کتاب «نسل مضطرب» نوشته جاناتان هایت نشان میدهد که شبکههای اجتماعی چگونه به نسل جوان ما آسیب رساندهاند. او همچنین توضیح میدهد که چگونه میتوانیم از این مشکلات عبور کنیم. (این کتاب به زبان انگلیسی منتشر شده است.)
فصل اول «نسل مضطرب: نقش تغییرات بزرگ در دوران کودکی در همهگیری بیماریهای روانی» نوشته جاناتان هایت با سناریویی خیالی درباره فرستادن بزرگترین فرزندتان به اولین سکونتگاه دائمی انسان بر روی مریخ آغاز میشود. اگر کودکان دوران بلوغ و جهش رشد مرتبط با آن را بر روی مریخ سپری کنند، بدن آنها برخلاف مهاجرانی که در بزرگسالی به آنجا میروند، با نیروی گرانش ضعیف مریخ سازگارتر خواهد بود. کودکانی که در محیط کمگرانشِ مریخ بزرگ میشوند، در معرض خطر ابتلا به ناهنجاریهای اسکلتی، قلبی، چشمی و مغزی قرار میگیرند. از این گذشته، احتمال آسیب سلولی به دلیل تشعشعات روی مریخ بیشتر است.
آقای هایت میگوید برنامهریزان به آسیبپذیری کودکان بیتوجه بودهاند. بدتر از همه اینکه شرکت مربوطه اجباری به دریافت رضایت والدین نداشت.
آیا اجازه میدهید فرزندتان به مریخ برود؟
آقای هایت سناریوی خیالی مریخ را با سرگذشت نسل زد مقایسه میکند. او مدعی است که دو رویکرد- محافظت مفرط در دنیای واقعی و عدم محافظت در دنیای مجازی- دلایل عمدهای هستند که باعث شدهاند کودکانی که پس از ۱۹۹۵ به دنیا آمدهاند اضطراب بالایی داشته باشند.
نسل زد اولین نسل تاریخ بود که دوران بلوغ را با پورتالی که در جیب خود داشت سپری کرد؛ پورتالی که بچهها را از زندگی واقعی دور کرد و آنها را به سمت جهانِ جایگزین کشاند که آقای هایت آن را دنیایی هیجانانگیز، اعتیادآور و ناپایدار میخواند. مدت زمانی که کودکان بدون این اختراع سپری میکنند و به ارتباطات اجتماعی روی میآورند، تا حد زیادی کاهش یافته است. آقای هایت بچههای نسل زد را موشهای آزمایشگاهیِ شیوه نوین و افراطیِ رشد میخواند؛ شیوهای دور از تعاملات دنیای واقعی که کودکان مهارتهای اجتماعی ضروری را در آن یاد میگیرند. لقبی که او برای بچههای نسل زد با گوشیهای هوشمندِ مجهز به اینترنت در نظر گرفته، «کودکان تلفنمحور» است.
محرومیت فیزیکی و اجتماعی
کودکان تلفنمحور از بازی فیزیکی محروم هستند. آقای هایت میگوید سالمترین بازیها در فضای باز انجام میشوند و کمی خطرات فیزیکی و ماجراجویی هیجانانگیز دارند.
این کودکان ارتباطی را که لازمه سلامتِ روان است از دست دادهاند. با وجود شبکههای اجتماعی، ارتباط سطحی با دیگران جایگزینِ ارتباطات عمیق شده است. وقتی کودکان نسل زد سراغ بزرگسالان میروند، میبینند که آنها هم درگیرِ شبکههای اجتماعی هستند. این مسئله از ایجاد ارتباطی که این جوانان نیازمند آن هستند ممانعت میکند.
استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی باعث کاهش زمان خواب میشود. هایت با بررسی ۳۶ مطالعه نشان میدهد که ارتباط قابلتوجهی بین استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی و خواب ضعیف وجود دارد. کودکان و نوجوانان برای توسعه مغز و بهبود تمرکز و خلقوخو باید بین ۸ تا ۱۲ ساعت بخوابند. نوجوانان نسبت به بزرگسالان به خواب بیشتری نیاز دارند. کودکان دستکم به ۹ ساعت و نوجوانان به ۸ ساعت خواب شبانه احتیاج دارند.
چندپارگی توجه و اعتیاد
آقای هایت میگوید نوجوانان بهطور متوسط روزانه ۱۹۲ زنگ یا اعلان از شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای ارتباطی دریافت میکنند. کسی نمیتواند چند کار را با هم انجام بدهد. تنها کاری که میتوان در این حالت کرد، این است که توجهمان را بین کارهای مختلف تقسیم کنیم. جریان بیپایانِ وقفهها- تقسیم مداوم توجه- روی توانایی ما برای تفکر عمیق تأثیر میگذارد.
آقای هایت از قول دکتر آنا لمبکی، مدیر مرکز اعتیاد دانشگاه استنفورد و رئیس کلینیک تشخیص دوگانه اعتیاد استنفورد، میگوید: «گوشیهای هوشمند سوزنهای زیرپوستی مدرنی هستند که دوپامینِ دیجیتال را ۲۴ ساعت شبانهروز به نسل اینترنتی تزریق میکنند.»
وقتی فرد درگیرِ یک فعالیت لذتبخش میشود، مغز هورمونی به نام دوپامین ترشح میکند. سرازیر شدن دوپامین در مغز در حین تجربه یک محرکِ لذتبخش، به افزایش تمایل ما به تجربه هرچه بیشترِ آن محرک دامن میزند.
اثرات کلی و راهحلهای ممکن
آقای هایت کار خارقالعادهای انجام داده است. او نشان میدهد که شبکههای اجتماعی چگونه به نوجوانان آسیب میرسانند. دخترها بیشتر به سمت شبکههای اجتماعی بصری کشیده میشوند که خودآگاهی آنها را در قبال بدن و جایگاهشان در جامعه افزایش میدهد. پسرها بیشتر به فناوریهای تعاملی شبکههای اجتماعی مانند بازیهای ویدئویی و یوتیوب تمایل دارند. این امر منجر به کنارهگیری پسرها از دنیای واقعی و ورود به دنیای مجازی شده و میل آنها به ماجراجویی و رابطه جنسی را بهصورت سطحی ارضا میکند. این روند آنها را از انجام هر کاری که لازمه موفقیت در دنیای واقعی است، بازمیدارد.
«نسل مضطرب» با جزئیات نشان میدهد که نوجوانان به شیوههای مختلف تحت تأثیر قرار میگیرند. نوجوانان الجیبیتیکیو بیش از همسالان خود با محتوای مضر شبکههای اجتماعی مواجه میشوند و نوجوانان سیاهپوست تقریباً دوبرابر بیشتر از نوجوانان اسپانیاییتبار یا سفیدپوست در معرض سوءاستفادههای آنلاین قرار میگیرند. نوجوانان خانوادههای کمدرآمد (۳۰ هزار دلار در سال یا کمتر) نیز دوبرابر بیشتر از نوجوانان خانوادههای با درآمد بالا (۷۵ هزار دلار در سال یا بالاتر) تحت تأثیر قرار میگیرند.
این کتاب راهحلهایی را با نگاه به گذشته ارائه میکند. پس از محبوبیت اتومبیلها در اوایل قرن بیستم، دهها هزار کودک جان خود را در خودروها از دست دادند. درنهایت، استفاده از کمربند ایمنی در سال ۱۹۶۸ و استفاده از صندلی کودک در دهه ۱۹۸۰ اجباری شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰، دانشآموزان به سیگار روی آوردند و به راحتی میتوانستند از دستگاههای فروش خودکار سیگار بخرند. این دستگاهها نیز بهرغم ناراحتی بزرگسالانِ سیگاری ممنوع شدند. اکنون زمان آن رسیده که بزرگسالان برای کمک به جبران آسیبِ وارده به نسل زد وارد عمل شوند.
بزرگسالان باید در روابط خود با شبکههای اجتماعی بازنگری کنند. تغییر نگرش، اولین راهحل آنهاست. بسیاری از بزرگسالان به شبکههای اجتماعی اعتیاد دارند و از آسیبهای آن بیخبرند. از اینرو، اگر از نسل زد میخواهند که مسئولانه از شبکههای اجتماعی استفاده کند، خودشان هم باید رعایت کنند. (نکته: هایت از خوانندگان میخواهد که به این نکته توجه کنند که شبکههای اجتماعی مترادف با اینترنت نیستند و تلفنهای هوشمند حکمِ کامپیوترهای رومیزی یا لپتاپ را ندارند.)
راهحل آقای هایت مستلزم اتخاذ رویکردی چندجانبه برای مدیریت شبکههای اجتماعی است که شامل آگاهسازی مردم به خطرات، اختراعات نوآورانه برای کمک به کنترل شبکههای اجتماعی، مدارس بدون تلفن و به تعویق انداختن ورود به شبکههای اجتماعی تا ۱۶ سالگی میشود. آقای هایت از همه میخواهد که توجه ویژهای به بازی در فضای باز و استقلال دوران کودکی داشته باشند تا بتوانند با نفوذ شبکههای اجتماعی مقابله کنند.