شرکت دیزنی سازنده فیلم سفید برفی اخیرا با خطر از دست دادن صدها میلیون دلار فروش گیشه به دلیل اظهارات ضدترامپ مواجه شده است.
بعد از انتقادات پسر تهیهکننده فیلم سفید برفی از ریچل زگلر، بازیگر اصلی این فیلم، بحث زیان شرکت دیزنی به موضوع مورد بحث رسانههای بینالمللی تبدیل شده است.
جونا پلات، فرزند مارک پلات تهیهکننده سفید برفی اخیرا گفته است که پدرش به دلیل اینکه اظهارات سیاسی ریچل زگلر باعث شده است که این شرکت در خطر زیان صدها میلیون دلار قرار گیرد، به نیویورک سفر کرده است تا به کارمند ۲۰ سالهاش تذکر دهد.
او افزود که رفتار زلگر به وضوح به وضعیت فروش فیلم در گیشه زیان وارد کرده است، درحالیکه سفید برفی در پایان هفته افتتاحیه خود ۸۷ میلیون دلار فروش داشت که برای بودجه تمامشده این فیلم که ۲۷۰ میلیون دلار است، رقم ناچیزی محسوب میشود.
روزنامه دیلیمیل، بازیگر سفید برفی را یک «بازیگر ووک» معرفی کرده و افزوده است که او در نوامبر سال گذشته و مدت کوتاهی بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: «امیدوارم که حامیان ترامپ، رأیدهندگان ترامپ و خود ترامپ هرگز طعم آرامش را نچشند.»
این روزنامه با استناد به گزارشها نوشته است که مدیران دیزنی، شرکت سازنده فیلم سفید برفی بعد از انتشار این پست از نظر فروش در گیشه به نقطه بحرانی رسیدند؛ زیرا معلوم شد که او با این پست باعث دلسردی و عدم علاقهمندی حدود نیمی از آمریکاییها از تماشای این فیلم شد که در انتخابات ریاستجمهوری به ترامپ رای داده بودند.
دیلیمیل همچنین مدعی شده است که زگلر بعد از نوشتن پستی در حمایت از فلسطین در اوت سال گذشته، باعث شده است که گل گدوت، بازیگر نقش «ملکه شرور» در این فیلم با تهدیدهای مرگبار مواجه شود.
گدوت یک زن اسرائیلی است و در ارتش دفاعی اسرائیل خدمت کرده است و شرکت دیزنی بعد از این اتفاق ناگزیر از مصرف هزینه برای امنیت گدوت شد.
برخی منتقدان نیز معتقدند که وضعیت بحرانی در عدم فروش گیشه فیلم به ترکیبی از عوامل مختلف در این فیلم ارتباط دارد که تقریبا تمامی دلایل این وضعیت به انتخاب ریچل زگلر به عنوان بازیگر نقش سفید برفی برمیگردد. این نکته که او هنرمندی دارای اصالت کلمبیایی- لهستانی با شهروندی ایالات متحده است اما نقش یک شاهزاده خانم را در این افسانه کلاسیک آلمانی بازی میکند، نشاندهنده نوعی از تناقض است و نتیجه نفوذ ووکیسم در سینمای هالیوود است.
تقابل فمینیسم و داستان سفیدبرفی
براساس مقاله دیلیمیل، در افسانههای کلاسیک، سفیدبرفی به عنوان «زیباترین» و پوستی به «سفیدی برف» توصیف شده است، اما در این فیلم انتخاب بازیگر لاتینتبار کلمبیایی و به اصطلاح «کور رنگ» واکنشهایی را برانگیخت، برخی انتقاد کردند که بازیگر اصلی شبیه به سفیدبرفی توصیف شده در افسانه کلاسیک نیست. ریچل زنگلر در پاسخ گفته است: «من پوستم را برای این نقش سفید نمیکنم.»
او همچنین داستان فیلم اصلی را به عنوان یک طرح عاشقانه کلاسیک «جنسگرایانه» و «عجیب» توصیف کرده و گفته است که از خواندن قطعه نمادین فیلم «روزی شاهزاده من خواهد آمد» خودداری کرده است.
جف مینیک، کارشناس ادبیات و تاریخ در مقالهای برای اپک تایمز این داستان را «پر از حقیقت، زیبایی و خوبی» توصیف کرده است که حاوی درسها و هشدارهایی برای انسانها است.
او معتقد است: «از یک طرف، سفیدبرفی یک شاهزاده خانم است، تجسم بیگناهی و خوبی که حتی در نامش نیز نمایان است. این ویژگیها به زیبایی فیزیکی او افزوده میشود. حتی بعد از اینکه او سیب مسموم ملکه شرور را میخورد و به «مرگ خواب» فرو میرود، سفیدبرفی همچنان «چنان زیباست که حتی در مرگ هم کوتولهها نتوانستند قلبشان را برای دفن او باز کنند. از طرف دیگر، ما ملکهای شریر و سنگدل داریم که قصد دارد رقیب خود را از بین ببرد. او ابتدا از شکارچی خود میخواهد که سفیدبرفی را بکشد، اما وقتی او اجازه میدهد دختر فرار کند، ملکه خود را به شکل یک پیرزن میپوشاند، سیب مسموم را آماده میکند و ابتدا با دروغ و سپس با همدلی او را متقاعد میکند که از میوه مرگبار یک گاز بزند.»
او افزود: «امروز، ما شاهد این تاکتیکهای ملکه شرور در سیاست، فرهنگ و بخش زیادی از رسانههای شرکتی خود هستیم. کسانی که میخواهند ما را از حقیقت، خوبی و زیبایی دور کنند…سیاستمدارانی که مدینه فاضله را ترویج میکنند. مارکسیستی که پشت کلماتی مانند دموکراسی یا مردم پنهان میشود، یا از موضوعاتی مانند جنسیت و نژاد برای تفرقه بین مردم استفاده میکند. خبرنگار روزنامهای که حقیقت را برای خدمت به یک برنامه شخصی یا سیاسی دستکاری میکند، همه با همین روحیه عمل میکنند.»
به گفته او، «وقتی سفیدبرفی قطعه «روزی شاهزاده من میآید» را میخواند. فمینیستهای افراطی با تمسخر به این قطعه میخندند… براساس تفکر آنها، زنان باید مستقل از مردان باشند و با شغل، پول و آزادی برای زندگی به دلخواهشان تعریف شوند… در طرف مقابل بسیاری از مردان نیز به این نتیجه رسیدهاند که الزاما به زن، ازدواج یا فرزند نیازی ندارند.»
این تحلیلگر تاریخ و ادبیات معتقد است که به نظر بسیاری از مفسران، عشق امروزی زمانی پل طبیعی بین مردان و زنان بود. آرزوی سفیدبرفی برای یافتن شاهزاده جذابش و زندگی شاد همیشگی ممکن است همچنان در فهرست آرزوهای بسیاری از زنان باشد، اما بهندرت آن را به صورت عمومی بیان میکنند، هر چند برخی از آنها از وضعیت مردان، انتقاد میکنند و تعجب میکنند که چرا بسیاری از آنها برای یک رابطه، نامناسب به نظر میرسند. پاسخ به این سوال ساده است، در واقعیت، بدون شاهزاده خانم، شاهزادهای وجود ندارد.