد.
شب شیشههای شکسته به یک حادثه تاریخی در تاریخ ۹ و ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ در آلمان نازی و اتریش اشاره دارد. این حادثه به شدت ضد یهودیان بود و منجر به شکستن شیشههای مغازهها، تخریب اماکن مذهبی یهودی و بازداشت جمعیت یهودی شد. در جریان این وقایع ۳۰٬۰۰۰ یهودی در آلمان و اتریش دستگیر و به اردوگاههای کار اجباری تبعید شدند.
اوری صباح درباره روز حادثه گفت: «من به همراه همسر و چهار فرزند خردسالم که بزرگترین آنها دختر ۱۰ساله و کوچکترین آنها پسر یک و نیم ساله است در پناهگاه بودیم و من با یک چاقو پشت در ایستاده بودم. تا ساعت ۳ یا ۴ بعد از ظهر صدای تیراندازی مداوم شنیده می شد، حتی یک سرباز در کیبوتز نبود، ما تنها آنجا رها شده بودیم. آنها وارد خانهها میشدند و با پیچ گوشتی، چکش و پرتاب نارنجک درهای پناهگاهها را باز کرده و مردم را سلاخی کردند یا آنها را ربودند.»
این شهروند اسرائیلی در ادامه گفت که «به دلیل اینکه خانه ما در انتهای یک کوچه فرعی بود به آنجا نیامدند و تنها یک بار تا حیاط و آلاچیق ما آمدند و به عربی صحبت میکردند، فریاد میزدند، شلیک میکردند.»
او افزود: «برادر همسرم با آنها مبارزه کرد، آنها سعی کردند درِ پناهگاه او را باز کنند و تمام خانه او را به آتش کشیدند. تروریستها سعی میکردند که درِ اتاق را باز کنند و او دستگیره را از داخل گرفته بود. آنها در آخرین لحظه از یک کشتار جان سالم به در بردند.»
اوری صباح اضافه کرد: «در مقطعی، تروریستها متوجه شدند که نمیتوانند اتاقهای امن مردم را باز کنند. زیرا هر کسی که در پناهگاه است نسبت به کسانی که در بیرون هستند برتری دارد. قدرت در اختیار کسانی است که در داخل هستند؛ بنابراین آنها شروع به آتشزدن خانهها کردند تا مردم را مجبور کنند بیرون بیایند و بعد که بیرون آمدند، بهسادگی به آنها شلیک کردند.»
او ضمن وحشتناک خواندن تجربهای که از سر گذرانده است گفت: «در گروههای واتساپ کیبوتز، هرجومرج برقرار بود. مردم گریه میکردند، برای دریافت کمک التماس میکردند، فریاد میزدند که وارد پناهگاهشان شدهاند و آنها را سلاخی میکردند. بسیار وحشتناک بود.»
اوری صباح که در یک تعاونی کشاورزی کار میکند ادامه داد: «ما اکنون، سعی میکنیم بفهمیم چه کسی مفقود شده است، چه کسی نیست. من در مزرعه کشاورزی کار میکنم. مدیر عامل ما احتمالاً مرده، یا کشته شده یا در وضعیت بحرانی قرار دارد. نمیتوانم با اطمینان بگویم. دوست صمیمی که با من کار میکرد همراه همسرش و دو فرزندشان به قتل رسیدند.»
او اضافه کرد: «شما هنوز نفهمیدید آنجا چه گذشته است. وقتی گفتم «شب شیشههای شکسته»، اغراق نکردم. همین بود. آمدند ما را سلاخی کنند.»