خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی از اعتراضهای مردمی در سه کشور چین، روسیه و ایران، این اعتراضها را پیشبینی ناپذیر خواند، اما در ادامه، وقوع انقلاب و سرنگونی حکومت مستقر در این سه کشور را دور از ذهن ندانست.
رویترز در گزارش خود آورده است: اعتراضهای یکصد روز اخیر در ایران، تظاهرات علیه محدودیتهای وضع شده در راستای جلوگیری از شیوع کرونا در چین و اعتراضهای ضدجنگ در روسیه از جمله رویدادهای پیشبینیناپذیر سال ۲۰۲۲ بود.
به طور کلی انقلابها به دلیل شدت تحولات، روند سریع رویدادها و غافلگیری حاکمان تا پیش از وقوع چندان محتمل به نظر نمیرسند. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که حتی اگر وقوع انقلاب و تحولی بزرگ در چین، ایران و روسیه در آستانه سال ۲۰۲۳ چندان قابل باور نباشد، اما این امر غیرممکن نیست.
یکی از شباهتهای اصلی حکومتها در چین، ایران و روسیه تلاش آنها برای ایمنسازی نظام سیاسی در برابر فشار مردمی است.
حکمرانی ولادیمیر پوتین طی سالهای گذشته بیشازپیش جنبه فردی پیدا کرده است. او با کنترل رسانهها و تلاش برای حذف منتقدان از راههای مختلف تلاش کرده است تا همه منافذ ممکن برای ابراز وجود آنها را محدود کند. تاکید بر رهبری فردی پوتین در حکومت کنونی روسیه از زمان تزارها بیسابقه توصیف میشود.
اهمیت و نقش علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در حکومت ایران نیز با تکیه بر اصل ولایتفقیه امر تازهای نیست. اما حذف جریانهای منتقد درون نظام سیاسی و افزایش کنترل سپاه بر بخشهای کلیدی اقتصاد و وزارتخانههای اصلی طی سالهای گذشته تشدید شده است. نمود اصلی این امر انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته با مشارکت پائین مردم و جنبه غیررقابتی آن بود.
شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین نیز تنها چند هفته پیش از آغاز اعتراضها علیه سیاست «کووید صفر»، در کنگره حزب کمونیست برای سومین دوره پیاپی در رأس حزب و حکومت قرار گرفته بود. نفوذ کنونی شی جین پینگ در عرصه سیاسی چین از زمان مائو در بین رهبران این کشور بیسابقه است.
حکومتهای اقتدارگرا همواره از این بیمناک هستند که هرگونه عقبنشینی و امتیازدهی ممکن است به اعتراضها دامن بزند و انگیزه معترضان برای تغییر را افزایش دهد.
رئیسجمهوری چین به وضوح از تجربه اصلاحات در سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسیده است که هرگونه اصلاحات و حرکت به سمت دموکراسی و تقویت آزادیها به سبک کشورهای غربی میتواند خطرناک باشد. ولادیمیر پوتین نیز به نظر میرسد که پایه و اساس ارزشی حکومتش را بر مخالفت با غرب و ارزشهای غربی استوار کرده است. این امر به طور خاص طی ماههای گذشته با تهاجم نظامی به اوکراین بیش از پیش تقویت شده است.
رهبران چین و روسیه در عمل با سیاست «کووید صفر» و حمله به اوکراین موقعیت داخلی خود را که بر تامین رفاه و امنیت شهروندان در ازای آزادیهای سیاسی استوار بود تضعیف کردند. چینیها با سیاست «کووید صفر» احساس کردند که نه تنها آزادی سیاسی ندارند، بلکه رفاهی که وعده داده شده بود نیز از آنها گرفته شده است.
شهروندان روسیه نیز امنیت خود را به ویژه پس از اعلام بسیج عمومی برای اعزام به جبهههای جنگ در اوکراین در مخاطره دیدند.
شی جین پینگ از سیاست «کووید صفر» خود عقبنشینی کرده است تا بتواند اعتراضها را کنترل کند. هرچند پیامدهای شیوع ناگهانی و گسترده ویروس کرونا در پرجمعیتترین کشورهای جهان هنوز چندان مشخص نیست. در مقابل رئیسجمهوری روسیه با گذشت نزدیک به یک سال از تهاجم نظامی به اوکراین هنوز به طور ملموس برای پایان دادن به این مناقشه انعطافی از خود نشان نداده است.
از سوی دیگر حکومت ایران نیز به نظر میرسد مسیر عدم نرمش در برابر خواستههای معترضان را برگزیده است. جمهوری اسلامی حتی اگر موفق به سرکوب اعتراضها بشود اما طی ماههای آینده با چالشهایی جدی روبرو خواهد بود.
جمهوری اسلامی در واقع پس از سرکوب اعتراضها (موفق یا ناموفق بودن آن را زمان مشخص خواهد کرد) با وضعیتی روبرو است که در بسیاری از زمینهها از جمله حجاب اجباری، مشکلات اقتصادی و احیای برجام توپ را در زمین خود میبیند.
سناریوی کودتای نظامی در روسیه در صورت تداوم شکستهای ارتش این کشور و از دست دادن احتمالی شبهجزیره کریمه منتفی نیست. تحلیلگران در همین زمینه میگویند شکست در جنگ یکی از دلایل رایجاد تغییر نظامهای سیاسی است.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که نحوه مواجهه حکومتهای چین، ایران و روسیه با چالشهای پیشروی آنها در سال ۲۰۲۳ میتواند سرنوشت آنها را تعیین کند. کنترل شیوع ویروس کرونا و پیامدهای آن چالش اصلی پیشروی شی جین پینگ است. ولادیمیر پوتین سرنوشت نامعلوم جنگ اوکراین و پیامدهای آن (از جمله کمبود تسلیحات و تحریمهای خارجی) را پیش روی خود میبیند و رهبران ایران با مجموعهای از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی همراه با گسترش نارضایتی عمومی روبرو هستند.