Search
Asset 2

وقتی مردم پس‌انداز خود را با طلا جایگزین می‌کنند؛ نقش طلا در حفظ ارزش دارایی‌ها و پیامدهای آن

(ATTA KENARE/AFP via Getty Images)

گفت‌و‌گوی اپک‌تایمز با پیمان مولوی، مشاور سرمایه‌‌‏گذاری

دکتر پیمان مولوی، اقتصاد‌دان، مشاور سرمایه‌گذاری و نگارنده کتاب «رقص بازارها» در گفتگوی اقتصادی با اپک‌تایمز معتقد است با توجه به ریسک‌هایی که در اقتصاد ایران وجود دارد لازم است قسمتی از سرمایۀ در گردش شرکت‌ها و افراد همیشه به سمتی حرکت کند که نقدشونده باشد و تورم روی آن تاثیری نگذارد، به شکلی که آنها بتوانند هنگام ضرورت از آن استفاده کنند. به همین دلیل در شرایط فعلی شاهد هجوم به سمت خرید طلا هستیم.

در ماه‌های اخیر کاهش شدید ارزش پول ملی باعث شده است بسیاری از مردم اقدام به خروج سرمایه‌های خود از بانک‌ها و تبدیل آن به طلا کنند. با وجودی که نرخ طلا در آخرین روزهای منتهی به سال گذشته با ثبت رکورد عجیب هر گرم بیش از هشت میلیون تومان بود، بازهم بازارها شاهد هجوم مردم برای تبدیل سرمایه‌ خود به طلا بودند.

شدت‌ گرفتن دوبارۀ تحریم‌ها از زمستان سال گذشته  و متعاقب آن افزایش شدید قیمت ارز و رشد افسارگسیخته تورم، همگی باعث افول هرچه بیشتر ارزش ریال و پناه بردن مردم به خرید طلا و ارز کرده است.

هرچند که شروع مذاکرات بین ایران و امریکا کمی از التهابات کاسته است، اما با توجه به اینکه فرجام این مذاکرات مشخص نیست این سوال مطرح است که پیامدهای این وضعیت در معیشت مردم و نیز در چرخه اقتصاد کشور در بلندمدت چه خواهد بود و چه چشم‌اندازی را می‌توان انتظار داشت؟

آقای مولوی معتقد است سرمایه‌گذاری در گردش و مولد که زاینده است و سرمایه گذاری با ریسک کم با نقدشوندگی بالا مانند خرید طلا، مکمل هم هستند و می‌توانند در کنار هم یک‌دیگر را پوشش دهند.

در ادامه مشروح گفتگوی اختصاصی اپک‌تایمز فارسی با پیمان مولوی را بخوانید:

آقای مولوی می‌دانیم که قیمت طلا در بازارهای جهانی هم رو به افزایش بوده است. این افزایش در بازار ایران  شدت بیشتری دارد و عملاً سر به فلک کشیده است. در حال حاضر مردم در ایران برای اینکه ارزش سرمایه خود را از دست ندهند، اقدام به خرید طلا می‌کنند. با توجه به اینکه طلای خریداری شده یک سرمایه در گردش نیست و در چرخه اقتصادی جریانی ندارد و برای رشد اقتصادی کشور نیز سودآور نیست، فکر می‌کنید مردم بهتر است همچنان سرمایه‌ خود را به طلا تبدیل کنند تا ارزش آن حفظ شود، یا آیا بهتر است پول مردم اصطلاحاً به کار بیافتد و جریان داشته باشد؟

ما در مدیریت دارایی همیشه توصیه می‌کنیم که متنوع‌سازی باید یک رفتار دائمی برای سرمایه‌گذاران باشد و قسمتی از این متنوع سازی برمی‌گردد به بحث کلاس‌های دارایی مختلفی که در دنیا وجود دارد و برای همه کشورهای دنیا صدق می‌کند. طلا در طول تاریخ یک ابزار پوشش تورم و همینطور یک ابزار سرمایه گذاری خوب بوده است.

در طول چهل سال گذشته اگر طلا را ما «صد» در نظر بگیریم، ارزهایی مثل دلار، یورو، مارک، فرانک و یوآن بیش از هشتاد تا نود درصد ارزش‌ خود را نسبت به طلا از دست دادند. پس طلا در جهان یک ابزار مناسب برای سرمایه گذاری و ضد تورمی هست. نکته‌ای که در ایران وجود دارد این است که در کنار اینکه طلا ابزاری ضد تورمی و سرمایه گذاری است، به ما کمک می‌کند یک سری خلأهای سرمایه‌گذاری را از این طریق پر کنیم.

در خصوص سوال شما درباره اینکه آیا بهتر نیست سرمایه وارد تولید شود، بله خیلی خوب است که پول وارد جریان شود و خروجی به دست آمده را مجدداً سرمایه‌گذاری کرد. ولی واقعیت این است که با توجه به ریسک‌‌‏هایی که در اقتصاد ایران وجود دارد قسمتی از سرمایۀ در گردش بنگاه‌ها و شرکت‌ها و افراد همیشه باید به سمتی برود که نقدشونده باشد. باید به سمتی حرکت کند که تورم روی آن تاثیری نگذارد تا سر بزنگاه‌ها بتوان از آن استفاده کرد. پس نمی‌توان بازار طلا یا خرید طلا را در مقایسه با تولید قرار داد. این دو کار متفاوت هستند، یکی زاینده است و دیگری سرمایه گذاری با ریسک کم با نقدشوندگی بالا. به نظر من در کنار هم می‌توانند همدیگر را پوشش دهند.

برای مثال ما امسال در شرکت‌ها و موسساتی توانستیم با فقط ده درصد تزریق سرمایه در گردش حقوق هفت یا هشت ماه شرکت‌ها را تامین کنیم که کار کمی نیست. در شرایطی که با بحث کمبود برق، رکود و غیره درگیر هستیم این کمک می‌کند که رشد شرکت‌ها را پایدار کنیم و به بقای آنها کمک کنیم. چنین نقشی را سال‌های قبل‌تر بورس یا املاک و مستغلات ایفا می‌کرد و اکنون طلا. هم‌اکنون  سیاست انبساطی در اقتصاد آمریکا در جریان است و فدرال رزرو نرخ بهره را آرام آرام به سمت پایین هدایت می‌کند که این امر خود به رشد ارزش طلا کمک می‌کند.

– فرض کنید یک کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت مثل ایران، نیمی از این جمعیت از ترس اینکه ارزش دارایی‌شان در حال از بین رفتن است اقدام به خرید طلا کنند و آن طلا را در خانه‌شان بگذارند این چه تاثیری می‌تواند در اقتصاد کشور داشته باشد؟

واقعیت این است که پول به سمت بازارهایی می‌رود که نقدینگی‌شان بالا و ضد تورمی است. آنچه گفتید به این دلیل روی می‌دهد که اقتصاد توانایی و پذیرش آن سرمایه را ندارد. اگر بخواهیم اقتصاد ایران را از سال ۱۳۹۰ که تحریم‌ها شروع شده نگاه کنیم تولید ناخالص داخلی ایران در آن سال معادل ۶۵۰ میلیارد دلار بوده است. الان تولید ناخالص داخلی ایران خیلی کمتر شده و به زیر سیصد میلیارد دلار رسیده است که این کوچک شدن بازار، فضاهای اقتصادی را هم کم می‌کند و جذب سرمایه را هم کاهش می‌دهد. از طرفی بحث خروج سرمایه هم وجود دارد.

در محیط‌هایی که تورم بین دو تا پنج درصد هست، یا در اقتصادهایی که بازارها و بخش تولید پذیرای سرمایه‌گذاری هستند و ریسک‌ها در اوج خود نیستند، بازار طلا قسمت کمی از سرمایه‌ها را به خود اختصاص می‌دهد. ولی در اقتصادی مثل ترکیه با وجودی که تحریم نیست، اما تورم بالایی دارد و قسمتی از سرمایه‌های عمومی به سمت خرید طلا می‌رود. به فرض اگر در سوئیس هم یک تورم پنجاه درصدی ایجاد شود عموم مردم اقبال پیدا می‌کنند که شمش طلا بگیرند. این یک امر فقط مربوط به ایران نیست مربوط به تورم است.

در ایران اگر تورم کنترل شود چرا باید پول را در یک بازاری برد که رشد خیلی کمی دارد. دلیل اصلی مشکل ناپایدار بودن شرایط  است که این ناپایداری در نتیجه وجود تورم ایجاد شده است.

– اگر بخواهیم به موضوع مذاکرات ایران و آمریکا بپردازیم فکر می‌کنید این مذاکرات چه نتیجه‌ای ممکن است به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت بر اقتصاد ایران بگذارد؟

ببینید برای اینکه بفهمید چه اتفاقی افتاده است در سال ۱۳۹۰ قبل از تحریم‌ها اندازه اقتصاد ایران ۶۴۰ میلیارد دلار بود و فاصله با ترکیه و عربستان در کمترین حدش بود. اما امروز که چهارده سال از آن زمان می‌گذرد، تولید ناخالص داخلی‌مان در خوشبینانه‌ترین حالت به چیزی نزدیک به نصف ترکیه می‌رسد؛ حتی کمتر. تقریبا عدد پایین‌تری از ترکیه و چیزی نزدیک به یک سوم اقتصاد عربستان.

متاسفانه تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران روی شاخص رتبه آزادی اقتصادی هم خیلی زیاد بوده است. رتبه تجارت خارجی آزاد و سایر شاخص‌‌‏ها از جمله شفافیت اقتصادی ایران نیز تحت تأثیر تحریم‌ها نزول کرده است. یعنی تحریم‌ها اقتصاد ایران را بسته‌تر کرده است و در کنارش اندازه اقتصاد ایران را کوچک کرده است. این‌ها باعث شده اقتصاد ایران ذی‌نفعانه شود. اقتصاد ذی‌نفعانه در ایران نیازمند اصلاحات بنیادین و تغییر تفکرات بسیار بزرگی است که از این اقتصاد دولتی ذی‌نفعانه به سمت اقتصاد رقابتی و رویکرد سرمایه داری حرکت کند.

– در حال حاضر در سیستم فعلی اقتصاد ایران را شما چطور تعریف می کنید؟

از نظر من اقتصاد ایران شدیداً ذی‌نفعانه است. من در کتابم به نام «مغالطه‌های اقتصادی ذی‌نفعان» این را توضیح دادم که یک اقتصاد شدیداً ذینفع همه ما را تبدیل به ذینفع اقتصادی کرده است. یعنی گروه عظیمی هستند که دوستان تورم هستند، عاشق تورم هستند. یعنی ما عاشقان تورم هستیم. عاشقان تورم یعنی اینکه وام بگیریم چون نرخ بهره حقیقی در اقتصاد ایران در طول چهل سال گذشته، فقط ده سال مثبت بوده است. شکل درست این است که همیشه مثبت باشد، اما سی سال منفی بوده است. اینطور ما با ایجاد بدهی ثروت ایجاد می‌کنیم که حاصل آن می‌شود گروهی از عاشقان تورم که این روی نوعی سیاست‌های پولیِ تورم دوست تأثیر می‌گذارد.

نکته دوم در خصوص توزیع رانت در اقتصاد دارای ارز چند قیمتی است. نکته دیگر نقش تاثیرگذاری دولت است. یعنی دولت دیگر تاثیرگذار نیست و این ذی‌نفعان اقتصادی هستند که در اقتصاد ایران جهت‌دهی می‌‌‏کنند و بر روی شاخص‌های کلان اقتصادی اثر می‌گذارند.

با رتبه آزادی تجارت خارجی که ۱۶۵ است، عملاً هیچ برند بین‌المللی استانداردی را در ایران دیده نمی‌شود. اقتصادی که در آن انحصار وجود دارد و با رقابت تقریبا خیلی ضعیف مصرف کننده نهایی هزینه‌های بالاتری را پرداخت می‌کند. در این اقتصاد ذی‌نفعانه اگر شما یک گوشی موبایل بخرید، به اندازه یک موبایل هم پول تعرفه به دولت پرداخت می‌کنید، و همین برای یک خرید یک ماشین صدق می‌کند. ببینید در دنیا مسئله افزایش تعرفه‌ها چه جنجالی ایجاد کرده است، اما ما در ایران برای خودرو صد درصد تعرفه می‌دهیم. در این اقتصادی قدرت خرید روز به روز کمتر می‌شود و حق مصرف کننده به لحاظ انتخاب محصولات کمتر می‌شود. یعنی یک اقتصاد شدیدً ذی نفعانه و پر از انحصار.

به نظرم اقتصاد ایران سوسیالیستی نیست؛ یک اقتصاد شدیداً ذی‌نفعانه است که در آن تفکرات سوسیالیستی وجود دارد. بعضی وقتا به شوخی می‌‌‏گویم تفکرات کمونیستی است که مانع از هرگونه اصلاح اموری می‌شود.

همچنین تفکراتی وجود دارد که متاسفانه ضد انباشت سرمایه است، و ناخودآگاه این در اذهان خیلی از افراد و جامعه هم نفوذ کرده است و ما ضد سرمایه داری بودن را در متن جامعه مشاهده می‌کنیم.

– شما طرفدار بازار آزاد هستید. اگر قرار باشد این وضع اقتصادی تغییر کند، این تغییر چطور باید باشد و آینده ایران را چطور می‌بینید؟

برای هرگونه اصلاحات اقتصادی باید یک رُل مدل یا اسوه داشته باشیم. ما به نقطه‌ای رسیدیم که باید کسی مثل آقای خاویر میلی در آرژانتین با اره‌ای در دست داشته باشیم. به طوری که برای رفع کسری‌های بودجه، موارد بودجه بیهوده را حذف کند و اقتصادی را شدیداً رقابتی کرد. در غیر این صورت در اقتصاد ذی‌نفعانه هیچ ذی‌نفعی علاقمند نیست که منفعتش را از دست بدهد. منفعتی که آن ذی‌نفع در واردات دارد با ارز ارزان از بین می‌رود و منفعتی که در انحصار هست با واردات کالای رقابتی و ارزان‌تر از بین می‌رود. باید به سمتی رفت که تعرفه‌ها از اقتصاد ایران تا حدودی حذف شود و به این شکل قدرت خرید و رقابت را به مردم برگرداند.

باید رفت به سمتی که بودجه‌هایی که با زحمت از مسیر نفت یا از مالیات کسب می‌شود در زیرساخت‌ها سرمایه‌‌‏گذاری شود، از اتلافش در جاهایی که ربطی به تولید ناخالص داخلی و رفاه عمومی ندارد جلوگیری شود. ما دیر یا زود به این سمت خواهیم رفت. اقتصاد هنر شفاف اندیشیدن است. اقتصاد در انتها خودش را به تمام سیاست گذاران تحمیل می‌کند. همانطور که در آرژانتین شاهد هستیم، و همانطور که در کلیه اقتصادهای دیگر این اصلاحات را مشاهده می‌کنیم. بازار در نهایت پیروز بوده و بازار در نهایت هیچ بدیلی ندارد. یک کشور در دنیا وجود ندارد که درآمد سرانه بالای بیست و پنج هزار دلار داشته باشد و مکانیزمش مکانیزم بازار و آزاد نباشد. ما در نهایت باید به این سمت حرکت کنیم و به نظر من از جاهایی این اتفاق در حال شروع شدن است و باید امیدوار باشیم.

من در اذهان عمومی این را می بینم که یک تلالو‌هایی از علاقه به بازار و رقابت دیده می‌شود.

نقش شبکه‌های اجتماعی در این امر خیلی مهم است، مخصوصا یک جایی مثل اینستاگرام. شما در اینستاگرام در ایران رقابت شدیدی بین توزیع کنندگان محصولات می‌بینید و مغازه‌داران سنتی که در اینستاگرام حضور ندارند کاملاً این بازی را واگذار کردند. زیرا رقابت وجود دارد. چون در آن فضا قیمت و کیفیت مهم است، و دسترسی به راحتی انجام می‌پذیرد. پس یک رقابت شدید می‌بینید.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی