تحقیقات نشان میدهند که حس هدفمندی وضعیت خواب و افسردگی را بهبود میبخشد و خطر سکته مغزی و اختلالات شناختی را کاهش میدهد.
حس هدفمندی با کاهش خطر مرگومیر و بیماریهای مزمن ارتباط مستقیم دارد و با ۳۵ شاخص سلامت جسمی، رفتاری و روانی-اجتماعی از جمله کاهش مرگومیر، سلامت جسمانی بهتر و بهبود خلقوخو مرتبط است.
این نشان میدهد که توسعه حس هدفمندی میتواند یک مداخله بسیار مؤثر برای افزایش تندرستی باشد.
حس هدفمندی
این حس به سطحی اشاره دارد که فرد زندگیاش را بامعنی، جهتدار و هدفمحور میبیند.
کریستین فری، مربی سلامت، مشاور و بنیانگذار گلوئینگ اولدر، به اپک تایمز گفت که حس هدفمندی به منزله برخورداری از چیزی است که به زندگی معنا میبخشد.
او گفت: «هدفمندی چیزی است که شما را ترغیب میکند که هر روز صبح از تخت بیرون بیایید و زندگی را به چیزی فراتر از امور روزمره بدل میکند.»
کریستین فری افزود: «حس هدفمندی اغلب با کمک به دیگران یا ایجاد اثرات مثبت در دنیای بیکران یا در بین نزدیکان همراه است. هدفمندی نهتنها زندگی شما را پربار میکند، بلکه روی زندگی اطرافیانتان هم تأثیر مثبت میگذارد.»
مزایای سلامتی
مطالعه سلامت و بازنشستگی که در سال ۲۰۲۲ در مجله آمریکایی هلث پروموشن منتشر شد، با حضور نزدیک به ۱۳ هزار داوطلب انجام گرفت. طی یک دوره پیگیری چهار ساله مشخص شد افرادی که بالاترین حس هدفمندی را داشتند، در مقایسه با افرادی که از کمترین حس هدفمندی برخوردار بودند، ۴۶ درصد کمتر در معرض خطر مرگومیر قرار داشتند.
داوطلبان همچنین موارد زیر را تجربه کردند:
- ۱۳ درصد کاهش خطر مشکلات خواب
- ۴۳ درصد کاهش خطر افسردگی
- ۲۳ درصد کاهش خطر سکته
- ۱۶ درصد کاهش خطر ابتلا به اختلال شناختی
- ۲۸ درصد کاهش خطر نواقص عملکرد فیزیکی
- ۱۷ درصد کاهش خطر بیماری ریوی
جولیا ناکامورا، دانشجوی سال سوم دکتری در برنامه روانشناسی سلامت دانشگاه بریتیش کلمبیا، به اپک تایمز گفت که حس هدفمندی به طرق مختلف با بهبود سلامتی ارتباط مستقیم دارد که برای نمونه میتوان به ایجاد موانع روانی در مواجهه با استرس، بهبود رفتارهای سلامتمحور مانند ورزش، کاهش سطح التهاب و بهبود قند خون اشاره کرد.
دکتر سولونا میسرا، متخصص طب داخلی و تلفیقی و پزشکی زیبایی، میگوید افرادی که از حس هدفمندی برخوردارند، قدردانی عمیقتری نسبت به زندگی دارند که احتمالاً از تمایل شدید آنها به تحقق اهدافشان نشأت میگیرد. حس هدفمندی میتواند باعث شود که افراد بیشتر ورزش کنند، با دیگران تعامل سازنده برقرار کرده و دیدگاهی خوشبینانه پیدا کنند. از اینرو، این افراد تکنیکهای مدیریت استرس بهتری دارند و کمتر دچار افسردگی، سردرد، بیماریهای قلبی عروقی و فشار خون بالا میشوند.
میسرا افزود کسانی که فاقد حس هدفمندی هستند، بیشتر در معرض مشکلات پزشکی مانند افسردگی و اضطراب قرار میگیرند. همچنین ممکن است با چالشهای اجتماعی مانند انزوا و احساس شرمساری مواجه شوند و در ایجاد ارتباط با دیگران یا لذت بردن از زندگی در لحظه حال مشکل پیدا کنند.
کریستین فری توضیح داد که حس هدفمندی میتواند به حس رضایتمندی و خشنودی منجر شود که هردو باعث ترشح مواد شیمیایی مانند سروتونین یا اندورفین میشوند که تأثیر مثبتی روی سلامت و تندرستی ما دارند.
او افزود که فقدان هدفمندی میتواند انسان را سردرگم کند و به او بقبولاند که چیزی برای ارائه یا ادامه زندگی ندارد. حس هدفمندی ارتباطات اجتماعی را تقویت میکند، افراد همفکر را گردهم میآورد و انسان را به کمک به دیگران تشویق میکند. اگر این ارتباطات نباشند، خطر تنهایی و انزوا به وجود میآید که میتواند به یأس، استرس و حتی افسردگی منجر شود که همگی روی سلامت روحی و جسمی تأثیر منفی میگذارند. از این گذشته، فقدان هدفمندی میتواند به نادیده گرفتن نیازهای عاطفی و فیزیکی بیانجامد، زیرا ممکن است این حس را به انسان منتقل کند که دلیلی برای مراقبت از خود ندارد و سلامتی او را بیشتر به خطر میاندازد.
یافتن هدف
میسرا گفت که یافتن هدف و خودشکوفایی برای خیلیها دشوار است. اکثر مردم در زندگیشان بیش از یک هدف دارند.
او افزود: «انسان میتواند در نقشهای مختلف از جمله مادر یا همسر حس هدفمندی پیدا کند، و از طریق ادامه تحصیل، مشارکت در امور خیریه یا مدیریت کسبوکار حس هدفمندی خود را توسعه دهد. هدفمندی همچنین میتواند بسته به شرایط زندگی و با افزایش سن تکامل یابد.
او گفت: «امتحان کردن فعالیتهای مختلف و حضور در بین افراد گوناگون میتواند به شما کمک کند که هدفتان را پیدا کنید.»
میسرا افزود که شرکت در امور داوطلبانه، ادامه تحصیل یا یافتن و ارتباط گرفتن با کسی که از او الهام میگیرید، میتواند بسیار مفید باشد.
او افزود: «حس هدفمندی در بعضی از افراد در حین زندگی آشکار میشود، اما برای دیگران به سفری بیوقفه شباهت دارد.»
به عقیده کریستین فری، یکی از بزرگترین باورهای غلط درخصوص یافتن هدف این است که حتماً باید چیز بزرگی مثل انجام کارهای خیریه در خارج از کشور، نجات یک گونه در حال انقراض یا اعمال نفوذ در سیاستهای دولت باشد. او میگوید که ما میتوانیم حس هدفمندی را در مقیاسی بسیار کوچکتر و شخصیتر توسعه دهیم. فعالیتهای روزمرهای که از انجام آنها لذت میبریم نیز میتوانند حامل حس هدفمندی باشند.
برخی از فعالیتهای شادیآور به شرح زیر هستند:
- شغل شما ممکن است معمولی یا پیشپاافتاده به نظر برسد، اما دلگرمی دادن روزانه به دیگران میتواند طرز فکر شما را درباره شغل و نحوه انجام کارتان دگرگون کند. شما میتوانید با یک مهربانی کوچک تفاوت معناداری در زندگی دیگران رقم بزنید و به حس هدفمندی و رضایتمندی دست پیدا کنید.
- اگر عاشق این هستید که پدربزرگ یا مادربزرگ شوید، میتوانید در اینکه باید الگوی مثبتی برای نوههای خود باشید حس هدفمندی پیدا کنید. ارزشهایی نظیر مهربانی، شجاعت، کنجکاوی، اهمیت حفظ سلامتی یا هرچیزی را که فکر میکنید برایشان مفید واقع میشود به آنها بیاموزید. وقتی به بهبود نسل بعدی کمک میکنید، یعنی هدف قابلملاحظهای دارید.
- اگر از طریق کار یا سرگرمیهایی که از انجامشان لذت میبرید به مهارتهای عملی دست یافتهاید، به اشتراک گذاشتن این مهارتها یا استفاده از آنها در راستای منافع دیگران میتواند حس هدفمندی ایجاد کند. این امر نهتنها حس رضایتمندی و خشنودی شما را افزایش میدهد، بلکه برای اطرافیانتان نیز مفید واقع میشود.
کریستین فری گفت: «من معتقدم که وقتی صحبت از پرورش سلامتی و تندرستی به میان میآید، هدفمندی اغلب دستکم یا نادیده گرفته میشود. ما اغلب روی مسائلی مانند تغذیه، ورزش، خواب و ذهنآگاهی تمرکز میکنیم که هرکدام در جای خود مهم هستند. با اینحال، داشتن یک دلیل یا هدف بزرگتر برای حفظ سلامتی- جدا از منافع شخصی- واقعاً به زندگی معنا میبخشد و آن را شایسته زیستن میسازد.»