اگر بخواهیم بهصورت بسیار ساده وجدان را در کودکان توضیح دهیم، این است که چه ما همراه کودک باشیم چه نباشیم، کودک توانایی تشخیص خوب را از بد دارد و زمانهایی که دچار چالش میشود میتواند به ندای درونی باشکوهش گوش فرا دهد و با خویشتنداری از انجام آن کار اشتباه خودداری کند.
باید هشیار باشیم که فرزندانمان براساس تربیت خانوادگی پرورش یابند، در غیراینصورت تحت جریان منفی جامعه قرارمیگیرند. یکی از نشانههای وجدان ضعیف در کودکان و نوجوانان توجه آنها به لذتهای آنی و نداشتن مهارت نه گفتن است.
مصرف مواد مخدر، بیبندوباریهای جنسی و خشونت، دامهایی هستند که بر سر راه فرزندانمان قرار میگیرند. خانوادهها بهخوبی از آن آگاه هستند، اما آنچنان مستأصل شدهاند که تنها راه ممکن را در محدود کردن فرزندان یا درگیریهای مدام با آنها میدانند. اما آموزش وجدان از خانه شروع میشود. همانطور که رابرت کلز استاد دانشگاه هاروارد توضیح میدهد، وجدان از آسمان نازل نمیشود، ما یک حس متقاعدکننده تشخیص درست از غلط را از والدینمان میآموزیم و مطابق با اعتقادات آنها یاد میگیریم که در هر شرایطی باید چه بگوییم و چه بکنیم یا چه چیزهایی غیرقابل تحمل است و بههیچوجه مناسب نیست.
اگر بتوانیم آن را بهخوبی در کودکان نهادینه کنیم میتوان اطمینان داشت که تا حدودی آنها را در مقابل خطرات واکسینه کردهایم.
نقش خانواده در تقویت وجدان کودکان و مقابله با چالشهای تربیتی
پژوهشها نشان میدهد کودکان تحتتأثیر کسانی قرار میگیرند که بیشترین علاقه و احترام را به آنها نشان میدهند. پس هرچقدر ما بتوانیم رابطه صمیمانه و همراه با مهر با فرزندانمان داشته باشیم، احتمال اینکه شنوای حرف ما باشند و آن را اجرا کنند بسیار زیاد میشود. از طرفی متخصصان معتقدند ما زمانی میتوانیم از فرزندانمان انتظار رفتار مناسب را داشته باشیم که قبل از آن، رفتار درست را برای آنها توضیح داده باشیم.
توماس لیکنا معتقد است سؤال و جواب کردن یکی از ابزارهای تربیتی مؤثر برای تقویت وجدان کودکان است. او میگوید پرسشهای درست میتواند به کودکان کمک کند تا توانشان را در زمینه پذیرش دیدگاه شخص دیگر و درک پیامدهای رفتارهای خود بالا ببرند و رفتهرفته به آنها میآموزد که از خود بپرسند که آیا این کار درست است. از طرفی ما باید چرایی رفتاری را که از فرزندمان میخواهیم برای او توضیح دهیم. زیرا دانستن دلیل یک عمل امکان تکرار آن عمل را کاهش میدهد.
حال اگر با توجه به تلاشهایمان متوجه شدیم کودک یا نوجوان ما کار اشتباهی انجام داده، واکنش ما چگونه باید باشد؟
تحقیقات نشان داده یکی از دلایلی که نوجوانان دست به رفتارهای پرخطر میزنند عدم مواجهه آنها با عواقب یک عمل است. مثلاً اگر نوجوان ما بدون اجازه والدین کلید ماشین را بردارد و با دوستانش به گردش برود، اگر ببیند که عواقب عملش با مجازات همراه نیست امکان اینکه آن را تکرار کند بسیار زیاد است. به خاطر داشته باشید مجازات یک عمل باید با آن عمل همخوانی داشته باشد. مثلاً اگر کمتر یا بیشتر او را با عواقب رفتارش مواجه کنیم امکان اینکه عکسالعمل نشان دهد و تازه او را لجبازتر یا متهورتر کنیم زیاد میشود.
نکات طلایی در هنگام انضباط اخلاقی:
- نخستین گام و سختترین آن این است که آرام باشیم و کل ماجرا را از زبان او بشنویم. پس لحنمان را تا حد ممکن مقتدر اما مهربان میکنیم و سعی میکنیم با پرسشهای مناسب شبیه «چرا این کار را کردی؟»، «چطور شد که فکر کردی میتوانی آن کار را انجام دهی؟»، «وقتی آن کار را انجام دادی چه اتفاقی افتاد؟» مسئله را برای خودمان و حتی فرزند روشن کنیم.
- گام مهم بعدی این است که بررسی کنیم چرا آن کار اشتباه است. در این مرحله با کمک فرزندمان جوانب مختلف ماجرا را بررسی میکنیم. در مورد افکار، نیاز و احساساتی که هنگام انجام آن عمل داشته گفتگو میکنیم و در گام بعدی به تأثیر آن رفتار بر دیگری اشاره میکنیم. ما او را همراهی میکنیم تا احساسات و نیازهای طرف مقابل را بداند و تأثیر رفتارش بر جامعه را بسنجد. مثلاً اگر بدون اجازه شکلاتی از مغازه برداشته است، این رفتار او چه تأثیری بر صاحب مغازه میگذارد و اگر کودکان دیگر همین عمل را تکرار کنند، نتیجه رفتارشان در جامعه به چه صورت خواهد بود. و در آخر که متوجه پیامدهای رفتارش شد، از او میخواهیم که فکر کند چگونه میتواند رفتارش را جبران کند. راهکارها را با هم بررسی میکنیم و مناسبترین آن را انتخاب میکنیم و او را تشویق میکنیم تا راهحل را اجرایی کند.
نکته پایانی:
منتظر خطا کردن فرزند خود نباشید. روزانه با او در مورد فضیلتهای مختلف اخلاقی گفتگو کنید. از هر فرصتی استفاده کنید تا او با رفتارهای نیک آشنا شود تا این نگرش در او ایجاد شود که خودش را انسان شریفی بداند. رشد اخلاقی بسیار تدریجی صورت میگیرد و انتظار نداشته باشید فرزندانتان یکشبه افراد باوجدانی شوند.