تحلیل | نویسنده آندرس کور کارشناس علوم سیاسی
ناتو بهجای بازدارندگی در قبال چین، روی دفاع از اروپا متمرکز است. بهرغم جنگ جاری با روسیه، مأموریت فعلی ناتو باید رویارویی با چینِ کمونیست باشد که در حال حاضر بزرگترین تهدید برای دموکراسی و منافع ملی کشورها در سطح جهان است.
کمونیستهای چینی و روسی در پایان جنگ جهانی دوم سعی کردند هرچیزی را که نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی، بیدفاع گذاشته بودند، یک لقمه چپ کنند. بدین ترتیب، در هرجایی که خواستند دست به قتل و غارت زدند. ناتو در سال ۱۹۴۹ بهعنوان ائتلافی از کشورهای دموکراتیک با هدف جلوگیری از تهاجم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق به اروپای غربی شکل گرفت. اما آسیا نسبتاً بیدفاع مانده بود.
در آن مقطع، نه اتحاد جماهیر شوروی و نه کمونیستهای چینیِ متحد این کشور موشکهای هستهای نداشتند که بتوانند با آنها واشینگتن را هدف بگیرند. از آنجا که این روزها هردو کشور به ارتقای این قابلیتها ادامه میدهند و موشکهای هایپرسونیک را برای گریز از پدافند آمریکا و نابودی شهرهای آمریکا توسعه دادهاند، ناتو باید اشتباهات گذشته را اصلاح کند و چینِ کمونیستی را دستکم مانند روسیه جزو کشورهایی در نظر بگیرد که باید با بازدارندگی مواجه شوند. انجام این کار میتواند به منزله دعوت از کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و تایوان برای پیوستن به ناتو باشد تا ناتو جهانی شود.
این کار بسیار منطقیتر از آن است که ناتو را از دایره دفاعی آمریکا در برابر چین که بسیار قویتر از روسیه است بیرون نگهداریم. اتحاد جماهیر شوروی سابق دیگر وجود خارجی ندارد. روسیه خود را بهعنوان شبحِ شوروی سابق جا زده و حتی نمیتواند نیروهای نهچندان مجهزِ اوکراینی را که ماه گذشته توانستند منطقه کورسک روسیه را به اشغال خود درآوردند، شکست بدهد. بله، روسیه تسلیحات هستهای بیشتری نسبت به چین دارد. همین و بس. خوشبختانه روسیه بهرغم جنگ اوکراین هنوز فرصتی برای حمله هستهای که ولادیمیر پوتین به شکلی ظرافتمندانه از آن سخن میگوید پیدا نکرده است. نیروهای رزمی متعارف دستکم تا اینجا اهمیت بیشتری داشتهاند.
امیدواریم اوضاع همینطور بماند. با اینحال، چین میتواند روسیه را به سمت تشدید تنش هستهای سوق بدهد، همانطور که حزب کمونیست چین با تأمین تجهیزات نظامی با کاربرد دوگانه تلویحاً روسیه را به سمت تشدید تنش متعارف سوق میدهد. به گفته یک مقام آمریکایی در ۱۸ سپتامبر، این تدارکات به دستور مقامات ردهبالای پکن انجام میگیرد. چین با ظرفیت اقتصادی، صنعتی و نظامی ۱۰ برابری نسبت به روسیه و اجتناب از درگیریهایی که دیگر دیکتاتورها و تروریستها علیه آمریکا و متحدان آن به راه انداختهاند، باهوشتر و قویتر از مسکو عمل میکند. حزب کمونیست چین بدون آنکه صدمهای ببیند، خودش را بهعنوان داعیهدار هژمونی جهانی جلوه میدهد.
تله حزب کمونیست چین برای آمریکا همان تخلیه منابع در جنگهای ویرانگر، از ویتنام گرفته تا افغانستان، عراق، اوکراین و اسرائیل است. این جنگها نیروهای آمریکایی را از نظر نظامی باتجربهتر کردهاند، اما دست غرب را به لحاظ نیرو، سرمایه و تجهیزات برای دفاع از خود خالی کردهاند. بدهی دولت آمریکا به حدی رسیده که رشد تصاعدی به خطر افتاده است.
این دقیقاً همان چیزی است که حزب کمونیست چین در سر دارد. اگر دولت آمریکا هزینه جنگ را از طریق استخراج منابع طبیعی یا اخذ مالیات از کشورهای خارجی بابت تأمین امنیت آنها دریافت میکرد، اکنون در دفاع از آسیا دست بالا را داشتیم.
اگر کشورهایی مانند افغانستان را حفظ میکردیم، میتوانستیم از آنها بهعنوان پایگاهی برای انجام عملیات بازدارنده علیه چین و ایران استفاده کنیم. با اینحال، آمریکا نمیخواست وجهه بدی از خود بهجا بگذارد. از اینرو، نهتنها منابع معدنی را به حال خود رها کرد، بلکه به چین اجازه داد که در عراق و افغانستان دست به استخراج بزند و صرفاً امنیت آن کشورها را بهطور رایگان تأمین کرد.
ناتو در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد؛ همان سالی که اتحاد جماهیر شوروی سابق اولین بمب هستهای خود را آزمایش کرد. هندوچین فرانسه (ویتنام)، مالایای بریتانیا و کره جنوبی عضو این ائتلاف نبودند و نیروهای کمونیست بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۰ به هرسه کشور حمله کردند. شوروی و چینِ مائوئیست پشت این حملات بودند. بازدارندگی شکست سختی خورد. واشینگتن و متحدان آن نمیتوانستند به کمونیستها اجازه بدهند که همه این کشورها را به دست بگیرند. از اینرو، آمریکا وارد جنگ شد. جنگ کره علیه ۲.۴ میلیون سرباز چینی و تدارکات و خلبانان شوروی بود که به سمت متجاوز پیوستند. ۱۳۷ هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر روی دست آمریکا ماند. ۱.۳ میلیون انسان بیگناه نیز در کره جنوبی جان باختند.
امروزه نیز هر کشور غیرعضو ناتو که در خط مقدم مبارزه با قدرتهای متجاوز مانند کره شمالی، چین و روسیه حضور دارد، با سرنوشت مشابهی روبهروست و دنیا با خطر یک جنگ هستهای بسیار ویرانگر مواجه است و جلوگیری از شروع جنگ در وهله اول حائز اهمیت بیشتری است.
اولین قدم در رویکرد مبتنی بر بازدارندگی این است که ائتلافهای جهانی را گسترش بدهیم و تقویت کنیم. ناتو قویترین ائتلاف آمریکاست و از اینرو انتخابی معقول برای جهانیشدن است. در مواجهه با متجاوزان، صلح از دریچه قدرت- از جمله قویترین ائتلافهای جهان- حاصل میشود.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
آندرس کور دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه ییل (۲۰۰۱) و مدرک دکترای دولتی از دانشگاه هاروارد (۲۰۰۸) است. او از مدیران شرکت تحلیلی کور و ناشر مجله ریسک سیاسی است و تحقیقات گستردهای در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا انجام داده است. «تمرکز قدرت: نهادینهسازی، سلسلهمراتب و هژمونی» (۲۰۲۱) و «قدرتهای بزرگ، راهبردهای بزرگ: بازی جدید در دریای چین جنوبی» (۲۰۱۸) آخرین کتابهای او هستند.