آیا زندگی شهری سلامت روان و شادی ما را تهدید میکند؟
فرهنگ عامه مملو از داستانهایی است که نشان میدهد زندگی شهری باعث استرس و تحریکپذیری ما میشود. برخی مطالعات علمی نشان میدهند که میزان بیماریهای روانی و افسردگی با تراکم شهری افزایش مییابد. آیا این ادعاها معتبر هستند؟ پیامدهای آنها چیست؟ جوامع و افراد چگونه میتوانند سلامت روان و شادی شهری را به حداکثر برسانند؟
بسیاری از مردم فرض میکنند که شهرها یا خوب هستند یا بد و بهدنبال شواهد پشتیبان میگردند. این قابل درک است. مناطق شهری و روستایی از بسیاری جهات از جمله ارزشها و سبکهای زندگی متفاوت هستند. مردم اغلب منطقه جغرافیایی را ترجیح میدهند که منعکسکننده هویت آنها باشد.
قابل درک است که زندگی شهری میتواند استرسزا و افسردهکننده به نظر برسد. بیماریهای روانی و مشکلات اجتماعی مرتبط با آن مانند سوءمصرف مواد مخدر، بیخانمانی و جرم و جنایت، اغلب در برخی از محلههای شهری متمرکز میشوند. محیطهای شهری معمولاً پر سروصدا و شلوغ هستند و میتوانند استرس و ترس را بهویژه برای تازهواردین تحریک کنند.
برخی از پژوهشها نشان میدهد خطر ابتلا به بیماریهای روانی عمده مانند اضطراب، روانپریشی، اختلالات خلقی یا اعتیاد عموماً در شهرها بیشتر است. مطالعات انجامشده بر روی اختلالات اضطرابی از جمله اختلال استرس پس از سانحه، پریشانی، خشم و پارانویا نشان داده است که میزان ابتلا در مناطق شهری در مقایسه با مناطق روستایی بالاتر است.
از طرفی شهرها دسترسی بهتر به مراقبتهای بهداشتی، اشتغال و آموزش فراهم میکند. تعادل بین عواملی که مضر هستند و عواملی که از سلامت روان محافظت میکنند مستلزم درک بهتر تعامل بین زندگی شهری و سلامت روان است.
عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت روان در شهرها
استرس و فشار کاری زیاد: در شهرها بهدلیل اینکه کارها به سرعت، عمل بیشتر و دقت و تمرکز نیاز دارند، افراد استرس زیادی را تحمل میکنند. علاوهبر استرس محیط کار، ترافیک و پرهمهمهبودن وسایل نقلیه و کافینبودن زمان استراحت و مشغلههای زندگی، سطح تابآوری افراد را نیز کاهش میدهد.
مقایسه اجتماعی و عزت نفس: در شهرهای بزرگ بیشتر از اینکه روابط انسانی تعیینکننده جایگاه اجتماعی باشد، داشتههای افراد مشخص میکند که در چه رتبه و منزلت اجتماعی هستند. بنابراین مردم مرتباً در حال مقایسه خود با همکاران، همسایگان و دایره ارتباطی خود هستند و همین عامل مهمی برای ایجاد مقایسه اجتماعی و ناخشنودی آنان میشود.
انزوای اجتماعی و جوامع چندپاره: قرار گرفتن افراد با فرهنگ و پیشینه متفاوت کنار یکدیگر، یکی از چالشهای شهرهای بزرگ، مخصوصاً شهرهای مهاجرپذیر است. در این شرایط افراد سعی میکنند دیگرانی که با آنها نقاط مشترک دارند را جستوجو کنند، تا احساس امنیت و قدرت کنند. اما افرادی که در این فرایند موفق عمل نمیکنند عملاً دچار انزوای اجتماعی میشوند و یا اینکه از جوامع کوچک دیگر رانده میشوند.
چگونه شهروندانی سالمتر و شادتر شویم
روابط انسانی قوی: تنهایی و انزوا بیش از هر چیزی افراد را از پا در میآورد. در کنار روابط غنی انسانی است که حتی میتوانیم در سختترین شرایط دوام بیاوریم. بسیاری از افراد وقتی در شرایط ناآشنا قرار میگیرند دچار ترس و اضطراب میشوند و حالتهای دفاعی به خود میگیرند و سعی میکنند سادهلوح به نظر نیایند. اما کیفیتهای انسانی نظیر مهربانبودن، صادقبودن در هر شرایطی باعث غنیتر شدن رابطه ما میشود و در نهایت استفاده از خرد و دانش ما میتواند محافظ خوبی در شرایط گیجکننده باشد.
تحرک بدنی و مدیریت زمان: گاهی در زندگی پر تکاپوی شهری فراموش میکنیم که از اطرافمان لذت ببریم. همیشه سعی میکنیم با عجله به سر کار برویم و بهسرعت برگردیم. اما با یک برنامهریزی درست قطعاً میتوانیم بین هر دو سمت زندگی خود تعادل ایجاد کنیم. مثلاً صبحها کمی زودتر بیدار شدن از خواب و پیادهرویکردن یا با دوچرخه مسیری را طیکردن، نهتنها باعث تحرک و فعالیت بدنی میشود بلکه باعث میشود به محیط اطراف خود دقت کنیم. شاید پرندهای روی درخت ببینیم یا به رهگذری لبخند بزنیم.
استفاده آگاهانه از رسانهها: زندگی در شهرها به اندازه کافی پرجنبوجوش است. استفاده مداوم از رسانهها مثل تلویزیون، شنیدن اخبار و چرخیدن طولانی در فضای مجازی باعث بالا رفتن سطح اضطراب و تحریکپذیری ما میشود. بهتر است برای بالا بردن کیفیت زندگی، سرگرمی و دلمشغولیهای مناسب را جایگزین استفاده از رسانه کنید.
معنا دادن به روزمرگیها: داشتن معنا در زندگی نهتنها باعث میشود در سختترین شرایط بتوانیم عملکرد خوبی داشته باشیم، بلکه میل ما را به سازندگی و تغییر افزایش میدهد. وقتی ما درمییابیم که چرا هستیم آنوقت پاسخ این را که چگونه باشیم میفهمیم. زندگی در شرایط دشوار به ما یاد میدهد که ورژن بهتری از خودمان را بسازیم.
طبیعتدرمانی: برای کسی که هر روز آسمانخراش میبیند و بوق ماشین میشنود، هیچ درمانی بهتر از طبیعت نیست. خارجشدن از فضای شهری و رفتن به محیطی آرام و استراحتکردن اثر بسیار قوی در روان انسان امروزی دارد. تنفس عمیق در هوای سالم و دیدن مناظر زیبا بیش از هر چیزی جلادهنده روح ما میشود.