اگر متوجه شدید که چای یا قهوه صبحگاهیتان بوی سابق را ندارد یا عطر گلهای تازه را به زحمت حس میکنید، باید آلودگی ترافیکی را مقصر بدانید.
تحقیقات اخیر نشان میدهند که زندگی در نقاطی که با آلایندههای ترافیکی سنگین سروکار دارند، با افزایش قابلتوجه خطر از دست رفتن حس بویایی ارتباط دارد؛ مشکلی که میتواند نشانه زودهنگام آسیب مغزی یا اختلالات عصبی باشد.
یافتهها حاکی از آن هستند که مواجهه طولانیمدت با دود و ذرات میکروسکوپی اگزوز خودروها میتواند به سلولهای بویایی بینی آسیب بزند. این آلایندهها بهطور مستقیم وارد مغز شده و باعث بروز بیماریهای مرتبط با زوال عقل مانند آلزایمر و پارکینسون میشوند.
تمرکز بر آلایندههای ترافیکی
مطالعه جدید محققان آلمانی که اخیراً در نشریه محیطزیست بینالملل انتشار یافته است، با ارائه شواهد نشان میدهد که مواجهه طولانیمدت با آلودگیهای ترافیکی ممکن است توانایی تشخیص بو را مختل کند.
در این مطالعه که با مشارکت بیش از ۳ هزار میانسال و سالمند انجام شد، توانایی داوطلبان در شناسایی بوهای رایج مانند نعناع، قهوه، ماهی و لیمو در یک آزمون استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفت. داوطلبانی که نمره کمتر از ۱۰ (از ۱۲ نمره) گرفتند، دچار اختلال بویایی (هیپوسمی) بودند یا حس بویایی خود را بهطور کامل از دست داده بودند و نمره ۱۰ یا بالاتر از عملکرد طبیعی داوطلبان حکایت داشت.
محققان با استفاده از مدلهای رگرسیون کاربری اراضی براساس دادههای مربوط به سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، میزان مواجهه طولانیمدت داوطلبان با آلایندهها را در محل سکونت آنها برآورد کردند.
محققان عمدتاً بر چندین آلاینده ترافیکی تمرکز داشتند که از جمله میتوان به PNC (ذرات نانو)، PM2.5 (ذرات ریز با اندازه ۲.۵ میکرومتر)، میزان جذب PM2.5 (شاخص تشخیص آلایندگی وسایل نقلیه)، PMcoarse (ذرات متوسط با اندازه بین ۲.۵ تا ۱۰ میکرومتر)، PM10 (ذرات درشت با اندازه ۱۰ میکرومتر یا کمتر)، نیتروژن دیاکسید و اکسیدهای نیتروژن اشاره کرد.
این آلایندهها با بروز مشکلات تنفسی و قلبی عروقی، مرگ زودرس و دیگر پیامدهای منفی برای سلامتی بهویژه در افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف ارتباط مستقیم دارند.
جنی برندن، محقق محیطزیست و مشاور شرکت وایلد بیکن کنسالتینگ، که نقشی در مطالعه حاضر نداشت، گفت: «مواجهه با آلودگی ترافیکی بیتردید مهمترین دغدغه بهداشت عمومی است.» او افزود: «PM2.5 موجود در هوای بیرون عمدتاً از سوختن بنزین، نفت و گازوئیل نشأت میگیرد. از اینرو، این مسئله در مناطق پرترافیک از اهمیت بیشتری برخوردار است.»
افزایش قابلتوجه خطر
یافتهها نشان میدهند که افزایش غلظت آلایندهها با افزایش احتمال مختل شدن حس بویایی همراه است.
با افزایش قابلتوجه سطح آلودگی، احتمال بروز مشکلات کوچک بین ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش یافت که بسته به نوع آلاینده متفاوت بود. بیشترین تأثیر را ذرات درشت PM10 و دوده سیاه اگزوز داشتند.
محققان عوامل مؤثر از جمله سن، جنسیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، سطح تحصیلات، میزان درآمد، عادتهای مربوط به سبک زندگی مانند مصرف سیگار، فعالیت بدنی و مصرف الکل، و عارضههای مرتبط با سلامتی نظیر حساسیت، فشار خون بالا و بیماریهای تنفسی را در نظر گرفتند، اما ارتباطات قبلی همچنان پابرجا بودند.
برندن توضیح داد که PM10 (ذرات معلق با اندازه ۱۰ میکرومتر یا کمتر) میتواند جامد یا مایع باشد. گردوغبار کارگاههای ساختمانی، گورستان زبالهها، زمینهای کشاورزی، آتشسوزیهای جنگلی و سوزاندن ضایعات و بوتهها از این دست ذرات هستند.
بهسوی مغز
به گفته محققان، آلایندهها میتوانند با آسیب زدن به سد بویایی، که جریان خون را از حسگرهای داخل حفره بینی جدا میکند، از سد خونی-مغزی عبور کنند.
ذرات و گازهای میکروسکوپی میتوانند از طریق مسیرهای عصبی بهطور مستقیم از بینی به مرکز پردازش بو در مغز یا همان پیاز بویایی برسند.
پس از رسیدن به این ناحیه، امکان ایجاد التهاب و آسیب سلولی وجود خواهد داشت که میتواند فراتر از مختل شدن عملکرد بویایی باشد.
محققان نوشتند: «یافتهها نشان میدهند که مواجهه طولانیمدت با آلودگی هوا و تغییرات اولیه در سیستم بویایی با هم ارتباط دارند و این ارتباط میتواند جزو نشانههای اولیه آسیب مغزی باشد.»
محققان همچنین به ارتباط احتمالی آلودگی طولانیمدت و بروز زودهنگام بیماریهای مرتبط با زوال عقل مانند آلزایمر و پارکینسون اشاره کردند، زیرا ذراتی مانند PM2.5 و ذرات فوقریز در پیاز بویایی جمع میشوند و یا از طریق مسیرهای عصبی به مغز میرسند و باعث التهاب و آسیب عصبی میشوند.
دکتر آستین پرلموتر، متخصص داخلی، که نقشی در این مطالعه نداشت، گفت: «آلودگی ترافیکی بهعنوان عامل خطر بیماریهای تنفسی، قلبی، دیابت، افسردگی و زوال عقل شناخته میشود.»
او افزود: «بخشی از این تأثیر ظاهراً به تنش اکسایشی، التهاب و اختلال متابولیک ناشی از آلودگی مربوط میشود. آلودگی ترافیکی بیتردید از مهمترین دغدغههای بهداشت عمومی است.»
این مطالعه همچنین نشان داد که خانمها و افرادی که به لحاظ فیزیکی فعالتر هستند، بیشتر در معرض آسیب بویایی ناشی از آلودگی قرار دارند. احتمال اختلال بویایی در خانمها بعد از مواجهه با آلایندههایی مانند ذراتا نانو، ذرات ریز و نیتروژن دیاکسید بیشتر از آقایان بود. البته دلیل این تفاوت هنوز مشخص نیست.
دلیل افزایش آسیبپذیری در بین افرادی که فعالیت فیزیکی دارند، ممکن است افزایش دفعات و شدت تنفس در حین ورزش باشد که باعث میشود آلایندههای بیشتری به گیرندههای بویایی برسند.
حفاظت شخصی
به گفته پرلموتر، ابزارهای کاربردی بسیاری وجود دارد که به محافظت از کسانی که در حوالی منابع آلودگی ترافیکی ساکن هستند، کمک میکنند.
به گفته او، رمز موفقیت این است که میزان آلودگی ورودی به خانه را کاهش دهیم و سطح آلودگی هوای داخل ساختمان را به حداقل برسانیم.
- در مواقع تشدید آلودگی (ساعات شلوغ و روزهای گرم و بدون باد) پنجرهها و درها را بسته نگهدارید
- درزهای اطراف پنجرهها، درها و کانالها را مهر و موم کنید
- فن سیستم گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع را دائماً روشن نگهدارید و فیلترها را ماهیانه عوض کنید
- با توجه به اندازه اتاق از دستگاههای تهویه مجهز به فیلترهای با راندمان بالا استفاده کنید
- آلایندههای داخلی مانند شمع، عود و شویندههای قوی را به حداقل برسانید
تحقیقات پیشین در سال ۲۰۲۱ نشان دادند که تأثیر آلودگی بر حس بویایی قابل برگشت است، به شرط اینکه کنترل بهتری در قبال منابع مرتبط با ذرات PM2.5 صورت بگیرد.
زنگ خطر
جرج کاریلو، مدیر سابق مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامتی در اورگن، یادآور شد که کاهش قابلتوجه ترافیک در اوایل همهگیری باعث پاکیزگی بیشتر هوا شده بود.
کاریلو گفت: «خیلیها در دوران همهگیری شاهد شفافتر شدن هوا، نمایان شدن چشماندازهای شهری و بهبود وضع آبراههها بودند. دوران بسیار غمانگیزی بود، اما مزایای قابلتوجهی در قبال کاهش آلودگی داشت. هوای پاک و تازه نباید صرفاً نتیجه موقتی یک بحران جهانی باشد. ما هر روز به هوای پاک احتیاج داریم.»
باید توجه داشت که این مطالعه ثابت نمیکند که آلودگی بهطور مستقیم باعث از دست رفتن حس بویایی شده است. با اینحال، محققان بر نقاط قوت مطالعه حاضر تأکید دارند که از جمله میتوان به برآورد دقیق میزان مواجهه با آلودگی و نمونه جمعیتی بزرگ و مشخص آن اشاره کرد.
محققان قصد دارند تحقیقات خود را با انجام تحلیلهای ملی و مطالعات طولی گسترش دهند تا دریابند که مواجهه با آلودگیهای بلندمدت به مرور زمان چه تأثیری بر کاهش قدرت شناختی انسان دارد.