Search
Asset 2

چرا آلمان از خواسته‌های ترامپ از ناتو می‌هراسد؟

معاون آمریکا در مونیخ از عقب‌نشینی اروپایی‌ها از آزادی بیان و سیاست‌های مهاجرت انتقاد کرد؛ واکنش تند آلمان نگرانی از تضعیف دموکراسی را نشان داد.
معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده، جی‌دی ونس، در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۲۵، در جریان شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ (MSC) در شهر مونیخ، واقع در جنوب آلمان، سخنرانی خود را ایراد می‌کند. (THOMAS KIENZLE/AFP via Getty Images)

نویسنده: پروفسور لیان

جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ در روز ۱۴ فوریه از رهبران اروپایی به دلیل عقب‌نشینی از ارزش‌های بنیادین مشترک به‌ویژه در حیطه آزادی بیان و سیاست‌های مهاجرتی انتقاد کرد.

او بر موضوعاتی مانند قوانین تکان‌دهنده سقط جنین در بریتانیا، ابطال انتخابات ملی رومانی و سیاست سهل‌انگارانه و خطرناک اروپا در قبال مهاجرت- عمدتاً از کشورهای اسلام‌گرای افراطی- تأکید کرد و افزود که عقب‌نشینی از دموکراسی در داخل، بیش از چالش‌های خارجی- مانند روسیه و چین- اروپا را تهدید می‌کند.

بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع آلمان، واکنش تندی به اظهارات ونس نشان داد و صحبت‌های او را «غیرقابل قبول» دانست. او تأکید کرد که مقایسه بخش‌هایی از اروپا با رژیم‌های تمامیت‌خواه نادرست است و افزود که چنین اظهاراتی دموکراسی اروپا را تضعیف می‌کنند.

سخنرانی ونس در سکوت مطلق انجام شد، اما بسیاری از حضار در حین صحبت‌های پیستوریوس به تشویق او پرداختند. این واکنش متفاوت در دیدگاه اکثر رسانه‌های اروپایی نیز انعکاس یافت که می‌توان آن‌ها را منعکس‌کننده دیدگاه مردم اروپا دانست.

به تعبیر دیگر، اروپا دلِ خوشی از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، یا معاون او ندارد. البته دلایل زیادی برای این مسئله وجود دارد که برای نمونه می‌توان به تفاوت دغدغه‌های ژئوپلیتیکی، دیدگاه‌های فرهنگی، ایدئولوژی حاکم و رویکردهای شخصی و غیره اشاره کرد. با این‌حال، یک دلیل اقتصادی- که اصلاً هم کوچک نیست- اغلب به شکل عامدانه در رسانه‌های اروپایی نادیده گرفته می‌شود: پافشاری ترامپ بر افزایش بودجه دفاعی کشورهای عضو ناتو آن‌قدر فشار مالی به همراه دارد که دولت‌های رفاه اروپایی را بیچاره می‌کند.

برای این‌که بدانیم موضوع تا چه اندازه جدی است، از آلمان مثال می‌زنیم و چند محاسبه ساده انجام می‌دهیم. تمام ارقام گرد شده و به سال ۲۰۲۲ مربوط می‌شوند.

۹.۶ میلیون نفر (۱۱.۶ درصد) از کل جمعیت ۸۳ میلیون نفری آلمان در سال ۲۰۲۲ «فقیر» محسوب می‌شدند. «فقیر بودن» از نگاه سازمان توسعه و همکاری اقتصادی به این معنی است که درآمد سالانه یک خانوار ۶۰ درصد از درآمد متوسط کل کشور باشد. میانگین ​​درآمد خانوارهای آلمانی ۲۲ هزار یورو است که ۶۰ درصد آن به ۱۳ هزار و ۲۰۰ یورو می‌رسد. میانگین درآمد «فقرا» ۱۱ هزار و ۸۸۰ یورو بود.

از این‌رو، برای آن‌که یک آلمانی ​​«فقیر» را تا درآمد آستانه فقر بالا بکشیم، به یک یارانه نقدی هزار و ۳۲۰ یورویی احتیاج داریم (۱۳ هزار و ۲۰۰ یورو – ۱۱ هزار و ۸۸۰ یورو = هزار و ۳۲۰ یورو).

بودجه لازم برای رهایی ۹.۶ میلیون آلمانی از چنگال فقر ۱۲.۶۷ میلیارد یورو برآورد شد. تولید ناخالص داخلی آلمان ۴.۸ تریلیون یورو بود. این ۱۲.۶۷ میلیارد یورو معادل ۰.۲۶ درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان به حساب می‌آمد.

بودجه دولت آلمان در سال ۲۰۲۲ معادل ۴۹.۱ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور بود. پس می‌شود گفت ۰.۲۶ درصد مبلغ ناچیزی است، درست؟ این‌طور نیست.

حتی کشور ثروتمندی مانند آلمان نیز در هزینه‌کرد بیشتر برای ریشه‌کن کردن «فقر» مشکلات لاینحل داشت- بی‌آبرویی و گناه کبیره دولت‌های رفاه. دلیلش این است که بودجه کشورهای دموکراتیک نقطه تعادلِ منافع گوناگون است و چالش‌هایی که به نقطه تعادل می‌رسند اساساً سخت و حاصل‌صفر هستند. حتی هزینه کردن ۰.۱ درصد از تولید ناخالص داخلی- حدود ۵ میلیارد یورو- نیز مستلزم بحث و جدل‌های فراوان و پیچیده پارلمانی خواهد بود که ذینفعان و لابی‌گران را با چنگ و دندان به جانِ یکدیگر می‌اندازد.

اما ترامپ از راه رسیده و از آلمان می‌خواهد که ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه دفاعی کند که ۳.۵ درصد بالاتر از بودجه سال ۲۰۲۲ است. اگر قرار بر انجام چنین کاری باشد، چه باید کرد؟ اگر کشور مزایای بیمه بیکاری (۱.۱ درصد تولید ناخالص داخلی) را به حداقل برساند، بودجه آموزش عالی را لغو کند (۱.۱ درصد دیگر)، مخارج مربوط به نظم و امنیت عمومی- بودجه پلیس، آتش‌نشانی، مجریان قانون، کنترل مرزها، خدمات اضطراری و دستگاه قضایی- (۰.۸ درصد) را به صفر برساند و مخارج مربوط به حفاظت از محیط‌زیست و یارانه انرژی (۰.۵ درصد) را به حداقل برساند، می‌تواند این مبالغ را به هدف ۳.۵ درصدی تولید ناخالص داخلی خود اضافه کند.

اگر از زاویه‌ای دیگر بنگریم، می‌توانیم بگوییم: مدت‌ها قبل از این‌که ترامپ برای نخستین‌بار در سال ۲۰۱۶ به ریاست‌جمهوری برسد، بخش قابل‌توجهی از دولت رفاه آلمان در قالب یک چتر امنیتی از آمریکا کمک‌های مالی دریافت می‌کرد که به این کشور اجازه می‌داد تا فقط ۱ تا ۱.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه دفاعی کند و در عین‌حال از کمک‌های مالی مربوط به هوای پاک، حمایت‌های اجتماعی و نیازهای ۱.۲ میلیون مهاجری که آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان، در سال ۲۰۱۵ با جمله «از پس آن برمی‌آییم!» با پذیرش آن‌ها موافقت کرده بود، برخوردار شود. اگر این چتر امنیتی برداشته شود، دولت رفاه آلمان بلافاصله با سونامی و زلزله مواجه خواهد شد. وضعیت دیگر کشورهای اروپا نیز مشابه آلمان خواهد بود.

از نظر اروپایی‌ها- یا دست‌کم سیاستمداران و مقامات ارشد آن‌ها که از بودجه سر در می‌‎آورند- درخواست ترامپ مبنی بر افزایش بودجه دفاعی به این می‌ماند که به آن‌ها گفته باشد: «دولت رفاه خود را فراموش کنید!» در مواجهه با این خطر وجودیِ سیستماتیک، درک این‌که چرا اروپایی‌ها تا این حد از او بیزارند، چندان دشوار نیست. و شاید این‌طور احساس کنند که حق با آن‌ها است. عمو سام نباید این‌قدر بدجنس باشد!

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

درباره نویسنده: پروفسور لیان در هنگ‌کنگ به دنیا آمد و همان‌جا بزرگ شد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضی از کالج کارلتون و دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه مینه‌سوتا دریافت کرد. لیان مقالات بسیاری در نشریات آکادمیک و تخصصی منتشر کرده و سفرنامه دوچرخه‌سواری او در تایوان یکی از کتاب‌های پرشماری است که تاکنون به نگارش درآورده است.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی