ممکن است برای هر یک از ما پیش آمده باشد در محیط کار، روابط خانوادگی و یا معاشرت با دوستان و آشنایان با کسی نتوانیم ارتباط برقرار کنیم. چون فکر میکنیم طرف مقابل احساسات ما را نادیده میگیرد یا ما را مورد انتقاد و حتی توهین قرار میدهد و این موضوع بشدت ما را آزردهخاطر کرده است.
شاید اولین راهکاری که به ذهنمان میرسد این است که ارتباط را قطع کنیم. مثلا شغلمان را عوض کنیم یا به دوستیمان پایان دهیم. اما بهمرور به درک تازهای میرسیم که آسمان همهجا یکرنگ است و بالاخره چیزی یا کسی پیدا میشود که ما را بیازارد یا باب میلمان نباشد. روانشناسان معتقدند بجز افکار و احساسات خودمان هیچچیز در جهان تحت کنترل ما نیست و ما نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم.
از طرفی ارتباط یک فرایند دوسویه است و قطعا در یک سمت آن، خود ما ایستادهایم و اگر ما تغییر نگرش دهیم میتوانیم این تعامل را متحول کنیم. نقل است از شمس تبریزی پرسیدند: چه شد که به آرامش رسیدی؟ پاسخ داد: وعده بر این شد که خودم را آرام کنم نه جهان اطراف را، اما معجزه شد و جهان اطرافم نیز آرام شد.
داشتن مهارتهای ارتباطی قوی به همه جنبههای زندگی کمک میکند؛ از زندگی حرفهای گرفته تا زندگی شخصی و هر چیزی که در این بین قرار میگیرد. از نقطهنظر تجاری، تمام معاملات از ارتباطات ناشی میشود. مهارتهای ارتباطی خوب برای اینکه به دیگران و خودتان اجازه دهید اطلاعات را دقیقتر و سریعتر درک کنید، ضروری است. ارتباط مؤثر به ما کمک میکند تا موقعیتها و افراد را بهتر درک کنیم. درک این موقعیتها و افراد باعث میشود بتوانیم اعتماد و احترام برای خود کسب کنیم.
مهارتهای ارتباط مؤثر طیف گستردهای از عناصر، از جمله ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش کردن فعال، همدلی، اجتناب از قضاوت سریع و سازگاری و ابراز محبت و قدردانی را در بر میگیرد. هر عنصر نقش مهمی در نحوه ارتباط شما با دیگران، انتقال پیام خود و ایجاد روابط معنادار دارد.
ارتباط کلامی
شاید از قدیمیها شنیده باشیم که هم زخم و هم درمان در کلام است. این یعنی ما میتوانیم با استفاده از کلام، کسی را بیازاریم یا او را آرام کنیم. کلمات و واژگان با سلامت جسمانی مرتبط هستند. بر اساس یافتههای پژوهشگران، افرادی که کلمات مثبت بیشتری استفاده میکنند، احتمالا از سلامت روانی بهتری برخوردار هستند. افرادی که کلمات مثبت و شاد استفاده میکنند برونگرا، موفقتر و وظیفهشناستر هستند. اما کسانی که کلمات با بار معنایی منفی استفاده میکنند سطوح بالاتری از روانرنجوری و افسردگی را گزارش دادهاند. بهعنوان مثال، بار معنایی واژه زیرک در مقایسه با واژه زرنگ برای بسیاری از فارسیزبانان مثبتتر است یا واژه کند در برابر آرام، بار معنایی منفی دارد.
ارتباط غیرکلامی
در این نوع ارتباط، برای انتقال پیام از کلمات استفاده نمیشود. این شکل از ارتباط عمدتاً به ارتباط کلامی کمک کرده و آن را با حرکات، زبان بدن، نمادها و عبارات تکمیل میکند. اگر ارتباطات غیرکلامی کنترل و هدایت شود، میتوان ارتباطات را کنترل و هدایت کرد. مثلا اگر کلامی که انتخاب میکنیم با زبان بدن یا حرکات صورت ما همخوانی نداشته باشد باعث ایجاد سوءتفاهم میشود.
گوش کردن فعال
گوش کردن فعال یکی از اجزای حیاتی ارتباط مؤثر است. این شامل تعامل کامل با گوینده، درک پیام او و پاسخ مناسب است. با گوش کردن به دقت، پرسیدن سوالات روشنکننده و ارائه بازخورد، میتوانید احترام، همدلی و درک را نسبت به دیگران نشان دهید. بارها پیش آمده که علت اختلافات و درگیری بین افراد بر اثر گوش نکردن به حرفهای یکدیگر و نشنیدن احساسات آنان است.
اجتناب از قضاوتهای سریع
برای بهبود روابط بینفردی، باید از قضاوتهای سریع و نادرست درباره دیگران اجتناب کرد. قضاوتهای نادرست میتوانند باعث ایجاد سوءتفاهم و فاصله بین افراد شوند. بهتر است پیش از قضاوت در مورد رفتارها و کلمات دیگران، زمان بیشتری برای درک موقعیت آنها صرف کنید. دیدن ماجرا از زاویه دید دیگری به ما کمک میکند تا درک بهتری از دنیای ذهنی او داشته باشیم و کمتر احساس دلخوری را تجربه کنیم.
سازگاری
سازگاری توانایی تنظیم سبک ارتباطی شما با ترجیحات، نیازها و انتظارات مخاطبان است. این شامل انعطافپذیری، پاسخگو بودن و سازگاری در نحوه برقراری ارتباط با دیگران است. با شناخت و انطباق با تفاوتها در سبکهای ارتباطی، شخصیتها و زمینههای فرهنگی، میتوانید با دیگران ارتباط مؤثرتری برقرار کنید و از سوءتفاهم جلوگیری کنید.
ابراز قدردانی و محبت
یکی از سادهترین و مؤثرترین روشها برای تقویت روابط بینفردی، ابراز قدردانی و محبت است. نشان دادن قدردانی از تلاشها و مهربانیهای دیگران میتواند روابط را مستحکمتر کند. همچنین، ابراز محبت و توجه بهصورت روزمره به دیگران نشان میدهد که شما به آنها اهمیت میدهید و رابطهتان برای شما ارزشمند است.